کوه ریگ، اردکان
نام انگلیسی : Ardakan dunes mount نام فارسی : کوه ریگ اردکان
|
کوه ریگ در موقعیت جغرافیایی N3134 E5424 در استان یزد واقع است. کویر اردکان با وسعتی حدود 1300 کیلومترمربع در چاله ای بیابانی قرار دارد که از سمت شمال به ارتفاعات سیاه کوه و تپه های کلوت،از باختر به کوههای نایین،از جانب خاور به رشته کوه خرانق و از سوی جنوب به رشته های عقدا و شیر کوه محدود میگردد. این منطقه آبوهوایی گرم و خشک با زمستانهای نسبتا سرد دارد.میانگین بارش سالیانه در شهر اردکان،بنابر آمار دهساله،52 میلیمتر است. کوه ریگ در شش کیلومتری کوههای جنوب غربی روستای سروعلیا در شهرستان اردکان واقع شده است. در دل کوههای این روستا، یک کوه پوشیده از ماسه وجود دارد که منطقهای بکر را به وجود آورده است.
پیدایش
کویر اردکان تحت شرایط کنونی آب و هوایی و هیدرولوژیک،کویری بسته است که هیچ گونه ارتباطی با کویرهای مجاور خود مثل کویر زرین و کویر لوت ندارد، اگرچه این احتمال وجود دارد که در طول دوران چهارم تحت شرایط پرآبی با نزدیکترین چاله مجاور یعنی کویر لوت ارتباط داشته است.مخروطهای افکنه و رسوبهای سیلابی پدیدهء واسط بین کوههای اطراف و حاشیه کویرند.اگرچه امکان انباشت این نوع رسوبها در شرایط خشک کنونی نیز بطور محدود و موضعی وجود دارد.ولی با توجه به گسترش و حجم این پدیده و توده مواد درشت دانه آنها شرایط مساعدتری در گذشته برای وقوع سیلابهای وسیع و همهجانبه وجود داشته است.زمان یا دوره های دقیق این شرایط بالنسبه مرطوبتر برای ما هنوز روشن نیست.از دیدگاه توپوگرافی (پستی یا بلندی) و ویژگیهای طبیعی حوضه بیابانی اردکان-یزد مشابهت زیادی با حوضهء بزرگ و ناحیه کوهستانی در غرب ایالات متحده آمریکا دارد. در هردو ناحیه تپه های ماسهای و سایر پدیده های تراکمی بادی در مقایسه با دیگر پدیده های ژئومرفولوژیک وسعت کمی را دربرمیگیرند.
در ایران مرکزی،با وجود درصد زیاد خشکی هوا،پیدایش تپه های ماسه ای محدود به نواحی مشخصی در مجاورت یا نزدیکی منابع تولید ماسه است.در مقایسه با کل وسعت هر حوضه،ریگزارهای بالنسبه کموسعتی،در سطح بعضی کویرها و باتلاقها که کم و بیش دارای رطوبت هستند (کویر زرین،کویر اردستان و باتلاق گاوخونی) شکل گرفته،یا در فاصله نزدیک به کویرهایی پدید آمده اند که منبع خوبی برای تأمین ماسه میباشند(دشت کویر و دشت لوت). حرکت ماسه های بادی از سطح اینگونه کویرها و یا از حاشیه آنها احتمالا به دلیل درصد بالای نمک خاک تشدید میشود که خود از یک طرف موجب فقدان پوشش گیاهی شده و از طرف دیگر باعث از هم پاشیدن خاک رس میشود که خود به آزاد شدن ذرات ماسه کمک میکند. در حوضهء اردکان-یزد یک ریگزار نسبه کوچک از تپه های ماسهای بیشتر برخان مانند به وسعت حدود 300 کیلومترمربع(کل حوضه 28000 کیلومتر مربع)در فاصله 60 کیلومتری جنوب شرقی کویر اردکان به وجود آمده است.شکل و نحوهء پراکندگی برخانهای این مجموعه نشان میدهد که ماسهها به احتمال زیاد از محدودهء جنوبی کویر،همراه با بادهای غربی آورده شده اند.
در قسمتهایی از حوضه اردکان-یزد،بویژه در منطقهء مشخصی در جنوب شرقی کویر اردکان،تپه های ماسه بادی بر دامنه کوههای محلّی شکل گرفتهاند و سطح این تپه ها تا حدّی به وسیله گیاهان بوتهای پوشیده شده است. یکی از این تپه ها را که به جاده اردکان-زرین نزدیکتر بوده و بر دامنه روبه جنوب کوه انبار گور در حاشیه جنوب شرقی کویر اردکان قرار دارد به عنوان تپه بادی بادپناهی 11توصیف کرده است. او معتقد است که این ماسه ها به وسیلهء بادهای شمالی از کویر به کوه آورده شدهاند سپس با عبور از یک فروافتادگی بزرگ به شکل هفت گلوگاه باد12در قلّه کوه که حالت تونل باد را پدید میآورد،در دامنهء مخالف(جنوبی) با افت ناگهانی سرعت باد فرو ریخته و متراکم شدهاند.در نتیجه او این تراکم ماسهای را ماسه های بادی نزولی یا نساری به حساب آورده است.درحالی که بررسی ما نشان میدهد که:
اولا این تپه به سمت جنوبی هیچگونه کشیدگی و جهتیافتگی ندارد که این نشانهای بر عدم تشکیل آن در ارتباط با نزول ماسه از طریق شکاف بزرگ رأس کوه است؛ثانیا در جبهه شمال کوه هیچگونه اثری از تپه صعودی یا شیب نسبه ملایمی که ماسهها از طریق آن به قلّه برسند و به جبهه جنوبی منتقل شوند،وجود ندارد؛ثالثا ذرات ماسه به سمت پای کوه درشتتر میشوند که نشان دهنده این است که ماسهها از پایین به سمت بالا منتقل شدهاند و بر اثر نیروی جاذبه سنگینترها (و در اینجا درشتترها) در پایین،متوسطها به میانه و ریزترها تا بالای دامنه رانده شدهاند.در نتیجه این تپه از نوع بالارو محسوب میشود که بیشتر بر اثر بادهای جنوبی شکل گرفته است.سایر تراکمهای ماسهای مشابه در دامنهء جنوبی کوه پیرزن را میتوان از طریق وزش بادهای جنوبی توجیه کرد.این بادها موجب حمل ماسه به داخل حوضه کوچکی میشده که توسط کوههای هریشت،پیرزن و حوض سفید و کوهکهای محلّی دیگر محصور شده است.
موقعیت و مشخصات
بزرگترین پدیدهء منفرد بادی در منطقهء اردکان و احتمالا در کل حوضه اردکان-یزد،تپهء ماسهای عظیمی است که در درّهء زین اسبی شکلی مابین دو کوه آهکی در 20 کیلومتری شمال شرق شهر اردکان به وجود آمده است.این کوهها متعلق به دورهء کرتاسه بوده و حداکثر ارتفاع یکی از آنها بیش از 1800 متر از سطح دریا میباشد. کف درّه دارای شیبی بین ?5 تا ?10 است که تا حدود 1300 متر یعنی حدود 109 متر بالاتر از سطح دشت مجاور آن ارتفاع میگیرد.جریانهای اتفاقی در سمت شمالی و جنوبی قسمت زینی شکل باعث حفر آبراهههایی عمیق به عرض حداقل 5 متر شده که همین آبراههها موجب برش عمودی به عمق حدود 25 متر در رسوبهای بادی-آواری شدهاند بطوریکه مواد و ساختمان این پدیده را بخوبی در معرض دید قرار میدهد.پهنههایی با آثار موجی ناشی از باد بر روی کوهریگ به صورت موضعی دیده میشود ولی سطح کوهریگ در قسمتهایی که شیب تند نیست کموبیش با بوته های تاغ و اسکمبیل پوشیده شده است.
در بلندترین ستیغ این کوهریگ،اثرات سطحی از حرکت ماسه بادی دیده میشود که در مقایسه با کل ضخامت ماسه بسیار ناچیز به نظر میرسد.این پدیدهء بادی-آواری که در اصطلاح محلی مردم اردکان و یزد کوهریگ شناخته میشود در جاهای دیگر دنیا نیز نمونههای مشابهای دارد که به آن شن بالارونده میگویند ،اگرچه این نوع پدیده را مشابه تپههای بادی صعودی و نزولی دانستهاند ولی مشاهدات جدید نشان میدهد که چنین نیست.البته رسوبهای کوهریگها شامل مقدار زیادی ماسه بادی است که در دامنه کوهها تلانبار شدهاند.علاوهبراین،همچنین آنها دربردارنده لایههای متعددی از رسوبهای واریزهای،آبرفتی و رسوبهای دیگر ناشی از حرکت انبوه مواد بر دامنه میباشند که بطور مکرر در بین لایههای ماسه بادی تهنشین شده اند.
یکی دیگر از ویژگیهای عمومی کوه ریگ ها شیب نسبتا ملایم آنهاست،در حالیکه تلماسههای صعودی و نزولی اغلب با شیب حداکثر یا شیب قرار متراکم میشوند که البته این موضوع به شیب مانعی که به آن برخورد میکند نیز بستگی دارد. در بیابان موجاو18کالیفرنیا که تاکنون قسمت عمدهء مطالعات کوهریگ شناسی در آنجا انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که اغلب کوهریگها در موقعیّتهایی شکل میگیرند که در مسیر عبور ماسههای بادی موانعی ثابت مثل ناهمواریهای محلّی وجود دارند. کوهریگ اردکان هم ویژگیهای تلماسههای بالارو (صعودی) و هم نزولی (بادپناهی) را دربردارد که نشانگر تراکم ماسه در حین انتقال توسط باد است.ساختمان و شکل تراکم و شیب لایههای ماسه نشان میدهد که بادهای جنوب شرقی عامل انتقال رسوبهای ماسهای بودهاند. جهت و شکل استقرار سایر کوهریگهای این ناحیه(کوه پیرزن)و از جمله کوهریگ گزارش شده توسط کرینسلی نیز این نظر را تأیید میکند.
ویژگیهای رسوبشناسی
لایه های سنگریزه دار و شنی از آهکهای کرتاسه منشأ گرفته اند و تکه سنگهای آنها زاویه دارند که نشاندهنده این است که از مسافت کمی حمل شدهاند.قطر تکه سنگهای بزرگ از 7 تا 20 سانتیمتر متغیر است ولی در بعضی از عدسیهای واریزهای درشت دانه(مثلا در C1 ،ارتفاع 8/1 متری از پای برش)قطعاتی با قطر 40 سانتیمتر مشاهده میشود.بیشتر لایههای واریزه به استثنای C1 و C2 دارای عناصری از ماسههای بادی میباشند. C1 و C2 منحصرا از مواد واریزهای تشکیل شدهاند.در S1 ،در ارتفاع 5/7 متر از پای برش،ماسههای قرمز اکسید شده به ضخامت 30 سانتیمتر ساختمان پریزماتیک(ترکخوردگی)را نشان میدهد که احتمالا ناشی از تشکیل خاک و وقفه در رسوبگذاری بادی است.بالاترین قسمت برش از 30 سانتیمتر مخلوط خرده سنگ و ماسه بادی تشکیل شده که بر روی حدود 40 سانتیمتر از ماسههای بادی قهوهای تا مایل به قرمز سخت شده با بلورهای سنگ گچ24قرار گرفته است.این واحد ماسهای، ساختمان ستونی و پریزماتیک دارد که نشانهء نوعی خاکزایی ضعیف است.
سن گذاری
رسوبهای ضخیم کوهریگ اردکان تحت شرایطی کاملا متفاوت با شرایط فعلی متراکم شدهاند.حرکت ماسههای بادی در سطح کوهریگ درحالحاضر محدود و موضعی است. برای تشکیل این رسوبها دو فرضیه میتوان ارایه داد:الف)متراکم شدن لایههای ماسه بادی در دورههای مختلف و با وقفههای رسوبی طولانی مدت که نشانه آنها پیدایش واریزه و تشکیل لایههای خاکند است؛ب)تراکم لایههای بادی-آواری با هم و در یک دوره و تشکیل محدود خاک و رسوبهای درشت دانه واریزهای مربوط به همین دوره ولی در شرایط خاص و وقفههای نسبه کوتاه.برای آزمایش این دو فرضیه هفت نمونه برای سنیابی به روش نوری از عمقهای مختلف برش عمودی برداشت شد.
سنیابی به روش نورسنجی
تعیین سن مطلق به روش بازتاب نوری (OSL) عمر ذرات ماسه را از زمانی که برای آخرین بار تحت تابش نور خورشید قرار گرفتهاند مشخص میکند.برای ماسههای بادی و واریزههای دفن شده تعیین چنین زمانی در واقع مشخص کردن عمر آنها از زمان رسوبگذاری خواهد بود.
سنیابی نوری نخستین بار توسط هانتلی28و همکاران او(1985)با استفاده از کوارتز و در مطالعات باستانشناسی تجربه شد.این روش در بسیاری از موارد بر روش سنیابی با بازتاب حرارتی (-TL) برتری دارد.به همین دلیل از سنیابی نوری در مورد ماسههای بادی مناطق خشک استفاده شده است.
این روش را میتوان بدینگونه خلاصه کرد که رسوبها واجد مقادیر کم یا زیادی از عناصر اورانیوم،توریوم و پتاسیم هستند که در طول زمان پرتوهای رادیواکتیویته میپراکنند.این بازتابها بتدریج و بطور ممتد توسط دانههای ماسهء موجود در محیط (بویژه بلورهای کوارتز،فلدسپات و فلدسپار) جذب و ذخیره میشود.این جذب و ذخیرهء بازتاب رادیواکتیو از زمانی آغاز میشود که رسوب از تابش نور خورشید در امان بماند،یا به عبارتی،مدفون و پوشیده شده باشد.اگر نمونهء،محفوظ از تابش نور را بطور کاملا پوشیده به آزمایشگاه منتقل کنیم این امکان هست که به کمک امواج نوری سبز یا حرارتی مادون قرمز تله رادیواکتیو بلورها را تحریک کنیم و رادیواکتیو ذخیره شده را آزاد سازیم.در اینجا موضوع مهّم،آزاد کردن کامل و دقیق بازتاب رادیواکتیو و نیز محاسبه دقیق میزان آنست.موضوع مهم دیگر تعیین واحد سالیانه جذب رادیواکتیو در محیط رسوبی محل نمونهبرداری است که به روشهای خاص و با دقت عمل بالا امکانپذیر است.
روش نمونه برداری صحرایی
از 25 متر ضخامت کوهریگ،لایههای بین عمق 10 تا 20 متر با توجه به امکانات موجود، برای نمونهبرداری،قابل دسترس نبود.در نتیجه شش نمونه از ده متر پایینی برش و یک نمونه از بالای برش رسوبی برداشت شد.تعدّد نمونههای پایینی بیشتر به این دلیل بود که مهمترین لایههای واریزهای( C1 و C2 )و یک لایهء شاخص کهن خاک (S1) 32را دربرمیگرفت. نمونهبرداری خاص تعیین سن به روش نوری باید طوری انجام شود که نمونه به هیچوجه در معرض نور قرار نگیرد.برای این کار ابتدا سطح دیواره موردنظر با کاردک تمیز و سپس قالبهایی از ماسهء فشرده به ابعاد حداقل 30*30*30 از دیواره خارج شد.این قالبها بلافاصله در پلاستیکهای مشکی ضخیم پیچیده شده و به مرکز موقت گروه در اردکان منتقل شده در آنجا در اتاق تاریک قسمت مرکزی هر قالب به وزن تقریبی 300-250 گرم به داخل لولههای مخصوص ضد نور منتقل شد.پس از بستن در لولهها همه آنها در همان اتاق تاریک درون پلاستیکهای مشکی چند لایه پیچیده شدند.
مراحل تعیین سن در آزمایشگاه مرکز تحقیقات نواحی خشک در شفیلد(انگلستان)انجام گرفت.آماده کردن نمونهها به روش استاندارد در تاریکخانه انجام شد که شامل شستشوی شیمیایی ماسهها و جدا کردن کربناتها و مواد آلی از کوارتز هم میشد.ذرات ماسه هماندازه به طریق الکشویی در حد دانههای 180 میکرون جدا شدند.جدا کردن ذرات کوارتز به کمک شناور کردن مواد در سدیم پولیتنگستات(وزن مخصوص 7/2)عملی شد.از هیدرو فلوریک اسید به مدت 60 دقیقه برای حل کردن فلدسپاتها و تمیز کردن دانههای کوارتز استفاده شد (بیتمن و کت199633).ماسههای آماده شده هر نمونه بر دیسکهای آلومینیومی 10 میلیمتری بار شد و همه اندازهگیریهای نوری به وسیله دستگاه نورسنج با فیلتر U340 هویا34و سنجنده کامپیوتری ریزو35انجام شد.میزان جداسازی و پاکسازی کوارتز به وسیلهء امواج مادون قرمز بازتابشی آزمایش شد.نتیجهء کار مثبت و حاکی از خالص بودن کوارتز مورد بررسی بود.
برای اندازهگیری تشعشع نوری دیرینه36دریافتی از منحنی شاخص کامپیوتری بر مبنای افزودن میزان کنترل شده(مجداهل198737)با استفاده از روش دیسکهای متعدد(24 دیسک) و تک دیسک دالر38(1995)استفاده شد.در هر دو روش،بازتاب نوری توسط لامپ سبز هالوژن حاصل شد.ضمن اینکه با حرارت دادن اولیهء نمونهها در ?220 سانتیگراد برای 300 ثانیه هرگونه امواج ناپایدار حذف شده بود.بازتاب نوری از کوارتز یکی از نمونهها (Shfd 95010) در حدی که بتوان منحنی شاخص مطلوبی عرضه کرد،نبود و تنها امواجی در انتهای طیف مادن قرمز پخش میشد بنابراین سن این نمونه با این روش به دست نیامد.برای تشخیص نسبت39سالیانه در محل(کوهریگ اردکان)نمونههای اضافی از نظر میزان اورانیوم، توریوم و پتاسیم(عناصر رادیواکتیو)تحت آزمایش قرار گرفت.میزان تابش اتمسفری سالیانه احتمالی با توجه به عمق هر نمونه،ارتفاع،عرض و طول جغرافیایی محل به دست آمد پرسکات و هاتن40(1994).در این مورد دانهبندی و میزان تراکم نمونهها و نیز رطوبت دیرینه نمونهها در نظر گرفته شد.مورد آخر یعنی رطوبت دیرینه با توجه به درصد کنونی رطوبت نمونهها با یک دامنه خطای بالا(درصد آزادی بالای آماری)محاسبه شد تا هرگونه نوسان احتمالی را دربرگیرد.
یافته های آزمایشها
سن های به دست آمده بر مبنای سال تقویمی از زمان حال(1997)میباشد.همه سنهای به دست آمده مابین 25000 تا 18000 سال قبل با انحراف معیار بین 1000 تا 3000 سال میباشد.از آنجا که تمامی سنهای به دست آمده در محدودهء اشتباه آماری قرار دارند.در نتیجه پدیده کوهریگ اردکان در طول یک دورهء ممتد حدود پنجهزار سال در کواترنر پایانی و همزمان با حداکثر آخرین دورهء یخچالی متراکم شده است.وجود لایه S1 ،که به عنوان یک لایه ضعیف خاک تفسیر میشود.نشاندهندهء یک وقفهء رسوبی و خاک زایی است ولی با توجه به تعداد سنهای حاصله،زمان مستقل و طول مدت این دوره معلوم نیست.
بحث و تفسیر
مطالعه کوهریگ اردکان نشان میدهد که شرایط در زمان حداکثر آخرین دورهء یخچالی جهت حمل و تراکم ماسه بادی در این ناحیه مناسبتر از حالا بوده است.علیرغم خشکی هوای کنونی،تحت شرایط موجود در محل کوهریگ اردکان،تراکم رسوبهای ماسهای بادی عادی نیست.هم کمبود تأمین ماسه و هم تغییر جهت بادهای غالب در شرایط حاضر میتوانند دلایلی باشند بر این عدم فعالیّت جدی کوهریگ.اگرچه منشأ ماسههای کوهریگ مشخص نشده است ولی درحالحاضر به نظر میرسد ماسهای برای تغذیه آن وجود ندارد.تپه های ماسهای فعال در این زمان بیشتر به مجاورت محور اصلی دشت اردکان-یزد که آبراههء اصلی از آن میگذرد و حواشی کویرها،محدود میشوند.
بادهای غالب ناحیه امروزه از سوی باختر میوزند حداکثر فرسایش و حمل باد در این ناحیه تحت اثر بادهای شمالی و شمال باختری صورت میگیرد(اختصاصی و احمدی،1993).ولی به صورت فصلی و محلی انتقال ماسه به وسیله بادهای جنوب خاوری نیز محتمل است(معتمد،1992؛اختصاصی و احمدی،1993)و این بادها ممکن است تحت شرایط خاص برای برداشت ماسه از آبراهههای سیلابی متروکه در حواشی دشت اردکان-یزد اهمیّت داشته باشند.اگرچه امروزه بادهای غالب باختری و شمال باختری در انتقال ماسه اهمیت بیشتری دارند ولی تراکم ممتد و شدید کوهریگهای اردکان احتمالا با غلبهء بادهای شدید جنوب خاوری در دورهای خشک میسر شده است.سنهایی که برای نمونههای ماسه در این بررسی به دست آمده مبین آن است که نهشتههای(رسوبهای) بادی و آواری مربوط به شرایط آبوهوایی متفاوت نیستند بلکه هردو در اثنای یک دورهء آب وهوایی واحد بر جای نهاده شدهاند.برعکس،سنهای به دست آمده برای تشکیلات مشابه در بیابان موجاو نمایانگر آنست که لایههای تالوس و کهن خاکها در مقایسه با لایههای ماسه بادی در دورههای جدا و تحت شرایطی متفاوت تشکیل شده اند بنابر پژوهشهای گردهشناسی و شیمیایی بر روی نهشتههای دریاچه زریوار در کردستان ایران، در حداکثر آخرین دورهء یخچالی شرایطی بسیار سرد و خشکتر در باختر ایران حاکم بوده است.آثار رسوبی کوهریگ در ناحیهء اردکان-یزد وجود وضعیتی مشابه و حتی خشکتر،سردتر و مسلما طوفانیتر،را در ایران مرکزی نشان میدهد.شرایطی که اجازه تراکم پیاپی و پیوسته رسوبهای بادی و واریزهای را در دورهای 5000ساله،حوالی حداکثر آخرین دورهء یخچالی فراهم ساخته بود.افت دما باعث یخزدگی بیشتر شده و افزایش هوازدگی فیزیکی ناشی از آن موجب تدارک واریزهها میشد. امروزه مقدار محدود و پراکندهای از عناصر واریزهای در سطح کوهریگ یافت میشود که آن هم احتمالا از بقایای رسوبهای پیشین میباشد که از حدود 17000 سال پیش و بعد از توقف دوره رسوبگذاری عمدهء کوهریگ باقیماندهاند.
امروزه،هوای سرد و خشک در ایران زمانی حاکم میشود که سیستم پرفشار سیبری، یعنی سیستم غالب زمستانهای آسیا،بر منطقه مستقر شود. وزش بادهای سرد و خشک جنوب خاوری که در فصل سرد در منطقه گزارش شده است(مهرشاهی،1990؛ اختصاصی و احمدی،1993)احتمال دارد با همین سیستم در ارتباط باشد. جهت کوهریگ اردکان مخالف جهت وزش بادهای اصلی کنونی، باختری-شمال باختری،در دشت اردکان- یزد میباشد.بنابراین شواهد و درصورتیکه ارتباطی بین سیستم پرفشار سیبری و وزش بادهای جنوب خاوری در این ناحیه وجود داشته باشد،به نظر میرسد که در حداکثر پیشروی یخچالی،در ایران مرکزی سیستم سیبری حاکم شده و به همراه آن وزش بادهای شدید از سمت جنوب خاوری موجب حمل مقادیر عظیمی ماسه به حوضه محصور بین کوههای پیرزن، هریشت و دیگر کوههای پراکنده مجاور کویر اردکان میشده است.این کوهها در واقع مانع حرکت ماسهها میشدهاند.کمبود رطوبت و خشکی هوا از یک سو موجب کمبود رطوبت خاک شده و از سوی دیگر به علّت طول مدت سرمای شدید از پوشش گیاهی منطقه کاسته میشده است.این عوامل امکان فرسایش بادی و برداشت ماسه از آبراهههای اتفاقی و مخروطافکنهها را بیشتر میکردهاند.فطعات درشت و بسیار زوایهدار واریزهای لایههای آواری کوهریگ اردکان نشان از سرما و یخزدگی شدید دارند که این خود میتواند توجیهکنندهء وجود سیستم پرفشار سیبری در ناحیه باشد.پس از پایان رسوبگذاری مواد بادی-آواری در محل کوهریگ شرایط مساعد جدیدی برای جریان آبهای ناحیه به وجود آمده بطوریکه برش عمیقی در حدفاصل دیوارهء کوه و کوهریگ پدید آورده است.همین آب بریدگی عمیق باعث قطع ارتباط قسمت عمدهء کوهریگ اصلی و دیوارهء دو کوه مجاور شده و بدین ترتیب امکان فرو ریختن واریزههای احتمالی بر سطح کوهریگ نیز از میان رفته است.بههرحال،حتی کف آبراههء موجود نیز اثری از انباشته شدن واریزه یا سایر مواد ناشی از حرکت انبوه را نشان نمیدهد این امر مبین آنست که تراکم واریزهای در شرایط فعلی در حداقل است.
نتیجه
سنیابی نوری حدود 25 متر از نهشتههای بادی و واریزهای به وجود آورندهء کوهریگ اردکان در حدود حداکثر آخرین دورهء یخچالی به جا گذاشته شدهاند.نوع رسوبها دال بر سلطهء آبوهوایی سرد،خشک و احتمالا طوفانیتر از امروز در محل است.این شرایط حداقل برای یک دوره 5000ساله به هنگام استقرار پرفشار سیبری در ناحیه وجود داشته است.