تا هیچستان پر اسرار
پس از صرف صبحانه در ماهان، بلافاصله به سمت شهداد حرکت کردیم. شهداد معروف به ستاره کویر لوت است شهری با 8 هزار نفر جمیعت که آسمانهای پر ستاره آن , این شهرت را برای این شهر در میان شهرهای کویری برای آن کسب کرده است.
شهداد این دیار دیرپای تاریخ در دامنه شرقی کوههای شمالی- جنوبی، حد فاصل دشت لوت و دشت کرمان واقع شده است. بخش شهداد از پهناورترین بخشهای کرمان است. از شمال به استان خراسان، از جنوب به بخش گلباف، از شرق به استان سیستان و بلوچستان و از غرب یه به بخش مرکزی کرمان محدود است.
بخش شهداد از شمال غربی و جنوب غربی به نواحی کوهستانی محدود است که در جنوب غربی آن کوه کناران و کوه شهداد و در شمال غربی آن کوه بیابان واقع شده است.
از ماهان 7 کیلومتر به سمت کرمان و سپس حرکت به سمت شرق در طول جاده ای به طول 80 کیلومتر شما را به شهداد رهنمون خواهد ساخت. در طول این مسیر زیبا و اسرار آمیز شاهد تغییرات گسترده شرایط آب و هوایی خواهید بود. در ارتفاعات شاهد آب و هوای سرد کوهستانی در دره ها خنکی و سرسبزی و در نقاط پست آب و هوای کویری تنوع جالبی را سبب گشته است. در میانه راه به روستای سیرچ رسیدیم. این روستا از توابع شهداد است و به بهشت شهداد معروف است. روستایی که بصورت طولی در حاشیه رودخانه پرآبی در کف یک دره سرسبز امتداد یافته است. این روستا تمامی محصول میوه شهداد و روستاهای اطرافش را تامین میکند و این را به راحتی میتوان از روی شکوفه های مختلف بر روی درختان مشاهده کرد. از خرمای مناطق گرم گرفته تا هلوی آبدار و پرتقالهای شیرین.
دلیل اصلی شهرت این روستا وجود درخت سرو تنومند و کهنسالی است که یکی از 7 درخت مقدس زرتشتیان است. گفته میشود که این درخت 7 هزار سال قدمت دارد که به نظر من بسیار اغراق آمیز مینماید و حداکثر حدود 300 ساله مینماید !!! قسمتی از تنه این درخت در زیر خاک مدفون شده است و شما فقط شاهد دو شاخه از این درخت خواهید بود که انگار دو درخت در کنار یکدیگر جداگانه روئیده اند. این درخت در حاشیه رودخانه قرار دارد و اطرافش را باغ های میوه احاطه کرده است. وجود زباله های ناشی از چیپس و پفک و قوطیهای خالی کنسرو نشان از هجوم بازدید کننده های بی فرهتگ شهری !!! میداد.
سبزی دائمی این درخت در پاییز و زمستان که سایر درختان به رنگهای دیگر در می آیند ابهت ویژه ای به این درخت باستانی می بخشد. در این روستای زیبا خانه های ویلایی با معماری نامتناسب با بافت روستایی مشاهده میگردد که نشان از حضور شهرنشینان مرفه جهت تفرج دارد.
پس از عبور از سیرچ از آخرین کوه بالا رفته و سپس به وارد دامنه های مشرف بر کویر لوت شدیم . وجود کانال آب در سمت راست جاده نشان از توجه دولت جهت جذب توریست و آبادانی منطقه دارد. پس از طی حدود 30 کیلومتر به شهداد میرسیم. از نقطه آغازین تاریخ شهداد، اطلاع دقیقی در اختیار نیست. همینقدر میدانیم که قدمت این دیار به ماقبل تاریخ میرسد. این مکان از 4500 سال قبل به طور مستمر محل سکونت و زندگی به شمار می رفته است. در کتب تاریخی از جمله تاریخ طبری، عقدالعلی و تاریخ کرمان هر جا سخن از کرمان است، نام خبیص (شهداد) نیز به چشم میخورد. شهداد موقعیت مناسبی در سر راه های بزرگ تاریخ داشته است و دروازه ارتباط سیستان و بلوچستان به کرمان و خراسان بوده است.
در ورودی شهداد، راهنمای سازمان میراث فرهنگی از دیدنیهای محل توضیحاتی را ارائه کرد از جمله درفشی که اخیرا کشف گردیده است و بیان از قدمت ده هزارساله دارد. علاوه بر این نحوه معماری و کاشیکاری های تزئینی بعضی ازبناها که متعلق به قرن 7 هجری میباشند از جمله امامزاده محمد بن زید، قبر پیر بابا مسافر، آغوس یا ناقوس، قلعه رموک(متعلق به دوره ساسانیان) قلعه چغوکی، قلعه سنگ، قلعه تارو، قلعه نیو، آب انبارها و آسیاب سنگی.
مسیر کمپ کویری 2 کیلومتری مانده به شهداد به سمت شرق منشعب می گردد. در این مسیر بطور مشهودی پوشش گیاهی و وضعیت اقلیمی زمین تغییر میکند. زمین حالت کویری پیدا میکند و تنها درختچه های گز و طاق در پای تپه هایی که به علت وجود ریشه های درختچه ها تشکیل شده اند (نبکا یا نبوک) جلب نظر میکند. یکی از نکات جالب درختچه های گز با ارتفاع بیش از 5 متر بود و حتی بنا به گفته محلیها گاهی به 15 متر هم میرسد ، که در نوع خود در دنیا بی نظیر است. پس از طی 20 کیلومتر دیگر به سه راهی دیگری میرسیم که توسط تابلوی کوچکی مسیر کمپ را مشخص میکند. پس از حدود 10 کیلومتر اولین کپر در میان میدانی مشاهده میشود.
در این کمپ در حدود 30 کپر با تیر های چوبی و الیاف خرما ساخته شده اند که بستر بعضی از آنها سیمانی و مابقی خاکی هستند. بیشتر کپرها دارای روشنایی برق با کلید مستقل هستند و محوطه به طرز زیبایی توسط زنجیر محصور است. روشنایی محوطه کمپ مطلوب است و تنها سرویس بهداشتی در فاصله دوری حتی از نزدیک ترین کپرها دارد. وضعیت دستشویی ها چندان مطلوب نمی باشند و میتوان با اندک رسیدگی جزئی رضایت بیشتر مهمانان را فراهم کرد. لازم به ذکر است که سیگنال تلفن همراه در کمپ دریافت نمی شود و تنها از طریق بی سیم با نیروی انتظامی و نزدیکترین روستا ده سیف میتوان ارتباط برقرار نمود.
این کمپ از 3 سال پیش بهره برداری شده است ولی عملا از نوروز امسال پذیرای مهمانانی شده است که با آن از طریق تبلیغات آشتا گشته اند. و مسیر آسفالت هم حدود 6 ماه پیش ایجاد گشته است. مسئول کمپ آقای غلامرضا مهدی آبادی است که قبلا در سازمان گردشگری در شهر کرمان فعالیت میکرد ولی به دلیل لزوم فردی محلی جهت آشنایی و تحمل شرایط سخت اقلیمی این مسئولیت به ایشان سپرده شده است. همکاری خوب ایشان با مهمانان بسیار قابل تقدیر است و میتوان از راهنمایی ها و تجارب ایشان در گردشگری در کویر بهره مند شد.
پس از تخلیه لوازم , شور ناشی از کنجکاوی باعث شد تا بلافاصله راهی منطقه کلوت ها شویم. از سه راهی مزبور اینبار به سمت شمال رفتیم و پس از 20 کیلومتر طی جاده آسفالته اولین نشانه های کلوت ها مانند شبح شهری خشتی ,از دور نمایان شد. اکنون میشد علت نامگذاری شهر اشباح را به دلیل اسرار آمیز بودن منطقه دریافت. کلوت ها به کلوخهای رسی نوک تیزی اطلاق می شود که از قرسایش خاک توسط باد و آب طی قرون متمادی ایجاد گشته اند. ارتفاع این کلوت ها گاها به30 متر نیز می رسد که همانند آسمانخراشی در این شهر قد برافراشته اند. این کلوت ها قسمتی از حاشیه غربی دشت لوت را در سطحی به عرض متوسط 80 کیلومتر و طول 145 کیلومتر پوشانده اند. تقریبا در تمامی این منطقه وسیع هیچگونه گیاهی وجود ندارد. نام کلوت توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به این تپه ها اطلاق شده و معنی خاصی ندارد. کلوت از واژه های کویر و لوت تشکیل شده است. کلوت ها از جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده اند. این عوارض طبیعی در نوع خود در دنیا بی نظیرند .
برای خوردن ناهار در حاشیه سمت چپ جاده بسمت تپه ای حرکت کردیم که بدلیل شنی بودن تپه هیچیک از خودروهای سواری قادر به صعود نشدند و به ناچار تنها با یک خودروی SUV و پای پیاده به بالای تپه رفتیم. در بالای تپه گودال بزرگی است که این محل به نام گندم بریان معروف است و گفته میشود که گرمای هوا در تابستان به حدی میرسد که سبب برشته شدن گندم میشود. این محل از گرمترین نقاط کره زمین است و دمای هوا در سایه به 60 درجه سانتیگراد نیز میرسد. به دلیل ابری بودن هوا در زمان سفر ما مشکلی از بابت گرما نداشتیم ولی گرمی شن ها در هوای ابری اوایل فروردین میتوانست تجسم خوبی از گرمای روزهای آفتابی این منطقه را برایمان داشته باشد.
اکنون گروه فارغ از هر قید و بندی آزادانه شروع به گردش و عکس برداری از زیبایی های منطقه کردند. ژستهای آرتیستی بر روی شن های کویری سوژه اکثر دوربینها بود. عده ای نیز به همراه محسن به ماشین سواری و کشف محیط اطراف مشغول بودند. من و علیرضا هم به آماده سازی کباب برای ناهار مشغول شدیم. گوشت راسته گوسفند که از کرمان تهیه شده بود و در ماهان فراوری شده بود و در یخدان خنک به لوت آورده بودیم نوید غذای لذیذی را میداد .
پس از صرف ناهار جهت استراحت با عده ای به بالای تپه ای بلند رفتیم تا از ارتفاع بیشتری به پهنه دشت بنگریم. بدلیل گستردگی صحنه و خارق العاده بودن معماری کلوتها عاجز از انتخاب موضوعی برای عکاسی بودم. بنابراین از فرصت استفاده کردم و تنها به تماشای مناظر زیبای کویری بسنده کردم. قبل از غروب به کمپ برگشتیم و به اتفاق محسن و مدیر کمپ آقای مهدی آبادی جهت خرید بعضی لوازم به شهداد و سپس به اتفاق یکی دیگر از اهالی (عبدالرضا) به روستای سیرچ رفتیم. در حین راه توضیحات جالبی از همراهانمان راجع به منطقه و سیاستهای گردشگری دولت شنیدیم. دید باز اهالی از وضعیت گردشگری منطقه و راهکارها و پیشنهادهای آنها فراتر از انتظار ما بود. این موضوع بیانگر فرهنگ قوی پذیرش توریست در منطقه است و قطعا در آینده باعث رشد و شکوفایی بیشتر سرزمینشان خواهد شد. شغل اهالی این بخش کشاورزی ( باغداری در نقاط حاصلخیز، خرما، جو ، سیر و …)، فروشندگی( در شهداد تعداد فروشگاهای لوازم خوراکی به نسبت جمعیت به وضوح قابل تمایز است) و قاچاق است . دلیل این امر عدم وجود شغل مناسب میباشد بنابراین جوانان پس از فراغت از تحصیل روی به این کار می اورند. البته این قاچاق تقریبا نیمه رسمی است و بیشتر سوخت بنزین و گازوییل توسط این افراد به شهرهای مرزی ارسال میشود و از آنجا از طریق قاچاقچیان حرفه ای به افغانستان ارسال میگردد. قرار گذاشتیم که مهدی آبادی راهنمایی ما را در برنامه بازدید از کویر فردا صبح به عهده بگیرد.
هنگام بازگشت به کمپ هوا کاملا تاریک بود و همراهانمان خیلی نگران بودند. بنا به نظر جمع تصمیم گرفتیم به جای اقامت درون کپرها در فضای باز کمپ درون چادر بخوابیم زیرا پیش بینی وجود مگس خواب راحت صبحگاهی را سلب میکرد. بلافاصله اقدام به برافراشتن چادرها کردیم و سپس در کنار آتشی که مهدی آبادی درست کرده بود به کباب کردن سوسیس و سیب زمینی پرداختیم. در این حیث وجود دو شغال را در اطرافمان احساس کردیم. مهدی ابادی قبلا در مورد کفتاری که شبها ,ا به او سر میزند برایمان گفته بود ولی وجود این دو شغال دور از انتظار بود . پس از شام به اتفاق محسن در تاریکی شب سوار ماشین به دل سیاهی کویر از مسیر های غیر مسطح زدیم و حدود یک ساعت اطراف کمپ را گشتیم. این کمپ از سه طرف توسط تپه هایی نه چندان مرتفع احاطه شده است.
یکی از نکات جالب کویرهای این مناطق وجود حیوانات بسیار گوناگون مانند موش , خرگوش , روباه , گرگ , آهو و حتی گراز که عمدتا در مناطق جنگلی و باتلاقی زندگی میکند است. علت آن میتواند وجود واحه ها، آب انبارها و روستاهای سرسبز حاشیه بیابان باشد.
هوای ابری که از شب قبل آسمان را پوشانده بود امکان مشاهده و رصد ستارگان را نمیداد. در شب های عادی هر شب حدود نیم ساعت و یا بنا به درخواست مهمانان حتی بیشتر، کمپ در خاموشی مطلق فرو میرود تا چراغهای آسمان تلالو بیشتری یابند. بنابراین چاره ای جز خواب نبود. من ترجیحا درون کیسه خواب بیرون چادر خوابیدم. صبح باد شدیدی شروع شد که با برخورد با چادرها صدای مهیبی ایجاد میکرد. از ساعت 5/4 بیدار شدم و به تماشای محیط مشغول شدم. قرار بود جهت خرید به شهداد بروم ولی هنوز خیلی زود بود. ساعت 6 کم کم بقیه افراد گروه نیز بیدار شدند. به اتفاق علیرضا برای خرید راهی شدیم. در شهداد هیچ فروشگاهی به جز یک فروشگاه که لباس عروس و لوازم عروسی میفروخت باز نبود! پس از گشت زدن در شهر و سوختگیری خودرو عاقبت نانوایی پیدا کردیم و کمی بعد از بقالی لوازم صبحانه خریداری کردیم و به کمپ برگشتیم. همه بیدار بودند و پس از صرف صبحانه سریعا به اتفاق مهدی آبادی (راهنما) راهی دشت لوت شدیم.
توضیحات وی توسط بیسیم در هر منطقه به سایرین انتقال پیدا میکرد. ابتدا از کاروانسرایی که دارای آب انبار بزرگی بود بازدید کردیم (آب انبار نادر) . چهار باروی این کاروانسرا همانند اتاق جهت استراحت و آب انبار بزرگی که اکنون خشک شده است جهت ذخیره آب در یکی از اضلاع مربع ساختار این استراحتگاه بین راهی را تشکیل داده است. وجود کاروانسراهای متعدد در این مناطق به دلیل اهمیت استراتژیک منطقه در مسیر جاده ابریشم بوده است. این منطقه پل ارتباطی بین سیستان و بلوچستان، کرمان و خراسان بوده است و مسافران بسیاری ناگزیر به اقامت در دل کویر و رفع تشنگی و خستگی بودند.
کمی دورتر دشت بزرگی است که به نام ریگ 5 انگشت معروف است و در زمانهای قدیم عده ای از یک کاروان از فرط تشنگی و خستگی در آنجا مرده اند. وجود تپه های نوک تیز مانند انگشت وجه تسمیه این منطقه است.
کمی جلوتر وجود تپه هایی در امتداد یکدیگر تجسم یک کاروان شتر را در ذهن تداعی میکند. امثال این ردبف تپه های شنی در این منطقه بسیار زیاد است. اینجا به تپه شتری معروف است
در ادامه به رودی میرسیم که به کال رود یا رود شور موسوم است. یک رود نمکی دارای خاصیت اسیدی که توصیه میشود به آب آن دست نزنید زیرا باعث خوردگی پوست می شود. حاشیه رود حالت باتلاقی دارد و درون آن میتوان بلورهای نمکی را مشاهده کرد. یک رود پرآب ولی کاملا بی فایده. وجود چنین رودهایی در کویر باعث پخش شدن نمک در سطح کویر میشود و چهره کویر خشک را وحشی تر میکند. در ادامه راه نهایتا به دوراهی میرسیم که یک طرف به سمت زابل و زاهدان میرود و طرف دیگر به سمت بیرجند در استان خراسان. این راه کوتاهتر از راههای اصلی استان است ولی به دلیل عدم وجود امنیت ناشی از حضور اشرار عبور از آن بدون راهنمای محلی و هماهنگی با پلیس توصیه نمیشود.
در بازگشت از مسیر به مکانی رسیدیم که میگویند هیچ موجود زنده ای حتی باکتری در آن شرایط قادر به زندگی نیست. به این دلیل فرسایش جسد هم به کندی صورت میگیرد. به گفته راهنما از 40 سال پیش جسد شتری بصورت سالم در منطقه باقی بود که سال گذشته توسط توریستها لگد کوب و نابود شد و الان فقط استخوانهای آن توسط ایشان در کمپ نگهداری میشود.
در راه شهداد از قناتی زیبا در عمق 15 متری زمین با کانالهای زیبا و اتاقکهایی که قرار بوده در دوره ریاست آقای مرعشی(رییس سازمان میراث فرهنگی) رستوران گردد بازدید کردیم (پایاب). همچنین روستاهای زیبای چهار فرسخ، ده سیف و اندوهجرد با مزارع سرسبز و نخلستانهای زیبا در اطراف شهداد میتواند از چهره گرم و خشک این کویر بکاهد.
در شهر شهداد هم میتوان آسیاب قدیمی شهداد و شهر کوتوله ها را بازدید کرد. علت نامگذاری شهر کوتوله ها بدلیل ارتفاع اندک خانه هایی است که طی حفاری های گذشته از خاک بیرون آمده است. بدلیل گرمی هوا ساکنین آن موقع ارتفاع خانه ها را کم در نظر میگرفتند و قسمتی از بنا را نیز در زیر زمین میساختند بعد ها بدلیل فرسایش و عواکل دیگر قسمتی از ارتفاع کمتر شده تا امروز بدین نام مشهور گشته است. از کشفیات مهم دیگر شهداد میتوان به درفش شهداد با قدمت هزاره سوم قبل از میلاد اشاره کرد. اثر دیگر، جام سفالینی است که مربوط به دوران هخامنشیان و اشکانیان است. همچنین در گورستان شهداد حدود 25 مجسمه زن و مرد به دست آمده است که از گل ساخته شده اند. کلیه این اشیا به موزه های تهران و کرمان انتقال داده شده اند.پس از بازدید از زیبایی های طبیعی دیگر هیچ شوقی برای دیدار از دست ساخته های بشر نداشتم. کاش میشد چند تا تپه و درختچه طاق و کلوت را سوغاتی با خودمون ببریم. پس از صرف ناهار در رستوران بخشداری شهداد که با کیفیت بسیار بد و قیمت فوق العاده گران همراه بود بار دیگر به کمپ بازگشتیم تا در مورد برنامه فردا تصمیم بگیریم.
نظرات بسته شده است.