سون هدین و کویرهای ایران
در نگرش و نگارش تاریخی ابزار و لوازم بسیاری لازم است که هرکدام به نوبهء خود از اهمیت وافری برخوردارند.آن ابزار و لوازم گاه منابع مکتوب هستند و گاه منابع غیرمکتوب.هرکدام از این منابع به چند دسته تقسیم شده و اطلاعات و اخبار ذی قیمتی به دست میدهند.منابع مکتوب شامل آثار و کتابهایی هستند که از دورانهای مختلف تاریخی به یادگار ماندهاند.منابع غیرمکتوب نیز شامل آثار مادی(مثل مهرها،سکهها،الواح،کتیبهها و مانند آن)میباشند.میتوان اذعان داشت که منابع هر دوره در واقع تصویری از آن دوران میباشند،هرچند ممکن است تصویر کاملی نباشند.از آن میان منابع مکتوب بر چند گونهاند مانند تواریخ عمومی،دیوان اشعار،تذکرهها،منشآت،سفرنامهها،تواریخ محلی،خاطرات، گزارشها و مانند آنها.در آن بین«سفرنامهها»جنبههای مختلفی از زندگی اجتماعی را دربردارند.
سفرنامهها توسط اشخاص مختلفی همچون سفرا،جهانگردان،ماجراجویان، ادیبان و حتی افراد عادی که به صورت تفننی به مسافرت میپردازند،نوشته میشوند.در سفرنامهها گاه اطلاعات منحصربهفردی میتوان یافت که در دیگر منابع نیست.این امر یکی از مهمترین ویژگیهای سفرنامهها میباشد.بدان جهت است که سفرنامهها یکی از کارآمدترین منابع مورد نیاز دربارهء تاریخ اجتماعی محسوب میگردند.سفرنامهها در واقع پردههایی از صحنههای مختلف زندگی اجتماعی هستند و بالطبع خوبیها،بدیها،زیباییها و زشتیها را نمایان میکنند. ممکن است ترسیمکنندهء تابلوی سفرنامه چیرهدست و پرحوصله باشد همانند پولاک و یا کمحوصله و پرتوقع باشد همچون سولتیکف.از طرف دیگر ممکن است گرفتار دریافتهای عینی و ذهنی غلط خود باشد و در نتیجه تصویر نادرستی از جامعه به دست دهد مانند لیدی شیل،یا ذهن خویش را با ذهنیت فرهنگی کشورمان همراه کرده باشد مثل ادوارد براون.در آن بین باید دقت داشت که در سفرنامهها،موضوعات به تصویر درآمده نیز از اهمیت بهسزایی برخوردارند.کانون توجه برخی،دربار و کاخها بوده است همانند انگلبرت کمپفر.بعضی از آنان همچون لایارد به میان عشایر رفتهاند و پارهای نیز مانند سون هدین کویرها را پیمودهاند.1بعضی از آنها نیز گذشتهها را بیان کردهاند مثل جکسن.برخی هم جنبههای غیرمتعارف را به تصویر کشیدهاند همانند ماری پوتی.2
هرچند اکثر سیاحان بنابر انگیزهء شخصی و برای ارضای حسن کنجکاوی خود به سفر میپردازند،اما باید دقت داشت که در میان سفرنامههای یکی دو سدهء اخیر تا اندازهء زیادی سفرها جنبهء اکتشافی،جاسوسی،علمی،بازرگانی،سیاسی،نظامی و طبی هم داشتهاند.3
بسیاری از ایران پژوهان تشنهء دانش و اکتشاف و چهبسا آزمند کار بودند. کسانی که حتی دور از زن و فرزند و وطن خویش و بدون بیم از خطرات و تهدید مرگ احتمالی و بدون اعتناء به خستگی و گرسنگی و انواع رنجها و دشواریها زندگی خود را وقف دانش و یا خدمت به وطن خویش کردهاند.4بدان علت آثار آنها که اغلب به صورت سفرنامه،گزارش رسمی و خاطره به یادگار مانده است، اطلاعات ارزندهای را از نظر مطالعات اجتماعی به دست میدهند.سفرنامهها را به دستههای مختلف تقسیم میکنند که عبارتند از:
1-سفرنامههای خیالی
2-سفرنامههای واقعی
3-سفرنامههای داستانی.
آنها را به نحو دیگری نیز میتوان دستهبندی کرد:
1-سفرنامههای شخصی
2-سفرنامههای غیرشخصی.
زیرا سفرنامهها قبل از این که خیالی،واقعی و داستانی باشند در واقع شخصی یا غیرشخصی هستند و در وهلهء بعد است که در ردیف یکی از سه نوع فوق الذکر قرار میگیرند.به عنوان مثال سفرنامهء بازرگان ونیزی در ایران که یکی از سفرنامههای ونیزیان در ایران میباشد،در وهلهء اول یک«سفرنامهء شخصی» بوده و سپس یک«سفرنامهء واقعی»تلقی میگردد،چون بازرگان ونیزی بنا به میل شخصی خود به سفر پرداخته و دیدهها و شنیدههای خویش را به رشتهء تحریر درآورده است.
در نوشتار حاضر از کتاب کویرهای ایران تألیف سون هدین تحت عنوان «سفرنامه»یاد خواهد شد و سعی میشود تا مشخص گردد که این سفرنامه به کدام دسته از انواع پیشگفته تعلق دارد.همچنین در این مقال عشق و علاقهء
سون هدین نسبت به کویر بررسی میگردد.نیز بحث دربارهء این که آیا هدین بنا به میل خود این یادداشتها را نگاشته است یا اینکه سفارت سوئد از او خواسته است که ماجرای سفرش را به صورت مکتوب عرضه نماید؟از طرف دیگر،آیا این سفر سون هدین میتواند یک سفر سیاسی تلقی گردد؟به راستی چرا او از طرف سفارت فرانسه حمایت شده و با استقبال نمایندگان سفارت انگلیس روبرو گردید؟ آیا انگیزهء هدین در این سفر میتواند انگیزهای سیاسی بوده باشد؟در زمانی که دولت فرانسه به فکر نفوذ به هندوستان و ضربه زدن بر مستعمرهء انگلیس بود،آیا ممکن است که آن دولت این شخص سوئدی را اجیر کرده باشد تا راههای نفوذ به هندوستان را تحقیق نموده و مکتوب نماید؟از نگاهی دیگر،کتاب سون هدین یک سفرنامهء شخصی است یا یک سفرنامهء غیرشخصی؟
سون هدین و کویرهای ایران:86
سون اندرسون فون هدین،جهانگرد دانشمند و با جرات سوئدی بود که بسیاری از نقاط سخت و دشوار ایران،افغانستان،هند و تبّت را پیموده است.سون هدین بیش از نیمی از عمر طولانی خود را در سفر گذرانید و اولین بار در سال 1304 هـ.ق.به ایران و بین النهرین(میانرودان)سفر کرد.او در سال 1308 ه .ق.به سمت منشیگری سفارت سوئد در ایران منصوب شد.در آن زمان وی به دلیل علاقهای که داشت توانست به قلهء دماوند صعود نماید.هدین در عرصهء پژوهش نیز دانشمند فعالی بود.تحقیقات عمدهء او درباره آسیای مرکزی است.او فلات تبت را پویید و سرچشمهء رودخانههای براهماپوترا،ستلج و سرچشمهء واقعی رود سند را پیدا کرد.از میان آسیا،آسیای مرکزی و تبت،جادهء ابریشم از مهمترین آثار او میباشند.
یکی دیگر از آثار سون هدین از راه زمین به هندوستان نام دارد که تمامی مطالب کتاب مربوط به ایران و کویرهای آن است.بدان علت عنوان ترجمهء آن به نام«کویرهای ایران»تغییر یافته است.مؤلف در ین کتاب با سبک بیان دلنشین و چشمانی تیزبین از تمام جزئیات سفر خود-از شترهای کاروان تا ابرهای بالای سر خود،از تاریخچهء شهرها تا چهره و رفتار مأموران گمرک-به طور دقیق تصویربرداری کرده است.علاوه بر آن زیباییها و زشتیهای هر شهر و روستا را چنان برای خواننده مجسم کرده که گویی خواننده خود آن محل را دیده است.5
سون هدین از راه باطوم،تفلیس،ایروان و نخجوان به تبریز و ایران آمد.در این زمان مظفر الدین شاه قاجار بر ایران سلطه داشت.6سون هدین دربارهء انگیزهء جهانگرد شدن خود مینویسد:«پسربچهای که در سالهای نخستین دبستان شغل آیندهء خود را میشناسد آدم خوشبختی است و من به این خوشبختی دست یافتم.دوازده ساله بودم که هدف آیندهام کاملا برایم روشن بود.»7هدین که از چنین انگیزهء درونی برخوردار بود.در سفر کویری ایران هفت نفر خدمتکار داشت.آنها میرزا عبد الرسول،ابو القاسم،مشهدی عباس(کربلایی عباس)، غلامحسین،حبیب الله،عباس قلی بک قزاق وکیل باشی و حسین علی بک قزاق بودند.8
هدین دربارهء آغاز سفر خود مینویسد:«کویر بزرگ با نیروی جادویی شگرفش مرا به سوی خود جلب میکند.دلم میخواهد فورا-در آن پایین-به طرف کویر بشتابم و به سکوت بزرگی فرادهم،که مثل ابری بر سطح هموارش سوار است…».9او در باب ماهیت سفر خویش یادآور شده است که«…من به اینجا نیامده بودم تا خودم را در شهرشناسی با مسائل غیرقابل علاجی مشغول بسازم،بلکه منظورم فقط این بود که برای یک سفر طولانی در صحرای شرق ایران کاروانی راه بیندازم…».10هدین این سفر را برای خود یک درسی از جغرافی میداند11و میافزاید:«…با میل میخواهم سفری کوتاه با صدای زنگ کاروان در دامنهء کوه بزرگی داشته باشم،اما نمیخواهم به صورت چوپانی،بین چوپانهای دیگر،ناچار از ماندن در پای…کوه باشم»12این ماجراجویی و اعتقاد هدین نسبت به هدفش در جایجای کتابش نمایان است.
سون هدین اولین قدم به طرف کویر داخل ایران را از فیروزآباد[حوالی شهرری و به تعبیر دیگر بین شهرری و ورامین]آغاز نمود.13سیاح سوئدی در این سفر از طرف شاه ایران و صدر اعظم او حمایت میشد.طوری که شاه ایران اماننامه و فرمانهایی به حکام طبس،قم،سیستان و مقامات اداری خراسان نوشته و نسبت به حمایت از هدین از جهات معیشتی و مشورتی دستور داده بود.14
سون هدین در آغاز سفر کویری خود صدای زنگ شترها را همراه دائمی خود میدانست:«…پشت سرم زنگ دیگری نواخته میشود و این آهنگ در کویر
همراه باوفای من است.هر قدم مرا از زمینی که ز برکت آب و علف برخوردار است دورتر میکند.از سرزمین اهورمزدا دورم میسازد و به سرزمین فراموششدهء اهریمن نزدیک میکند.جایی که فقط بیابان و خشکی حاکم است.»15او ادامه میدهد:«…قدرت عرفانی بیصدا و توقیفناپذیر کویر مرا با قدرتی،که سلب مقاومت میکرد،به سوی خود میکشید.فکر میکردم که صداهای اسرارآمیزی میشنوم،که از اعماق خود مرا میخواندند:«برگرد خانه»16هدین به راستی که از سفر خود در کویرهای ایران لذت میبرد:«…از اینکه میتوانستم از کویر بزرگ، کویری که در آن اسکندر کبیر و مارکوپولو و نادر شاه اسم خود را جاودانی ساختند بگذرم،خوشحال بودم…»17
او همچنین مینویسد:«…من هرگز از شنیدن این صدای یکنواخت و کهنسال[صدای زنگولهء شترها]با ضرب همیشگی و دالانگودولونگ جاودانیش سیر نخواهم شد.صدایی که من آنرا به دفعات شنیدهام و باز هم در من کششی به صحراهای ناشناخته و راههای نپیموده ایجاد میکند…»18مسافر سوئدی طوری با کویر و صدای زنگ شترها انس گرفته بود که با نحوهء نواخته شدن زنگها حوادث تاریخی را تبیین میکرد.به عنوان مثال،مینویسد وقتی دولتهای زیادی به وجود میآیند و نابود میشوند و مذهبها و زبانها عوض میشوند،زنگ کاروانها مثل صدای خفه و تغییرناپذیری به صدا درمیآید.19
سون هدین به نقل از توماچک،پنج راه جهت نفوذ به کویر لوت را مشخص مینماید که از این قرارند:
1-راه شمالی:که از خبیص به خور شرقی میرود و به احتمال قوی همان راهی است که سر پرسی سایکس از آن استفاده کرده بود.20
2-راه خانیکوف:که از ازنه21تا کرمان امتداد داشته و از میان بیابان لوت میگذرد.22
3-راهی که از ازنه(از طریق ده سلم و باغ اسد)به سیف و خبیص میرود و هدین با آن آشنا بود.
توماچک آن راه را با عنوان«راه نرمانشیر از طریق ده سلم و نه به فرح» مشخص کرده است و عربها این راه را«راه نو»نامیدهاند.23
4-راه ساینچ(نصرتآباد جنوبی)به ده سلم:بنا به قول توماچک از این راه هیچ اروپایی استفاده نکرده است و فقط نویسندگان عرب همانند ادریسی و مقدسی آن را ذکر کردهاند24
5-راه جنوبی:که از شهر نرمانشیر به فرحآباد-اولین آبادی حاشیهء کویر بزرگ -میرود.هیئت سر فردریک گلد اسمیت انگلیسی از این راه استفاده کرده است و سروان یوآن اسمیت نیز در کتابش از آن راه یاد کرده است.25
نکتهء جالب در مورد سیاحت سون هدین آن است که او ضمن بررسی یادداشتهای مارکوپولو،سیاح معروف ونیزی،اذعان میدارد که«مارکوپولو نه از کویر بزرگ عبور کرده است و نه اصلا آن را دیده است،بلکه او از فرورفتگیهای لوت شمالی گذشته است…»26در این مورد اگر سون هدین با ترسیم نقشهای، مسیر مسافرت خویش را نشان میداد خدمت شایانی میکرد.
سفرنامهء سون هدین همچنین اطلاعات جامعهشناختی مهمی به دست میدهد.هدین به هنگام ورود به یک محل،آنجا را معرفی نموده و اوضاع سیاسی و اجتماعی آن محل را تشریح مینماید.او سپس به توصیف مردم آنجا پرداخته و از شغل و آدابورسوم آنها صحبت میکند.به عنوان مثال هنگامی که اوضاع نابسامان و آشفتهء اقتصاد دوران قاجار را میبیند،پیشبینی میکند که ایران تحت استعمار اروپا درخواهد آمد:«…به این ترتیب که اقتصاد ایران اداره میشود،طولی نخواهد کشید که مملکت گرفتار بحرانی خطرناک شده و بی آن که راه نجاتی داشته باشند فدای سودجویی و استعمارطلبی اروپا خواهد شد».27او همچنین با دقت در کردار و رفتار محمد علی میرزای قاجار از شخصیت او که قرار بود شاه آیندهء ایران باشد چنین یاد میکند:«…او در من این اثر را نمیگذاشت که مردی باشد با اصل و نسب و شایستهء پاسداری از سنتهای درخشان.او حتی قادر نخواهد بود که با دستی نیرومند کشتی حکومت ایران را حتی یک وجب،با زیرکی از میان صخرههای زیر آب زمان بگذراند.»28
سون هدین با تاریخ،فرهنگ و تمدن ایران آشنایی کافی داشت.وی ضمن سخن راندن از سفر خویش در بسیاری از موارد به وقایع تاریخی اشاره نموده و در آنها غور و بررسی میکند.او با بسیاری از اماکن تاریخی و وقایع تاریخ ایران آشنا بود.
شاید این سؤال بدبینانه باشد،اما به راستی آیا اعزام سون هدین به این سفر، آنهم با انبوهی اطلاعات نمیتوان دلیل خاصی داشته باشد؟
سون هدین در طی این سفر نقشهای دربارهء مرز خلیج بزرگ کویر ترسیم
کرده بود.29اما در این اثر،آن نقشه مشاهده نمیشود.از آنجایی که این سیاح سوئدی از طرف سفارت فرانسه حمایت مالی میگردید،آیا ممکن است که ترسیم یا تهیهء آن نقشه یک امر سیاسی بوده باشد؟ازآنجاییکه دولت فرانسه جهت ضربه زدن به دولت انگلیس،مستعمرهء آن دولت یعنی هندوستان را هدف قرار داده بود،آیا میتوان کار هدین را یک امر سیاسی تلقی نمود؟از سوی دیگر و از آنجایی که بارون رامل،سفیر سوئد،سون هدین را با توفیق پاشا وزیر خارجه و فرید پاشا صدر اعظم ترکیه آشنا کرده بود،30آیا میتوان هدین را یک شخصیت سیاسی دانست؟آیا میتوان سفرنامهء وی را گزارشی سیاسی دانست؟از طرفی دیگر و ازآنجاییکه کنسول فرانسه به هدین خبر داده بود که محمد رشاد،والی ولایت طرابوزان،دستور یافته بود که در امر سفر به سون هدین کمک نماید،31آیا این امر میتواند نشانگر موقعیت سیاسی هدین باشد؟همچنین ازآنجاییکه سون هدین مدتی منشی سفارت سوئد در ایران بود،32آیا سفرنامهء وی میتواند به نوعی گزارش سیاسی تلقی گردد؟به راستی،چرا کنسولگری فرانسه در ارزروم به کمک سون هدین شتافته بود؟33چرا سون هدین توسط گرانت داف انگلیسی به مهمانی دعوت شده بود؟34ازآنجاییکه سون هدین در جایی از کتابش آورده است ناگفته نماند که در ایران،سوئدیها-یعنی من و هیبنت -تحت حمایت سفارت فرانسه هستیم و من هنوز به درستی نمیدانم که چرا…» 35آیا با این سخن میتوان گفت که سون هدین از طرف سفارت فرانسه حمایت شده است؟36به راستی چرا سون هدین یادداشتهای خود را با کیسهء پستی سفارت انگلیس و با پست مخصوص به لندن و استکهلم میفرستاد؟37
از نگاهی دیگر و ازآنجاییکه سون هدین در ارائهء اطلاعات و گزارشهای خویش جانب اعتدال و انصاف را مراعات نموده و از واقعیت غافل نگشته است شاید اشتباه باشد تصور شود که او به دنبال منافع و مطامع استعماری غربیها به ایران سفر کرده است.چون همو با مشاهدهء اوضاع اقتصادی نالیده و ضمن هم دردی پیشبینی کرده بود که ایران گرفتار سودجویی و استعمار اروپاییان خواهد شد.38با این اوصاف شخصیت و ماهیت سفر سون هدین را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
نتیجه:87
سون هدین در این اثر به شیوهای داستانی قلمفرسایی کرده است.طوری که هرکس کتاب وی را مطالعه کند احساس میکند یک داستان بلند خوانده است. خواننده با مطالعهء سفرنامهء هدین به راحتی میتواند مناطق مسافرت او ا در ذهن خویش تداعی نماید.زیرا مطالب سفرنامهءسون هدین ادیبانه و شاعرانه است.به تعبیر دیگر این اثر در واقع«داستان»سفر هدین به کویر بزرگ است که در آن خاطرات سفر وی به صورت داستان بیان شده است.ازآنجاییکه سون هدین در دوازده سالگی جهانگردی را به عنوان شغل آیندهء خود انتخاب کرده و بنا به میل خود به مسافرت پرداخته بود،بنابراین سفرنامهء او در وهلهء اول یک سفرنامهء شخصی تلقی گشته و در وهلهء دوم یک سفرنامهء داستانی محسوب میشود.
سون هدین در پایان سفر خویش جدایی از کویر را،علی رغم میل باطنیاش، مشکل نمیداند.«…جدایی از این کویرهای بزرگ و ساکت و نخلهایش و (به تصویر صفحه مراجعه شود) روستاها و قلعههایش برایم مشکل نخواهد بود،چون آنها را به صورت نوشته و تصویر در کتابهایم دارم.»39بدینگونه سفر کویری سون هدین به پایان میرسد.
پینوشتها:88
(1)-هدین،سون.کویرهای ایران.چاپ دوم.ترجمهء پرویز رجبی،تهران:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،1381.
(2)-جوانبخت،مهرداد.ایرانی از نگاه انیرانی-خلقوخوی ایرانیان از نگاه سیاحان.اصفهان: نشر آموزه،1379،ص 13.
(3)-همان،ص 14.
(4)-همان.
(5)-هدین،همان،پیشگفتار انجمن.
(6)-همان،ص 154.
(7)-همان،صص 8-7.
(8)-همان،صص 60-158.
(9)-همان،ص 225.
(10)-همان،ص 151.
(11)-همان،ص 158.
(12)-همان،صص 60-259.
(13)-همان،صص 65-164.
(14)-همان،ص 171.
(15)-همان،صص 75-174.
(16)-همان،ص 178.
(17)-همان،ص 34.
(18)-همان،ص 47.
(19)-همان،ص 193.
(20)-همان،ص 528.
(21)-شهری در حاشیهء شمالی کویر.
(22)-هدین،همان،صص 28-526.
(23)-همان،ص 528.
(24)-همان،ص 529.
(25)-همان.
(26)-همان،ص 524.
(27)-همان،ص 124.
(28)-همان،ص 126.
(29)-همان،ص 407.
(30)-همان،ص 25.
(31)-همان،ص 35.
(32)-همان،ص 2.
(33)-همان،صص 9-58.
(34)-همان،ص 151.
(35)-همان،ص 153.
(36)-همان.
(37)-همان،ص 165.
(38)-همان،ص 124.
(39)-همان،ص 640.
نظرات بسته شده است.