پلنگ ایران؛راز ماندگاری یک نژاد

بر تو چه گذشت؟ بر تو و نژاد تو ای نژادترین گربه، سطان تیغ‌های بلند، غرّه‌ترین جنبنده‌ی کوهستان‌های دشوار و پرت.
– بر من همان رفت که بر همگنانم، گربه‌های بزرگ ….
– مبادکه بانگ تو خاموش شود ای آبنوش چشمه سارانی که بلندترین برفجای‌ها و یخچال‌ها روان می‌شوند با زلال‌ترین و روشن‌ترین آب‌ها.
آرام می‌نشینید گربه بزرگ. خال‌های درخشان، بسن پوستش را براق‌تر می‌نماید؛ مخملی چشم‌نواز و گلکوب. چشمان‌عسل رنگ دوخته به دور – دورتر جای افق
– چنان که گویی در چشم اندازی اثیری گذشته‌ی دودمان خویش را می‌جوید.
– سر سلسله دودمان ما، پیر پلنگی رّد و بخرد، مام همه گربه‌گان همانجا می‌زیسته است آیا؟ در آن وادی پر نشاط و نعمت که از دستبرد آدمیان مصون می‌بود؟
– آری . و شنیده‌ایم که چندان غرور می‌داشت که ماه را بلند آشیان‌تر از خویش برنتابید و از بلندتریم چکادخیز برداشت به زیر کشیدن او را، و فرو غلتید در ژرف‌تردرّه .
– نه به زیر کشیدن، بل در آغوش کشیدن؛ از بس که عاشق بود … عاشق جاودانگی.
– … و پژواک آخرین نعرهاش بماند در بن صخرهها و سیبها.
وروندگان کوهستان می‌گویند که در خاموشتر ساعت شامگاه پژواک آن واپسین بانگ را می‌ شنود که در آمد شدی ابدی سر به دیوارهها و صخرهها می‌ کوبد.
پلنگ، با خورشید در عصر بلند: و ما چنین دانسته ایم که در روزگاری گم در غبار هزارهها و سدهها از گرده ی پر شیب ترین کوه تن بالا کشید و بر قله ایستاد. ماه تمام را به شوق نگریست و با جهشی غول آسا به سوی ماه پرید و همه نور و گرمی‌ او را به برکشید و فروغلتید.
– هم از این روست که از آن پس ماه سرد و سنگ است؟
– و همی‌ن نور و گرمی‌ ماندگار است که نسل ما را تا کنون برقرار داشته است – مغرور، سرفراز، نیرومند.
باری، زمان گذشت و گذشت تا که مردمی‌ از راه رسیدند با مرکبهای آتشین و چوپ دستانی که با زبان تندر و آتش سخن می‌ گفتند. اینان زمی‌ن را از زیر پای همگانان ما در ارژن و مازندان بیرون کشیدند و آنان که راز زیستن در سختونهای صعب را نمی‌ دانستند چندی نپاییدند.
و ما ماندیم از آنروی که آموخته ی زیستن در دشوارترین شیبگاهها و ستیغها بودیم، آموخته ی استتار و گریز. و به مدد پولادِ سرپنجه و الماس دندان و پاهای چابک زنده ماندیم.
از برابر سفیرهای مرگ شان به سلامت گذشتیم و بدین سان آموختیم چگونه شب هنگام در دشوارترین گذرگاهها صید خود را بشکنیم و قوت فرزندان فراهم سازیم – به سرپنجه نیرو و تدبیر. و ماندیم و ماندیم و خانمان خویش را از ورطه گذراندیم و بدین جا که بینی رسیده ایم؛ تا آینده چه در آستین داشته باشد.
– امی‌دی هست آیا؟
– نشانه دیده شد. نسلی دیگر فرا می‌ رسد. دیدیم مردانی را که با شوق به کوه با شوق به کوه بر می‌ آیند و دست افزاری دیگر بر دوش دارند. جشمانشان جوینده و مهربان است و در دیدار با هر وحش، وطیر ابزار از دوش بر می‌ گیرند و به چشم می‌ نشانند و چون انگشت بر ماشه می‌ فشارند صدایی دلنشین بر می‌ آید:
اما بمان، دمی‌ بمان، قرار بگیر، روی به فرا پشت خویش، به اما بمان، قراربگیر، روی به فرا پشت خویش، به سوی من کن، مرا بنگر، آری، آری،هان، همی‌ن است: کلیک.
پلنگ
برزگترین گربه سان ایران (در حال حاضر) با جثه ای بزرگ که طول بدن آن تا 160 سانتی متر و بلندی در ناحیه شانه تا 75 سانتی متر می‌ رسد. بدن این گربه سان نسبتاً دراز و باریک و دستها و پاهای قوی او با پنجهها و ناخنهای بزرگ و گوشهای کوتاه و مدور و بدون موهای بلند انتهای‌، و دم دراز که طول آن معمولاً از نصف طول بدنش بیشتر است.
دسته خالهای گل مانند در همه جای بئن و دم و دستها و پاها پرتکنده شده است.
در روی ستون فقرات بعضی از پلنگها، خالها دنبال هم قرار گرفته و به صورت نوار نمایان می‌ شود.
محل زندگی پلنگ ایران جنگلها و ارتفاعات کوهستانی تا حدود 4000 متر ارتفاع است. پلنگها زندگی در نواحی پردرخت و صخره ای و نزدیک رودخانه را ترجیح می‌ دهند. کمتر به سمت کوهپایه پایین می‌ آیند و به ندرت در دشتها دیده می‌ شوند. اگر چه پلنگها بیشتر به هنگام شب فعالیت دارند ولی در روز هم دیده می‌ شوند. پلنگ دارای استعداد جسمی‌ بی همتایی است؛ از درخت و صخره با چالاکی بالا می‌ رود، دو و پرش این گربه تحسین آمی‌ز است، راحت شنا می‌ کند و در شکار چنان مهارتی دارد که نظیر آن کمتر دیده می‌ شودو سازش پلنگ با اکوسیستمهای مختلف نیز بازتابی از قدرت و انعطاف پذیری این جانور است. وجودش ظاهراً فقط منوط به حضور طعمههای مورد علاقه، یعنی کل و بز و قوچ و می‌ش و گراز است (درایران).
لذا همان طور که اشاره شد پلنگهای جهان است، و وزن آن به 90 کیلوگرم می‌ رسد؛ در مقابل، وزن نمونههای بزرگ پلنگهای آفریقا و هندوستان حدود 60 کیلوگرم است.
فصل جفت گیری پلنگ، اواسط زمستان و دوران بارداری آن حدود 5/3 ماه است. تعداد تولهها نیز 2 تا 3 قلاده است که بعد از 10 روز چشم باز می‌ کنند.
متوسط طول عمر پلنگ 18 سال است و در سن بلوغ به غیر از دوران جفتگیری، به طور انفرادی دیده می‌ شود. البته عمر طبیعی پلنگهای نر بیشتر از پلنگهای ماده است. از جمله افرادی که روی عادات و رفتار پلنگ ایران تحقیق و مطالعه داشته خانم آرزو صانعی است. وی در پایان نامه کارشناسی خود تحت عنوان «بررسی وضعیت پلنگ در ایران» به راهنمایی دکتر هدایت ا… تاجبخش (تابستان 1383)، به بررسی مرفولوژی پلنگ ایران، خصوصیات و رفتار، پراکنش پلنگ در ایران، عوامل تهدید آن در ایران و غیره پرداخته است، و در تهیه مطالب پیش روی شما، مطالعات و تحقیقات ایشان نیز استفاده شده است.
پلنگ نسبت به سایر گربههای وحشی گسترده ترین توزیع را دارد و تنوع زیادی را از نظر ظاهری رفتار، درنده خویی و ابعاد جثه نشان می‌ دهد.
پلنگ جزو معدود جانورانی است که خیلی راحت خود را با تغییرات محیط زندگی وفق می‌ دهد. بسیار پنهان کار و زیرک هستند. در می‌ان گربههای بزرگ شاید بهترین کمی‌ن کنندهها باشند. بسیار چابک از درخت پایین بیایند. علاوه بر توان صعود، شناگران ماهری نیز هستند، اما مانند ببرها به آب علاقه نشان نمی‌ دهند.
شنوایی و بینایی، از قوی ترین حواس آنهاست. پلنگها به دلیل عادت شبگردی و به علت مزیت پنهان کاری خود، می‌ توانند در کنار مناطق مسکونی انسانها زندگی کننند بدون اینکه شناسایی شوند. پلنگ این توانایی را دارد که به شکار خود بدون اینکه دیده شود، بسیار نزدیک گردد، سپس با کمی‌ن کردن و پرش، پس گردن یا گلوی طعمه را گاز می‌ گیرد.
همانطور که ذکر شد زمان جفتگیری پلنگ در ایران ماههای بهمن و اسفند است. طول مدت فحلی برای مادهها معمولاً 6 تا 7 روز و برای ترها 46 روز است. مرگ و می‌ر تولهها در سال اول تولد 41 درصد تا 50 درصد در سال تخمی‌ن زده می‌ شود فاصله بین دو زایش به طور متوسط 15 ماه تا دو سال است. البته این مدت با از بین رفتن نوزاد حیوان، کوتاه تر می‌ شود. سن استقلال 14 تا 18 ماهگی است. در مناطقی که شکار فروان است، به ویژه اگر زیستگاه همسایه توسط پلنگهای دیگر اشغال شده باشد، ممکن است جدا شدن تولهها به تأخیر بیفتد، اما به طور کلی نرها در 18 ماهگی به دنبال قلمرو خاص خودشان می‌ گردند و مادهها بعد از 2 سال مادر را ترک می‌ کنند؛ اگرچه همچنان در نزدیکی پایگاه مادر باقی می‌ مانند.
نسبت جنسیت در سن بلوغ در پلنگها به نسبت یک نرو 8/1 است. سن آخرین بارداری و تولد مثل به طور متوسط 5/8 سال در باغ وحش برای مادهها و در محیط طبیعی 12 سال برای هر دو جنس است.
همانطور که ذکر شد، چشمان نوزاد پلنگ در هنگام تولد بسته است، شاید دلیل آن حفاظت چشمها در برابر خورشید و جلوگیری از سرگردانی نوزاد باشد. بعد از حدود 10 تا 14 روز چشمان نوزاد باز می‌ شود.
در مورد سازگاری پلنگ برای شکار کردن و زندگی راخت تر چند نکته قابل ذکر است؛ از جمله پوست شل شکم که کمک می‌ کند تا هنگام لگد زدن شکار، پلنگ کمتر صدمه ببیند و موهای متراکم و انبوه برای حفاظت حیوان از آب و هوای سردتر، پوشش خالدار استتار حیوان، بلندتر بودن پاها نسبت به دستها برای تسهیل پردیدن (این خصوصیت در شکار، زبان زبر برای کندن پوست شکار و جدا کردن آن گوشت و جدا کردن گوشت از استخوان.
پلنگ در زمانها و مکانهای مختلف، نمایههای گوناگونی را به جای گذارد. بدین ترتیب برای مشاهده و بررسی هر یک از این نمایهها با در نظر گرفتن شرایط و نحوه ایجاد آن باید زمان و مکان خاصی را برای جست و جوی آن انتخاب کرد.
در بررسی رد پای پلنگ نیز مانند بسیار دیگر از حیوانات، مناسب ترین زمان هنگام طلوع آفتاب است.نماهها در مورد پلنگ عبارتنداز: لانه، صدا، بو، مدفوع، ادرار, خراشدگ بر رو درخت، له شدگ پوشش گاه (محل غلتدن پلنگ)، ردپا، آثار باق مانده از شکار طعمه.
تجزیه و آنالیز مدفوع پلنگ نیز می‌ تواند اطلاعات بسیاری درباره وضعیت و نوع تغذیه حیوان به ماه بدهد. به طور مثال در مورد پیداشدن مدفوع پلنگ که پشم سفید در آن بود (سولگرد پارک ملی گستان)، پس از تجزیه و مشاهده محتویات مدفوع، ناخن یک پلنگ در آن پیدا شد و مشخص شد که پلنگ از یک پلنگ دیگر تغذیه کرده است.
بررسی واکنش پلنگ در ایران (گذشته و حال)
در سالهای قبل از 1340 زندگی در اکثر جوامع روستایی ایران به صورت کشاورزی و دامداری به روش سنتی بود. رشد، توسعه و گسترش شهرها نیز مسیر کندی را طی می‌ کرد. در نتیجه در اکثر اکوسیستمهای ایران گلههای قوچ و می‌ش و کل و بز وحشی در اغلب تپه ماهورها و ارتفاعات و کوههای بلند و مرتفع سلسله جبال البرز و زاگرس مشاهده می‌ شد. اکثر کوههای بینابینی و منفرد این دو رشته کوه هم در ایران رد ایران رد پای پلنگ را در خود داشت. این حیوان نیز اجزای مهم اکوسیستمهای ایران محسوب می‌ شد. (زیرا پلنگ به عنوان یک گوشتخوار در رأس هرم غذایی قرار دارد).
علاوه بر مناطق و مراتع کوهستانی و جنگلی که حیوان به صورت بومی‌ در آنها زندگی می‌ کرد و تمام عشایر و دامداران و جنگل نشینان 50 سال گذشته ایران به خوبی با آن آشنایی داشتند، حیوان به صورت گذاری در پی مهاجرتهای قوچ و می‌ش وحشی و یا در پی آهو و جبیر که مخصوص مناطق دشتی ایران هستند، در دشتها نیز مشاهده می‌ شد و ساکنان مناطق دشتی ایران نیز با آن آشنایی داشتند و گه گاه از مناطق دشتی و بیابانی و کویری نیز وجود پلنگ گزارش می‌ شد، چنانکه در منابع قدیمی‌، وجود پلنگ در مناطق دشتی نیز ثبت شده است. براساس مستندات و خاطرات شکارچیان و گزارشات و سفرنامههای معتبر سیاحان و جهان گردان خارجی و افراد با سابقه و صاحب نظر داخلی در امور حیات وحش ایران، این حیوان در 50 سال گذشته در کلیه نقاط کوهستانی و جنگلی ایران وجود داشته و زندگی می‌ کرده است.
اگرچه پلنگ ایران آخرین بازمانده از جنس Panther‌، قدرت سازگاری بالایی داشته و بعد از گربه وحشی، نسبت به سایر گربه سانان جهان‌، بیشترین محدود جغرافیای را معادل 34170 می‌لیون کیلومتر مربع، به خود اختصاص داده است اما طبق جدیدترین فهرست سرخ (2001 (IUCNدر خطر انقراض شناخته شده است. با اینکه پلنگ تقریباً در تمام ایران پراکنده شده اما جمعیت آن در بسیاری از مناطق کاهش چشمگیری یافته و حتی به کلی از بین رفته است. این نقصان در پراکندگی و جمعیت این حیوان باانعطاف پذیری بالا، علل متعددی دارد که برای رفع این عوامل استفاده از روش مدیرتی گربه سانان بزرگ و ایجاد یک طرح جامع در کل کشور ضروری به نظر می‌ رسد. ضمناً در این خصوص گه چند زیر گونه از این حیوان در ایران وجود دارد که برای رفع این عوامل استفاده از روشهای مدیریتی گربه سانان بزرگ و ایجاد یک طرح جامع در کل در کل کشور ضروری به نظر می‌ رسد. ضمناً در این خصوص که چند زیر گونه از این حیوان در ایران وجود دارد، پژوهشگران نظرات متفاوتی ارائه داده اند. برخی 3 زیر گونه و برخی 5 زیر گونه را در ایران برشمرده اند. اما جدید ترین نظر بیان می‌ دارد که در ایران تنها ترین زیر گونه Soqcicolor وجود دارد و از طرفی جمعیتهای مختلف پلنگ در ایران تفاوتهای ظاهری فروانی با هم نشان می‌ دهند که بی شک تفاوت در شرایط زیستگاه و آب و هوا در بروز آن بی تأثیر نبوده اند و احتمال زیادی وجود دارد که این تفاوتهای ظاهری صرفاً مربوط به ایجاد اکوتیپهای گوناگون در شرایط مختلف زیست محیطی هستند.
منابع:
اسکندر فیروز (1378) حیات وحش ایران، مرکز نشر دانشگاهی
اسماعیل اعتماد (1364) پستانداران ایران، سازمان حفاظت محیط زسیت.
هدایت ا… تاجبخش (1374) نخجیران، موزه آثار طبیعی و حیات وحش ایران.
آرزو صانعی (1383) بررسی وضعیت پلنگ درایران، پایان نامه کارشناسی.
بیژن فرهنگ دره شوری (1355) راهنمای پستانداران ایران، سازمان حفاظت محیط زیست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.