آتشکده کرکوی (گنبد رستم)
این آتشکده در شمال سیستان کنونی قرار داشته است .احترام بسیاری مردمان این شهر برای این آتشکده قائل بودند و به گنبد رستم نیز مشهور بوده است . این آتشکده تا قرن 17 هجری که قزوینی آن را وصف کرده است بسیار خرم و زیبا بوده است ساخت آن به روزگار کیخسرو باز میگردد که بسیار کهن است . دو شاخ بزرگ گاو داخل آن قرار داشته است و در وسط آنها آتشگاه قرار داشته است .
در کتاب تاریخ سیستان که در سالهای حدود 445 ه ق به توسط شخص نامشخصی به تالیف در آمده در مورد آتشکده کرکوی آمده است:…..کیخسرو به ترکستان شد به طلب خون سیاوش پدر خویش و هر چه نرینه یافت اندر ترکستان همی کشت و رستم و دیگر پهلوانان ایران با او . افراسیاب گریز گرفت و به سوی چین شد و از آنجا به سوی هندوستان آمد و از آنجا به سیستان آمد و گفت من بزنهار رستم آمدم و او را به بنکوه فرود آوردند چون سپاه او همی آمد فوج فوج ،اندر بنکوه انبار غله بود چنانکه اندر هر جانبی از آن بر سه سو مقدار صد هزار کیل غله دایم نهاده بودندی و جادوان با او گرد شدند و او جادو بود تدبیر کرد که اینجا علف هست و حصار محکم عجز نباید آورد تا خود چه باشد به جادویی بساختند که از هر سوی دو فرسنگ تاریک گشت چون کیخسرو به ایران شد وخبر او شنید آنجا آمد بدان تاریکی اندر نیار است شد و این جایگه که اکنون آتشگاه کرکویه است معبد جای گرشاسب بود و او را دعا مستجاب بود به روزگار او، و او فرمان یافت مردمان هم به امید برکات آن جا همی شدندی و دعا همی کردندی و ایزد تعالی مرادها حاصل همی کردی چون حال بر این جمله بود کیخسرو آن جا شد و پلاس پوشید و دعا کرد، ایزد تعالی آن جا روشنایی فرا دید آورد که اکنون آتشگاه است چون آن روشنایی بر آمد برابر تاریکی، تاریکی ناچیز گشت و کیخسرو و رستم به پای قلعه شدند و به منجنیق آتش انداختند و آن انبارها همه آتش گرفت چندین ساله که نهاده بود و آن قلعه بسوخت و افراسیاب از آن جا به جادویی بگریخت و دیگر کسان بسوختند و قلعه ویران شد ، پس کیخسرو این بار به یک نیمه آن شارستان و سیستان به کرد و آتشگاه کرکویه و آن آتش گویند آن است، آن روشنایی که فرادید و گبرکان چنین گویند که آن هوش گرشاسب است و حجت آرند به سرود کرکوی بدین سخن.