جشن خزان
گویا دوجشن تحت عموان خزان برگزار میشد.جشن خزان نخستین و جشن خزان دوم. اولی در روز دی بآذر یعنی روز هشتم شهریور ماه انجام میشد و دومی هر مزد روز از مهرماه، یعنی روز اول مهر ماه. این جشن به انگیزه پایان تابستان و آغاز تغییر هوا به سرما بر پا میشد. خلف تبریزی آورده:«… خزان رئز هشتم باشد از شهریور ماه قدیم و این روز جشن کغان است بنابر قاعده کلیه کخ میان ایشان معمول بوده است که چون نام ماه و روز موافق آید جشن کنند، و بعضی گویند نام روز هیجدهم است از شهریور ماه وبعضی نام روز سیم گفته اند.
البته مولف مذکور اشتباه کرده چون نام هشتم دی بآذر وروز سوم اردیبهشت و روز هیجدهم از هر ماه شمسی رشن میباشد و روز چهارم شهریور نام دارد. اما ابوریحان بیرونی از دوخزان به گونه خزان خاه در هجدهم شهریور وخزان عامه در دوم مهر ماه یاد میکند. گردیزی میگوید اول تیرماه خزان اول و پانزده روز بعد خزان دوم باشد که آنرا خزان خاص وخزان عام نیز گویند. و این به شمار تقویم قدیم است گویا که آغاز آن، یعنی اول بهار در آغاز آذر مدتی ثابت مانده بود. اما با توجه به شروحی که ابوریحان بیرونی در التفهیم ذیل خزان و در آثار الباقیه ذیل شهریورگان یا آذرجشن و گردیزی ذیل گهنبار پنجم و خلف تبریزی ذیل واژه مرداد آورده است، همه حاکی از عدم احتساب کبیسه ها وگرفتن سال ناقص شمسی است.
احتمال بسیار مى رود که در دوره هخامنشیان به جشن مهرگان اهمیت خاصى داده باشند زیرا که پادشاهان این سلسله مهر را خداى بسیار بزرگى دانسته اند و به آن سوگند خورده اند.نیز در دوره هخامنشى یکى از مهم ترین مراسم مهرگان دادن بارعام بوده چنان که در نوروز مى کرده اند و نیز در مهرگان مانند نوروز از نواحى مختلف کشور برایشان هدایایى مى فرستاده اند. کتزیاس مورخ معروف یونانى که خود به عنوان پزشک در دربار هخامنشى بوده است صریحاً مى نویسد که شاهنشاهان ایران نمى بایست هرگز سست شوند مگر در روزى که براى ستایش مهر جشن برپا مى کردند و شاهان در این روز جامه ارغوانى مى پوشیدند. از بردن هدایاى مختلف به وسیله نمایندگان ملل مختلف به دربار ایران که تصاویر آن در نقش هاى برجسته تخت جمشید باقى مانده است پیدا است که مانند دوره ساسانى در نوروز و مهرگان براى پادشاهان پیشکش مى فرستاده اند. چنان که ترابون مورخ معروف یونانى هم مى گوید که ساتراپ یعنى شهردار ارمنستان هر سال هزار کره اسب براى شاهنشاه هخامنشى مى فرستاد که مى بایست در جشن مهرگان به نظرش برسانند.
دوریس از نویسندگان یونانى قرن چهارم پیش از میلاد گفته است که در جشن مهرگان شاهنشاه هخامنشى خود مى رقصید. در این روز گیاهانى مخصوص براى شاه مى بردند که احتمال مى رود سیسنبر یا یکى دیگر از سبزى هاى خوشبو باشد.پس از استیلاى یونانیان و مقدونیان بر ایران تقویم اوستایى تا مدتى از دوره اشکانى در ایران متروک مانده و تقویم دیگرى رواج داشته که ایرانیان به آن تاریخ اسکندرى گفته اند. درباره مبداء این تاریخ اختلاف است. بعضى آن را از جلوس اسکندر در ۳۳۶ پیش از میلاد، برخى از مرگ او در ۳۲۳ یا سال هفتم پادشاهى او و پیروزى بر داریوش سوم در ۳۳۰ و یا جلوس سلوکوس ینکاتر موسس سلسله سلوکى در ۳۱۲ پیش از میلاد دانسته اند و این قول اخیر درست تر مى نماید. در هر صورت در این دوره ناچار جشن هاى تقویم اوستایى متروک مانده است زیرا که ماه هاى مقدونى را رعایت مى کرده اند. چنان مى نماید که اشکانیان هم تا مدتى همان تقویم مقدونى را به کار برده اند و ظاهراً تنها در زمانى خسرو پسر فیروز اشکانى دوباره تقویم اوستایى در ایران رواج یافته است چنان که در کتاب غرراخبار دکرانوس آمده است که این شاهنشاه اشکانى در روز مهرگان بار مى داد و بزرگان کشور براى او هدایا مى بردند و موبد موبدان نیز همین کار را مى کرد و شاید پیشکش هاى او زودتر از اعیان دیگر به شاه مى رسید.
از سوى دیگر در روى سکه هاى برخى از شاهان اشکانى و اسناد دیگر این دوره ماه هاى تقویم اوستایى دیده مى شود چنان که در همین دوره در زمان بعدش به تدوین کتاب اوستا نیز اقدام کرده اند. اما در دوره ساسانیان نوروز و مهرگان اهمیت خاصى داشته اند و همواره تقویم اوستایى را به کار برده اند. در این دوره بار عام دادن پادشاهان تنها در جشن نوروز و مهرگان بوده است. پیدا است که در مهرگان سرودها و آهنگ هاى مخصوصى بوده که در آن روز مى زده اند چنان که در میان نام هاى پرده هاى موسیقى دوره ساسانى «مهرگانى» و «مهرگان بزرگ» و «مهرگان خردک» را ذکر کرده اند. در مهرگان و نوروز، مردم ایران مشک، عنبر و عود هندى به یکدیگر هدیه مى دادند و پادشاهان روغن بان بر خود مى مالیدند. پادشاهان در این روز تاج بر سر مى گذاشتند که صورت آفتاب در آن بود و عقیده داشتند که در این روز خورشید آشکار شده است. مراسم دیگر این جشن همان است که در نوروز متداول بود. در دوره اسلامى هم چنان که مراسم نوروز اهمیت داشت مراسم مهرگان را نیز ایرانیان اهمیت مى دادند و برخى از کارهایى را که در نوروز مى کردند در مهرگان هم مى کردند و از آن جمله دادن هدایاى مهرگانى بود چنان که در سال ۱۲۰ هجرى اسدبن عبدالله حکمران تازى در بلخ بود، دهقانان از جشن مهرگان براى او هدیه بردند و دهقان برات هم پیشکش نزد او برد. همین کار را با خلفا مى کردند و حسن بن دهب در مهرگان جامى زرین براى متوکل خلیفه فرستاد که در آن هزار مثقال عنبر بود و اشعارى در تهنیت براى او سرود.
دیگرى از شاعران هم براى متوکل اشعارى به همین مناسبت سروده است. در دربارهاى ایرانى هم چنان که نوروز را جشن مى گرفتند مهرگان را نیز برپا مى کردند و شاعران در مهرگان نیز مانند نوروز قصایدى در ستایش ممدوح خود مى آوردند دواوین شعراى ایران پر از این گونه اشعار است و گاهى آن را در شعر «جشن خزان» گفته اند. پیداست که پادشاهان در جشن مهرگان به زیردستان خود هدیه و خلعت مى داده اند و از آن جمله جامه خز و سکه بوده است، چنان که منوچهرى در قصیده اى که به همین مناسبت در ستایش منوچهربن قابوس پادشاه زیارى سروده است مى گوید: اى رئیس مهربان این مهرگان خرم گذار/ فر و فرمان فریدون را تو کن فرهنگ هنگ / خز بده اکنون برزمه مى ستان اکنون برطل مشک ریز اکنون بخرمن عودسوز اکنون پیداست که در این جشن مى مى خورده و عود مى سوخته اند. نیز پادشاهان به لشکریان خود در مهرگان جامه زمستانى داده اند و ابوالریحان گفته است که در زمان وى چون مهرگان به اول پاییز افتاد پادشاهان خراسان به لشکریان خود جامه پاییز و زمستان دادند.گاهى که مهرگان با یکى از اعیاد مذهبى مسلمانان مصادف مى شد مى خوردن و نشاط کردن را ترک مى کردند چنان که بیهقى مى گوید در روز چهارشنبه ۹ ذالحجه که جشن مهرگان بود چون روز عرفه بود و مسعود روزه داشت کسى زهره آن را نداشت نشاط کند.
جاى دیگر به مناسبت جشن مهرگان سال دیگر مى گوید در این روز که دوشنبه بود که مسعود به جشن نشست و نثار و برید و ظروف و ستور به اندازه اى آورده بودند که حد نداشت و براى صاحب دیوان معروف بسیار هدیه فرستاده بود و بزرگان دیگر چون خوارزم شاه و ایران، چنانیان و گرگان و مازندران و قصدار و مکران نیز هدایاى دیگر فرستاده بودند و روز چهارشنبه عید کردند. از اینجا پیدا است که از دوشنبه تا چهارشنبه سه روز جشن گرفته اند. در این مراسم مکرر از آیین جشن مهرگان یاد کرده و گفته است که رسولان عراق و ترکستان به حضور امیر مى رفتند و اولیا و بزرگان در برابرش مى نشستند و شعرا پیش مى آمدند و شعر مى خواندند و پس از ایشان مطربان مى آمدند و مى زدند و شراب مى خوردند و بر سر خوان امیر و خوان سرهنگان و فرماندهان لشکریان مى نشستند، شراب مى خوردند و مشرب هاى بزرگ به کار مى بردند چنان که مست به خانه مى رفتند و امیر به شاعران صلت مى داد چنان که یک بار به علوى پنجاه هزار درم داده که با پیل به خانه او برده اند و به عنصرى هزار دینار داده و به شاعران کوچک تر هر یک بیست هزار درم داده است و به مطربان هزار درم بخشیده است. این توجه فوق العاده به جشن مهرگان تا استیلاى مغول بر ایران برقرار بوده و پس از آن دیگر این جشن از رونق افتاده است.