جغرافیای کشاورزی کویر لوت
استعداد کشاورزی نواحی اطراف کویر و کوهپایه ناچیز نیست و بواسطهء تفاوت درجهء- گرما بین کوه و دشت باید انتظار داشت که زندگی کشاورزی مکمل هم در کوهپایه و جلگه فراهم گردد.کوهستان هوائی معتدل با بارندگی بیشتر و زمینی کمتر و شاید مساعدتر داشته باشد و پوشش نباتی آن برای دامپروری مناسب است.دشت گرم است و آبی کمتر دارد ولی محصول گرمسیری آن با ارزش است.این تفاوت اقلیمی از زمانهای قدیم در زندگی کشاورزی کرمان مشهور بوده و جغرافی نویسنان مسلم همهجا مناطق گرمسیر و سردسیر تمیز دادهاند.
بررسی اجمالی شرایط کشاورزی محلی نشان داد که نهتنها شرائط طبیعی مساعد نیست بلکه استفاده از آنها هم بطرز مطلوب انجام نمیشود.آنچه در شهداد و اندوهجرد گوک و کشیت مشاهده گردید نمونه از یک کشاورزی مصمم با عوائد مناسب و پشتکار کافی نبود مثل اینکه کشاورزی بناچاری با اجبار انجام میشود.مثلا در قصبهء گوک با بیش از ده هزار جمعیت منبع درآمد کشاورزی نیست و عوائد حاصله از میوه باغاتهای ناحیه کم است بلکه صنایع خانگی قالیبافی مردم زیادی را بخود مشغول داشته.در شهداد و اندوهگرد و کشیت درختان خرما منبع
درآمد است ولی نوع خرما خوب نیست و مصرف آن محدود و اهالی حلی هم توجهی به بهبود نوع و یافتن بازار فروش ندارند کامیوندارها و کسبه شتردار مراجعه کرده و خرما میخرند یا گندم و آرد آورده با خرما معامله میکنند.دهاتی که دورتر از راههای اصلی واقعند موضعی مفلوکتر دارند.کشیت با 400 نفر جمعیت فقط درخت خرما دارد اهالی هم دستی برای فروش آن بخارج ندارند اگر کامیونداری از راه برسد و خریدی کند پولی فراهم شده و گاهی هم شترداران منطقهء نصرتآباد با بار گندم آمده و کسبی روبراه میشود.در دهات کوهپایه درآمد مردم کمتر است زیرا جادهء ماشینرو ندارند و از دنیای خارج بیخبرند.
شرائط عمومی کشاورزی نامساعد است برخلاف تصور آب فراوان برای روستاهای منطقهء غربی لوت فراهم است ولی تمام آبها قابل استفاده نیست و بسیاری از آبهای شور عبث وارد کلوت شده و زمین را خراب میکنند.
در شهداد و کشیت و اندوهگرد و گودیز استفاده وافی از آب برای کشاورزی نمیشود آب فراوان رودها حتی در فصول خشگ هدر میشود.طرز آبیاری بسیار بدویست و نهرهای آبیاری نامناسب.در شهداد اهالی سهمیهای از رودبرای خود معلوم نموده و مقدار آب مورد حاجت را توسط کانالی زیرزمینی از بن کوه از رود گرفته ورود را فراموش کردهاند در صورتیکه با تحقیق محلی معلوم شد حتی در تابستان هم از مجرای رود آب زیادی بکویر میرود. اگر این آبها در اطراف یزد یا رفسنجان وجود داشت حتی قطرهای از آن در فصل زمستان عبث نمیشد ولی در شهداد چون اقتصاد کشاورزی محدود بمرکبات و خرما و کمی غله است کسی توجه بتوسعه کشت ندارد.
وضع مالکیت آب هم برخلاف سایر نواحی ایران است.آب قنات یا رود مقسمی دارد ولی هر کشاورز دارای سهم معینی از آب نیست و گویند هرکس باندازهء زمین خود از آب بهره میگیرد. روش آبیاری باغهای مرکبات و خرما خوب نیست.برای آب دادن دور درختان را چال کرده تمام چاله را غرقه در آب میکنند و گاهی وفور آب باعث اختراعاتی هم شده یعنی زمین بکر را یکسال آب میدهند تا علفهای آن بیرون آید سپس علفها را ریشهکن نموده و سال دیگر روی آن کشت میکنند غافل از اینکه در زمین شور نهایت صرفهجوئی را باید در بهرهبرداری از زمین بکار برد اصراف در آب نهتنها زمین را بیرمق مینمایند بلکه آنرا شور هم میکند.
اگر آب فراوان است زمین بسیاری بد است کلیه زمینهای زراعتی در تشکیلات کلوت رسی و گچی و نمکی قرار دارند.با شستوشوی مقدماتی باید زمین را شیرین نمود و بواسطهء فقد پوشش نباتی و مواد آلی زمین هوموس کافی ندارد و اگر زراعت هم نشود به کویر سخت بدل میگردد.
مطالعات ما در خصوص شرائط کشاورزی محل بسیار کم و محدود بود و فرصتی از لحاظ بازدید روستاها فراهم نشد در منطقهء شهداد تا آنجا که معلوم گشته استفادهء کافی ز منابع کشاورزی
نمیشود.دامداری بسیار ناچیز است و صنایع خانگی منحصر بحصیر بافی از الیاف نخل است که آنهم نفعی ندارد در صورتیکه با مراجعه بآثار جغرافینویسان صدر اسلام خبیص مرکز صنایع ابریشمی بوده و باغ توت فراوان داشته است.بنظر میرسد که بعدها بتدریج درخت توت و پرورش کرم ابریشم از بین رفته و بجای آن درختان مرکبات رایج شده باشد.
حنا یکی از محصولات عمدهء نواحی شهداد در قرون گذشته بوده که امروزه محصول آن کم است.سرمه نواحی شمالی معروف بوده که مارکو پولو بتفصیل طرز تهیه آنرا شرح داده است.
منطقهء کشاورزی معتبر دیگر در جنوب دشت لوت بم و نرماشیر است که امروز بواسطهء خرما و مرکبات مشهور است اما در پیش بم مرکز بزرگ پارچهبافی نخی بوده و پارچههای بمی خاصه کرباس بم معروف بوده است.
منطقهء کشاورزی نصرتآباد در مشرق جزء ناحیهء سیستان است که باید طبق شرائط محلی جداگانه مطالعه گردد.
نواحی اطراف لوت استعداد کشاورزی فراوان دارند که نباید نادیده گرفت و با بررسی کامل شرائط طبیعی و انسانی محلی باید طرحهای عمرانی بزرگی برای منطقه پیشبینی کرد.
مطالعهء نوع مسکن در مفهوم کلی خود که شهر یا روستا یا قلعه باشد موضوع بسیار بزرگی از لحاظ تحقیقاتانسانی است.در تمام شهرهای کرمان و حتی دردهای قدیمی قلعههائی وجود دارد که بعضی از آنها شاهکار معماری است.بعضی قلعهها معمور و بسیاری مخروبه است.گاهی آخرین نشانه از آثار زندگی سابق همان قلعه خرابه است شکل قلعهها در همهجا یکسان نمیباشد.بعضی آجری و پارهای خشتی است.قلعهها هسته مرکزی اجتماعات را تشکیل داده و بدور قلعهها سایر انواع مسکن پیدا شدهاند.بتدریج این قلعهها مخروبه شده و متروک مانده و مردم مساکن دیگری در اطراف ساختهاند.ساختن قلعه برای محل اصلی سکونت ناشی از عدم امنیت منطقه و جنگها و خونریزیهای عدیده در این منطقه دورافتاده ایرانست.در تواریخ صحنههای بسیار رقتباری از محصور شدن حصار و مقاومت چند ماهه اهالی و بروز قحطی و تسخیر حصار و ویرانی آن بعد از غلبهء فاتح ضبط است.خراب کردن حصار نمونه از درهم شکستن مقاومت مردم بوده و چه بسا که بعد از یک ویرانی بزرگ حصار نوسازی نشده است.
تحقیقات منظم درباره نوع حصارها و تفاوت شکل حصار بر حسب نواحی جغرافیائی موضوع بسیار مفیدیست.در کوهستان شمالی از این حصارها فراوانند که اسم محلی کلاته را دارند و لفظ کلاته در تمام خراسان و مرکز ایران رواج دارد شاید کلمه کلوت هم از کلات و کلاته آمده باشد و لوت هم جزئی از کلوت باشد نه بمعنی برهنه و عریان.
نوع مسکن باید در شرایط جغرافیائی محل مطالعه شود.در منطقهء کشیت شکلهای بدوی
مسکن از چسباندن عوارض طبیعی زمین(پشته.دیواره.صخره)نتیجه شده و در منطقهء بم و نصرتآباد که مساکن ثابت و متحرک کنار هم دیده میشوند باید تحول شکل را بر حسب خصوصیات محلی مطالعه کرد.
پراکندگی جمعیت و میزان آن در جنوب شرقی ایران مناسب با اوضاع عمومی کشور نیست. شرق و جنوب شرقی بسیار کم جمعیت است و شاید کم جمعیتترین نواحی ایران منطقهء دشت لوت باشد.طبیعت مشکلات بیشماری برای زندگی انسان در این نواحی پیش آورده ولی وضع موجود مولود ناسازگاری محیط نیست و بررسیهای تاریخی نشان میدهد که میزان جمعیت این نواحی در پیش بیشتر بوده شاید در هیچ جای ایران تعداد شهرهای مخروب و متروک و آبادیهای بینام و نشان باندازهء صحراهای لوت نباشند.بزرگترین مرکز جمعیتی منطقهء لوت بم است و از این شهر گذشته آبادیهای بزرگ پیش از ده هزار جمعیت بسیار کم است.شهداد مرکز بخشی با بیش از صد آبادی در حدود 5 هزار جمعیت دارد و اگر تمام بخش شهداد را در نظر گیریم بجمع کل ناچیزی میرسیم.
بررسیهای مقدماتی در بعضی دهات از جمله کشیت معلوم داشت که سن متوسط اشخاص بسیار کم است در کشیت کمتر اشخاص مسن مشاهده گردید و حتی یکنفر 70 ساله وجود نداشت اهالی میگفتند در اینجا کسی بیش از 50 سال عمر نمیکند..موضوع بطور دقیق بررسی نشده و اگر درست باشد حقیقت تلخی است که چاره پذیر است.بر حسب اظهار اهالی مواد ترکیبی آب مشروب باعث کاهش عمر است ولی بطوریکه ملاحظه شده هنوز مالاریا در آنجا و بسیاری آبادیهای دیگر بیداد میکند و اصول بهداشتی رعایت نمیشود.
مطالعات دقیقی باید از لحاظ میزان جمعیت و کیفیت آن در منطقه شروع گردد
و پرسشنامهها حاوی اطلاعاتی دربارهء نوع معیشت و سطح زندگی باشد و مقدورات فرهنگی و بهداشتی محلی معلوم شود تا بتوان نتایجی برای چارهجوئی گرفت.
با ملاحظه جمعیت روزافزون ایران و اگر ازدیاد جمعیت بهمین منوال پیش برود در آتیه نزدیکی مکان کافی برای این جمعیت در نواحی غربی و شمالی وجود نخواهد داشت و بناچار باید جنوب شرقی را آماده برای پذیرائی از نو رسیدهها نمود و چه بهتر که از هماکنون با تدابیری زمینه را فراهم کرد.دو رشته کوهستان شمالی جنوی در دو طرف دشت لوت سدی طبیعی برای ارتباط مردم داخلهء لوت با شرق و غرب است.در آنطرف کوههای شرقی جلگههای رسوبی و حاصلخیز سیستان و در آنطرف کوههای غربی دشتهای فلزخیز کرمان است.در داخلهء این دو حصار معابر شمال و جنوب آزاد است از شمال نگاه بطرف خراسان و از جنوب بسوی بلوچستان.
مردم کوهپایه و دشتهای لوت در یکطرف خود سد غیرقابل نفوذ صحرای وحشتبار را دارند و در سمت مقابل حصار عظیم کوهستان را و باین ترتیب دو محیط زندگی متفاوت از لحاظ آداب و رسوم اجتماعی و شرائط زندگی و سوابق تاریخی و زبان و مشخصات محلی در برابر هم قرار گرفته اند
که کرمانیها و بلوچها باشند.در تندباد حوادث تاریخ تحولات زندگی این دو قوم در جهات مختلف بوده.کرمانیها با سوابق تمدنی قدیم مردمی هنرمند و کشاورز بار آمده و خیلی زود از منابع فلزی کوههای اطراف بهرهمند گشته و منابع معیشت متنوع و غنی یافتهاند.جبههء دریائی برای آنها راه بازرگانی با خارج شده و مواد فلزی گرانبها(انتیمون)مواد رنگی نباتی(حنا.روناس. نیل.گلرنگ)مواد صنعتی نباتی(کتیرا.پنبه)مواد غذائی(غلات و حبوبات و نیشکر)و محصولات نساجی از آنها مردمی صنعتگر و فلاح و تاجر ساخته است.
بلوچها از زمانهای قدیم مردمی بادیهنشین و بیبضاعت مانده و در تکاپوی منابع معیشت رو بشمال رانده و از دشتهای لوت تا دشتهای کویر خراسان جلو رفتهاند.فقد منابع معیشت کافی سالیان دراز از آنها مردمی ماجراجو و قاطع الطریق ساخته راهزنان کوچ و بلوچ هزار سال در این دشتهای مخوف دهات و آبادیها و قوافل را تهدید کردهاند.
در نوشتههای غالب جغرافی نویسان قدیم دزدان خفص خطر صحرا نوردان بحساب آمده و عضد الدولهء دیلمی برای امنیت لوت عدهای بلوچ بگروگان در شیراز گرفته و مدتی راهها را مأمور داشته است.قدرت آنها با راهپیمائیهای طولانی با پای برهنه و شکم گرسنه و توشهای از میوهء درخت سدر ضرب المثل است.
امروز هم با وجود برقراری امنیت و محو شدن زندگی بیابانی هنوز خاطرات ایام گذشته در اذهان کرمانیهای دشت غربی لوت بجاست شاید علت بیخبری این مردم از داخلهء لوت و سکونت آنها در محیط اجتماعی محدود یادگار زمانیست که راهزنان بلوچ عرصه را بر کاروانان تنگ کرده بودند.
با شرائط طبیعی و اقتصادی و انسانی مذکور باید انتظار داشت که تحقیقات مردمشناسی در اطراف لوت نکات جالبی را از زندگی اجتماعی م ردم این منطقه روشن نماید و هر جزیرهای از اجتماعات خصوصیات محلی علیحدهای داشته باشد.اقامت کوتاه مادر این منطقه اجازه مطالعات مردمشناسی نداد ولی معلوم بود که اجتماعات منطقهء غربی بکلی با اجتماعات منطقهء شرقی که بیشتر بلوچ میباشند تفاوت فاحش دارد.بلوچها با لوت و اطراف آن انس دارند شتر دار و در مواردی چادرنشیناند.اطلاعات آنها از داخله لوت و وضع نباتات و حیوانات و وضع بادها خوبست و گرچه بداخله لوت نرفتهاند ولی از راههای اطراف خبر دارند.
تحقیقات مردمشناسی دقیقی باید در اطراف لوت بعمل آید.خاصه که مردم اطراف لوت بواسطه جبر طبیعت کمتر با خارج از منطقه مسکونی خود سروکار داشهت و باید خصوصیات اجتماعی جالبی در چهار سمت لوت پیدا شود و تحقیقات زبانشناسی برای یافتن ارتباط قدیمی اقوام و تحولات لهجههای محلی و مختلف انجام پذیرد.
نظرات بسته شده است.