نقالی

نقالی در لغت به معنی کار و پیشه ای است که فردی بنام نقالی کالا ویا چیزی را از جایی به جای دیگر می برد و نقل می کند، اما در اصطلاح به پیشه و هنر کسی گویند که داستان ها و واقعه های هیجان انگیز و جذابی را که شنیده و یا خوانده است برای سرگرم کردن مردم نقل و بیان می کند. این قصه گو را نقال می نامند واژه های نقال و نقالی از زمان قاجار در زبان و ادبیات فارسی کاربردی شده زیرا در متن های تاریخی و یا لغت نامه های پیش از آن به این شکل نیامده است. نقالی یک جریان فرهنگی است که از زمان های دور در جامعه ایران رواج داشته است.

نقالان داستان هایی از حماسه های قومی، ملی، دینی و واقعه های تاریخی شبه تاریخی و مذهبی را با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محفل های خصوصی، نقل و روایت می کنند. نقالان در نقل داستان ها و بازنمایی واقعه ها و القای رخدادهای هیجان انگیز استعداد و هنر فروانی داشتند و در شیوه بیان طرز نمایش واقعه ها و تقلید حرکات و رفتار صاحب ذوق و هنر بودند. آن ها می دانستند که در هر مجلس نقل به اقتضای شعور فرهنگی جماعت مجلس چگونه سخن بگویند و تقلید در آوردند آنها در نقل روایت ها به براهه پردازی و زبان آوری می پرداختند و موضوع های داستان را با پند و اندرز و مثل و شوخی و لطیفه می آمیختند و در نشان دادن شخصیت های داستان بازی و تقلید در می آوردند.

بخش بزرگی از میراث فرهنگی- ادبی ایران که امروز به صورت مکتوب، به ما رسیده داستان ها و افسانه هایی هستند که از زبان و بیان این نقالان شینده و نوشته شده است این داستان ها مجموعه ادبیات نقالی را پدیده آوردند. در کل تاریخچه نقالی را می توان به دوره پیش از اسلام و دوران اسلامی تقسیم کرد. در دوره پیش از اسلام و در ایران باستان خنیاگران دوره گردی بودندکه با ساز و آواز قصه خوانی می کردند در دوره اشکانی خنیاگرانی را که داستان های حماسی و رزمی برای مردم قل می گردندگوسان می نامیدند.  ردوره ساسانی نیز خنیاگرانی بودندکه حماسه ها و داستان های قومی وملی را با آواز و نغمه سازی برای مردم می خواندند.

این خنیاگران قصه گو به سرزمین هایی دیگر هم می رفتند و داستان های حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان و نقل میکردند. در دوران اسلامی راویان و دهقانان روایت کننده داستان های پهلوانی و رزمی کهن ایرانی بودندحتی فردوسی از بعضی از آنان که راوی داستان های رستم و خانداند گرشاسب و داستان های قهرمان دیگر بودند یاد می کند. در این زمان قصه خوانانی نیز بودند که نقل قصه را با نوای ساز همراه می کردند حکایت قصه گویی مروزی در قرن سوم هجری که پس از نقل هر قصه تنبورش را بر می گرفت ونغمه هایی شاد بر سازش مینواخت نمونه ای از همراهی ساز و آواز با قصه خوانی است
نقالی یا قصه خوانی همچنان ادامه یافت تا به دوره صفوی رسید در این دوره موضوع داستان های نقالی در رابطه با داستان های شبه تاریخی ملی و شبه تاریخی مذهبی و اسطوره ها و حماسه ها و داستان های شاهنامه بود.

در این دوره قصه گویی از جمله هنرهای معرکه گران بود در نخستین سده های آغاز دوره اسلامی قصه گویان دوره گرد هم در مساجد که محل تجمع مسلمانان بود قصه های انبیا و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان می کردند فضاها و معابر عمومی مانند میدان ها سرگذرها چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها، صحن مسجدها، زیات گاه ها و تکیه ها، مکان های قصه گویی معرکه گیران بود برای مثال سید کمال الدین سدهی معروف به کاهر علیشاه از نقالان عهد شاه عباس اول عصر ها زیر گذر بازار مسجد جامع عقیق اصفهان برزونامه می خواند و اسدالله حجاز در صحن مسجد شاه مسجد امام کنونی به نقل داستان های مذهبی می پرداخت نقالانی نیز در مشهد بودند که در صحن امام رضا شاهنامه خوانی می کردند.

در عصر رونق قهوه خانه از اوایل قرن یازدهم تا نخستین دهه های قرن چهاردهم شمار بزرگی از نقالان به این نهاد روی آوردند و آن را پایگاه نقالی و شاهنامه خوانی کرند در این دوره قهوه خانه نهاد فعالی در انتقال فرهنگ و ادب کهن ملی و مذهبی ایران به توده مردم بی سواد یا کم سواد به شمار می رفت و در آموزش آداب زندگی گذشتگان اخلاق و منش پهلوانان و جوانمردان به افرادی که به قهوه خانه می رفتند نقش مهمی داشت. نقالان را بر حسب نوع داستان هایی که می گفتند چیرگی وتسلطشان به نقالی به سه دسته تقسیم کردند.

نخست شاهنامه خوانان یا نقالانی که فقط به نقل داستان های حماسی شاهنامه می پرداختند دوم نقالانی که در نقل داستان های تاریخی و افسانه ای مانند اسکندر نامه مهارت داشتند و سوم مذهبی خوانانی که داستان ها ی دینی مذهبی مانندحمزه نامه و حیدر نامه می خواندند. هر قصه گو در نقل قصه شیوه بیان خود را داشت چست و چالاک بودن در بیان درک مجلس نقل و دریافت میزان ذوق و رغبت مردم آراستن نظم به نثر برای ملال انگیز نشدن نقل خواندن شعر با آهنگ و آواز شرح بیت های دشوار یادنامه سراینده شعر فاتحه خواندن و تکبیر گفتن نکاتی بود که نقال باید آن را رعایت می کرد.

نقالان با آهنگ دادن به کلام بالا و پایین بردن به موق دست و سر کش دادن مطلب گاه نجوا ک ردن و بی فاصله فریاد کشیدن لرزاندن و عوض کردن صدا کوفتن دست ها بر هم و پا زمین زدن و به خصوص نگه داشتن داستان در جاهای حساس توجه مردم را جلب می کردند. امروزه با گسترش روابط تجاری و ورود تکنولوژی و تکنیک های مختلف برای ارایه یک اثر در نمایش های صحنه ای اعتبار نقالی رو به کمرنگ شدن می رود تا پیش از این نقالان ابراز ارتباط و انتقال روایات بودند اما اکنون شمار نقالان نیز بسیار کم شده است و متاسفانه بسیاری از پیشکسوتان این هنر دیگر در بین ما نیستند و شرایط لازم برای آموزش نسل های بعدی وجود نداشته است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.