تعاریف و ویژگیهای مناطق خشک، کویر و بیابان
چکیده
حدود90% کشور عزیزمان (ایران) را، مناطق خشک تشکیل میدهند وعرصه های وسیعی از آنهارا،نواحی مختلف کویری وبیابانی شامل میشوند .دربارهمسائل این وسیع ترین بخش مملکت ،طرحهای تحقیقاتی متعددی اجرا میشود ،سخنرانیها ومقالات بسیاری ارائه میگردند وکتابهای زیادی چاپ ومنتشر میشوند….امامتاسفانه در اغلب منابع مشاهده میشود که با ویژگیهای مناطق خشک وانواع آنها آشنانیستند، کویر رابابیابان عوضی میگیرند ویا کویر راهمان بیابان میپندارند ،بیابان را"صحرا" مینامند وخلاصه با بسیاری مفاهیم و خصوصیات درباره انواع مختلف مناطق خشک وبه ویژه نواحی کویری وبیابانی ،آشنا نیستند.بدیهی است که این عدم شناخت کامل از ویژگیهای مساحتِ وسیعی از کشور ،مسائلی رادر زمینههای مختلف به وجود میآورد . بر این اساس نگارنده سعی کرده است با استفاده از 4-3 دهه کار وتجربه ونیز مسافرتهای متعدد به مناطق مختلف خشک وکویری وبیابانی ایران وجهان ،طی این مقاله ابتدا به تعریف و طبقهبندی انواع مختلف مناطق خشک بپردازد ،آنگاه کویر وبیابان را که در دل مناطق خشک قراردارند،از جنبه های مختلف (تعاریف، مفاهیم ، ویژگیها وچگونگی پیدایش و…) مورد مطالعه وشناخت قراردهدوفرق بیابان با کویر وبیابان با صحرا… را مشخص کند. خلاصه ،هدف اصلی این مقاله تذکر اشتباههاوبیان تعاریف صحیح برای بیابان وکویر وصحراو آشناکردن علاقه مندان با ویژگیهای مناطق خشک وکویری وبیابانی ونیز اشاره ای به راههای بهره برداری از امکانات واستعدادهای طبیعی وهمچنین مناظر زیبای آنها برای جلب توریست وتوسعه اقتصادی واجتماعی وفرهنگی است.
آب وهوای مرطوب وآب وهوای خشک وجایگاه کویر وبیابان درآنها
به طور کلّی ،آب وهوای کره زمین را از لحاظ وضعیت بارندگی میتوان به دونوع یا تیپ (1) اصلی تقسیم کرد: آب وهوای مرطوب وآب وهوای خشک : قبل از شرح درباره مناطق خشک، ابتدا به طور خیلی خلاصه ویژگی مناطق مرطوب ومرز آن با مناطق خشک را شرح داده وتعیین میکنیم تا ویژگی وموقعیت مناطق خشک کاملاً مشخص شود.
1- آب وهوای مرطوب
اقلیم شناسان ،مناطقی رادارای آب وهوای مرطوب میدانند که متوسط بارش سالانه آن بیش از مقدار تبخیر وتعرّق بالقوه سالانه آن باشد ومناطقی راخشک به حساب میآورند که عکس شرایط مذکور حاکم باشد یعنی مقدار تبخیر وتعرّق بالقوه سالانه آن بیش از متوسط مقدار بارش سالانه آن باشد (منبع شماره 19) و 500 میلی مترمتوسط بارش سالانه رامرز بین مناطق خشک ومرطوب تعیین کردهاند، به این معنی که اگرمنطقهای بیش از 500 میلی متر ،متوسط بارش سالانه آن باشد،آن منطقهرا مرطوب مینامند واگرکمترازاینمقدارباشد،به آن منطقهخشک میگویند. کویروبیابان در این مناطق (خشک) واقع شدهاند ومناطق مرطوب بهدلیل بیشتر بودن بارش از تبخیر وتعرق بالقوه ،کویر وبیابان ندارند.
چون موضوع بحث ما دراین مقاله درباره کویر وبیابان است( که در داخل مناطق خشک وجود دارند)، از توضیح بیشتر درباره شرایط اقلیمی مناطق مرطوب ،خودداری میکنیم وادامه بحث را به مناطق خشک اختصاص میدهیم تابه موضوع اصلی مقاله ،یعنی کویر و بیابان برسیم .
2- آب وهواهای خشک ،تعاریف وتقسیم بندی آنها از دیدگاههای مختلف وجایگاه بیابان در آن :
طبقه بندی از لحاظ مقدار بارش (از دیدگاه اقلیم شناسان ) :
مناطق خشک که طبق تقسیم بندی یا طبقه بندی اقلیم شناسان ، مقدار متوسط بارش سالانه آن کمتر از 500 میلیمتر است ، خود به چهار ناحیه (Region) قابل تقسیم است : نواحی نیمه خشک،نواحی خشک ،نواحی نیمه بیابانی ونواحی بیابانی (11 ص 19) که در جدول زیر (شماره 1)مقدار بارش سالانه هریک ،ذکر شده است :
جدول شماره 1 – طبقه بندی مناطق خشک از لحاظ مقدار بارش سالانه
ردیفنوعناحیه | متوسطبارشسالانه(میلیمتر) |
1-نواحینیمهخشک Semiarid regions450-250 | |
2-نواحی خشک Arid regions250-100 | |
3-نواحی نیمه بیابانیSemi desert regions100-50 | |
4-نواحی بیابانی (بیابانهای واقعی)Desertsکمتر از 50 |
معمولا بیابانهای واقعی ،یعنی نواحی بامتوسط بارندگی کمتر از 50 میلیمتردر سال را به دودسته تقسیم میکنند، (منابع شمارههای 25 و 18) :
– بیابانهای فوق العاده خشک (Extreme arid deserts): متوسط بارشسالانه 50-20 میلی متر.
– بیابانهای بیش از حدّ خشک (Hyper arid deserts): متوسطبارشسالانه، کمتر از 20 میلی متر.
به موجب طبقهبندی مزبور ( جدول بالا) به عنوان مثال به مناطقی نیمه خشک گفته میشود که متوسط بارش سالانه آن بین 250 تا450 میلی متر باشد والی آخر … واین تقسیم بندی آب وهوا،ازدیدگاه اقلیم شناسان است .اما اگر توزبع بارندگی راهم درآن دخالت دهیم که از نظر کشاورزی بسیارمهم است به تعریفهاو تقسیمبندیهای دیگری میرسیم زیرا علاوه برمقدار بارش، توزیع زمانی آن نیز بسیار حائز اهمیت میباشد برای این که به عنوان مثال ،زراعت دیمی (با آب باران) سالانه وحتی بیشتر ازآن ، در فصل پائیز وزمستان ببارد ولی در بهار نبارد ویاخیلی کم وناکافی ببارد، در چنین شرایطی ،از نظر اقلیم شناسان یا سازمان هواشناسی آن منطقه ، سال مطلوب یا سال پر بارانی بوده ولی از نظر کشاورزی ،نامساعد ودرآن شرایط خشکی حاکم بودهاست (7).
بنابراین ،طبقهبندی آب وهوا باتوجه به توزیع بارندگی تعریف و ویژگیهای نواحی مختلف به این شرح خواهد بود:
نواحی : توزیع بارندگی وشرایط از لحاظ کشاورزی
مرطوب :بارندگی در تمام ماههای سال صورت میگیردو زراعت بدون آبیاری امکانپذیراست
مانند: نواحی شمالی کشور از گرگان تاآستارا
نواحی نیمه خشک :بارندگی در چند فصل از سال صورت میگیرد (پائیز ، زمستان وبهار)زراعت دیمی امکانپذیر است.امادر تابستان باید زراعت آبیاری شود.
مانند : از کرج به سمت شمال – شمال غرب وغرب (قزوین آذربایجانها،کردستان ،کرمانشاه) .منطقه البرز- شمال خراسان- شیراز…
براساس این طبقهبندی حتی مناطقی مانند کوهرنگ که 1000 میلیمتر بارندگی دارد ولی درتمام طول سال نمیبارد یک منطقه نیمهخشکاست. مناطقی که درآن فقط حتی یک ماه از سال بارندگی ندارد، جزء مناطق نیمه خشک به حساب میآید.
نواحی خشک :فقط چند بار بارندگی در طول سال صورت میگیرد (فصلهای مرطوب ندارد ولذا ،زراعت دیمی ، امکانپذیرنیست) مانند: از تهران تا نزدیک مشهد(گرمسار – سمنان – دامغان …)از تهران تاقم کاشان ،نطنز ،اردستان. از تهران تاقم ،اصفهان ….
نواحی نمیه بیابانی درطول سال بدون بارندگی نیست ولی ممکن است که در طول سال، حتی یک "بارندگی موثر" هم،صورت نگیرد .( بارندگی مؤثر یعنی، هواآنقدر نبارد که آب حاصل از بارندگی نتواند به منطقه ریشه گیاه برسدو در رشد گیاه برسد ودر ریشه گیاه موثر واقع بشود(1) . معمولاً باید 20-15 میلیمتر ببارد تابتواند به عمق 15-10 سانتیمتری زمین یعنی به منطقه ریشه گیاه برسد. در نواحی نیمه بیابانی امکان دارد که در طول یکسال ،یک چنین بارندگی هم اتفاق نیفتند
مانند :نواحی یزد ،نائین. حواشی بیابان لوت (شهداد – کشیت،فهرج ) وغیره .
نواحی بیابانی در این نواحی امکان دارد که در طول یک سال ویا سالها (بیابانهای واقعی): بارندگی صورت نگیرد، روی همین اصل ،عربها به بیابان بحر بلاماء( دریای بدون آب ) هم میگویند!
ما در ایران فقط سه ناحیه بیابانی داریم که متوسط بارش سالانه آن کمتر از50 میلیمتر یا در این حدود است : بیابان لوت که بزرگترین بیابان ایران است .میرجاوه که حدود 30 میلیمتر متوسط بارش سالانه آن است ولوتک زابل که درحدود 50 میلیمتر بارندگی سالانه دارد(بطور متوسط).
در طول پنج سال تحقیق در بیابان لوت ایران (از 50-1346) به این نتیجه رسیدیم که در بیابان لوت ایستگاه هواشناسی وجود ندارد ولی این بیابان میتواند از خشکترین بیابانهای جهان وحتی گرمترین نقطه کرهزمین باشد (31)و(13) اما در گزارشهای تحقیقاتی آمده که بیابان آریکا (Arica) درآمریکای جنوبی (کشورپرو) پساز 19 سال فقط 5/0 میلیمتر بارش داشته و در بیابان آتاکاما Atacama، منطقه پونا(Puna)، (کشور شیلی) به مدت 29 سال (1852-1823) بارندگی صورت نگرفته است(15 ص 35).
قابلذکراستکه ناحیهای در دنیا وجود ندارد که به کلّی فاقد بارندگی باشد(19). مناطقی وجود دارد که ممکناست سالها درآن بارندگی صورت نگیرد ولی متوسط بارش سالانه آن خیلی ناچیز باشد.به عنوان مثال لیبی جنوبی رامیتوان نام برد که متوسط بارش سالانه آن حدود 5 میلیمتر است(2). در چنین مناطقی امکان دارد که بارش چند سال آن ،ظرف چند روز ویا حتی چند ساعت ببارد (23). حتی امکان دارد که باران ببارد وآنقدر کم باشد که به علت گرمی وخشکی شدید "هوا، نتواند به زمین برسد ودر هوا تبخیر شود. عربها به ایننوعبارانها،بارانهایجنّیمیگویند(31). در بعضی نواحی بیابانی "بارندگی پنهان" صورت میگیرد،به این معنی که امکان دارد سالها درآن منطقه بارندگی صورت نگیرد وایستگاه هواشناسی هیچگونه ریزش جوی را نتوانسته ثبت کند ولی به گیاهان آن منطقه به اندازه کافی رطوبت رسیده که بتواند شاداب به حیات خود ادامه دهند. دراین شرایط ،آب مورد نیاز گیاه ازطریق تقطیر شبنم وتبدیل آن به آب تامین شده است.(بارندگی پنهان) (3).
اول – بیابان : انواع و ویژگیهای آن
بنابر آنچه تا اینجا درباره مناطق خشک نوشتیم، بیابان، قسمتی ازمناطق خشک است وبه نواحی گفته میشود که متوسط بارش سالانه آن کمتر از 50 میلی متر استو امکان دارد در طول سال ویاسالها، به کلّی فاقد بارندگی باشد(تعریف بیابان از نظر اقلیم شناسی). در چنین شرایطی ،امکان دارد منطقه از لحاظ آب فقیر ویابه کلّی فاقد بارندگی باشد (به عنوان مثال بیابان لوت رامیتوان نام بردکه فقط دارای پنج چشمه است که آب تمامی آنها شور است ویک رود دائمی (بنام رود شور بیرجند) در آن جریان دارد که براثر گرماوتبخیر شدید سرانجام خشک شده ونمکزار ( نمکزار شهداد) تبدیل میگردد وازنمک آن بهرهبرداری میشود (10)
درمنطقه ای که سالها باران نمی بارد (بیابان)، آن منطقه معمولاً از لحاظ پوشش گیاهی فقیروحتی مساحتهای وسیعی از آن به کلی فاقد گیاه است (تعریف بیابان از نظر گیاهشناسی) باز،بهترین مثال بیابان لوت ایران است که قسمت مرکزی آن به طول 200 وعرض 150 کیلومتر (به استثناء یک قطعه کوچک) به کلّی فاقد گیاه است (16) و(9).
در نواحی بیابانی که ممکن است در طول سال ویاسالها بارندگی صورت نگیرد و بارش چند سال آن ظرف چند روزویا چندساعت ببارد، فرسایش آبی وبادی بسیار شدید است (تعریف بیابان از لحاظ ژئومرفولوژی).
بنابراین از دیدگاههای مختلف بیابان به مناطقی اطلاق میشود که:متوسط بارش سالانه آن کمتر از 50 میلیمتر باشد و در طول سال و یا سالها درآن بارندگی صورت نگیرد، از لحاظ پوشش گیاهی بسیار فقیر و یا مساحتهای وسیعی از آن بدون گیاه باشد، از آن شدید باشد و…
اما بیابان ازدیدگاه اکولوژیستها(کارشناسان سامان ملل متحّد) تعریف دیگری دارد: مناطقی رابیابان مینامند که فعالیت موجودات زنده (گیاه،انسان،حیوان)
درآن کم باشد :
الف – درمورد گیاهان :
مناطقی را که پوشش گیاهی آن درحال از بین رفتن است، میگویند در حال بیابانی شدن(Desertification) است واگر پوشش گیاهی آن خیلی تُنک شد (به کمتر از 10% رسید) ویا به کلّی از بین رفت ، میگویند این ناحیه یا سرزمین به بیابان (Desert) تبدیل شد.
ب – درمورد انسانها :
درمواردی که یک روستابه علت مهاجرت شدید درحال تخلیه شدن است میگویند این روستا ،دارد به بیابان تبدیل میشود واگر به کلّی خالی از سکنه شد، میگویند به بیابان تبدیل شد ( در حالی که در چنین شرایطی از لحاظ پوشش گیاهی ، غنی میشود زیرا دیگر انسان ویاحیوانی ازاو در آنجا وجود ندارند که موجب ازبین رفتن پوشش گیاهی شوند.
ج – درمورد حیوانات
حیوانات بردودسته اند : خشکی زی وآبزی : اگربه عنوان مثال به هر علتی حیوانات خشکی زی آن منطقه مانندآهو،گوزن، گورخر وامثال اینها ازبین بروند،میگویند آنجا به بیابان تبدیل شد . وحتی اگر موجودات زنده یک دریاچه (موجودات آبزی) براثر ریختن فاضلاب یا پسابِ آلوده صنعتی وشهری در حال از بین رفتن باشند، گویند این دریاچه در حال بیابانی شدن است واگرتمام موجودات زنده آن مردند ، میگویند این دریاچه به بیابان تبدیل شده است. لذا ازدیدگاه اکولوژیستها کم شدن فعالیت موجودات زنده نشانه بیابان زائی است .براین اساس است که در یک منطقه مرطوب مانند رشت که در هیچ کجای آن اثری ازبیابان دیدهنمیشود، اگر دراین منطقه جنگلها ازبین بروند میگویند به "بیابان سبز" تبدیل شدهاست.
تقسیم بندی انواع بیابانها
بیابانها را برمبناهای گوناگون به انواع مختلف تقسیم بندی میکنند:
(1)انواع بیابانها براساس عوامل مؤثر درپیدایش آنها: بیابانهای طبیعی و بیابانهای انسانی
بعضی ها معتقدند که بیابانها یا سرزمینهای فاقد گیاه ویا فقیر از لحاظ گیاه یابه طور طبیعی ویابراثر فعالیتهای انسان به وجود آمدهاند وبراین اساس بیابانها رابه دودسته تقسیم میکنند:
بیابانهایطبیعی(Natural Deserts) و بیابانهای ناشی ازفعالیت انسان (Human Deserts) به این معنی که بعضی نواحی براثر عوامل طبیعی (نامساعد بودن اقلیم وغیره) ازلحاظ پوشش گیاهی فقیر شدهاند وبرخی دیگر در نتیجه استفادهبیرویه انسان ویا دامهایشان پوشش گیاهی آن نابود ویافقیر گردیدهاند. و در مورد بیابانهای انسانی، جملهی شاتوبریان فیلسوف فرانسوی را هم که گفتهاند: «جنگلها، قبل از انسان و بیابانها بعد از انسان به وجود آمدهاند"، برای اثبات ادعای خود، گواه میگیرند!. در اینجا باید گفت که ممکن است این جمله، قشنگ باشد ولی واقعیت ندارد زیرا بیابانها خیلی قبل از خلقت انسان، به وجود آمدهاند(21). بیابانها یعنی سرزمینهای وسیع فاقد گیاه، توسط انسان به وجود نیامدهاند بلکه همانطوری که در صفحههای آینده شرح خواهیم داد، به طور طبیعی به وجود آمدهاند و انسان، در پیشروی (توسعه) و پسروی(عقب نشینی) بیابان دخالت داشته است(28) به عبارت دیگر، در منطقهای بیابان (سرزمینهای وسیع فاقد گیاه) وجود داشته ولی ممکن است انسان با از بین بردن پوشش گیاهی آن، نواحی فاقد و یا فقیر از لحاظ گیاه را بیشتر و یا وسیعتر کرده باشد که در این صورت میگویند "پیشروی بیابان" (Desertification) اماامکان دارد که عمل عکس آن هم اتفاق افتاده باشد، یعنی به عنوان مثال با اجری طرح بیابان زدائی (dédesertification) و کاشتن بوته و درختچه و غیره برعرصههای دارای پوشش گیاهی افزوده باشند
(پسروی بیابان) کما اینکه مسئولان سازمان جنگلها و مراتع کشور مدعی هستند که از آغاز دهه 1340 که برنامه بیابان زدائی در ایران شروع شد تا سال 76، بیش از 10 میلیون هکتار از عرصههای فاقد گیاه مناطق خشک کشور،"بیابانزدائی" یا جنگلکاری شده است.
اماحقیقت این است که بیابانها یعنی سرزمینهای فاقد گیاه و یا فقیر از لحاظ گیاه، همه طبیعی هستند، یعنی عوامل طبیعی در پیدایش آنها، موثر بودهاست(21) و آنها را بر اساس عوامل به وجود آورنده میتوان به دو دسته تقسیم کرد:"بیابانهای اقلیمی و بیابانهای خاکی :
– بیابانهای اقلیمی (Climatic Deserts)
بیابانهای اقلیمی ،سرزمینهائی هستند که براثر خشک ونامساعد بودن شرایط آب و هوائی ،دارای پوشش گیاهی کم یافاقد آن (بیابان) شدهاند. به عنوان مثال، اگر یزد، یک منطقه نیمه بیابانی و لوت، یک منطقه بیابانی است علت آن اینست که آب و هوای این مناطق، خشک و کم باران است.اما "رشت" چون یک منطقه مرطوب و پرباران بوده ، بیابان نشده است.
بیابانهای خاکی (Edaphic Deserts)
بیابانهای خاکی به سرزمینهائی اطلاق میشود که به علت نامساعد بودن خاک، از لحاظ پوشش گیاهی فقیر ویابه کلی فاقد آن شدهاند.به عنوان مثال در منطقه یزد که حدود 80 میلی متر بارش سالانه دارد یک قسمت آن ممکن است دارای پوشش گیاهی باشد وقسمت دیگر باهمان شرایط اقلیمی فاقد گیاه باشد. به عنوان مثال قسمت ها یاعرصه هائی در این منطقه دارای پوشش گیاهی است که زمینهای آنجاماسهای یا ماسهزارند زیرا ماسهها قادرند بارش کم را هم در خود،نفوذ دهند(18) وچون کاپیلاریته یا قابلیت بالا آمدن آب از طریق لولههای موئین ، در ماسه خیلی ضعیف است،رطوبت حاصل از بارندگی برای مدت سه – چهارماه در
آنجا میماند و حفظ میشود و به این ترتیب گیاه میتواند در طول چندماه از آن استفاده کند و به حیات خود ادامهدارد (عرصههای دارای گیاه). اما عرصههای فاقد گیاه (بیابان) ممکن است رسی،یا ریگی،یاگویری(نمکزار) و باشند زیرا بارش کم نمیتواند در زمین رسی نفوذ کند وفوراً تبخیر میشود.در سطح ریگزار نمیتواند در شرایط آبو هوای بسیار خشک (نیمه بیابانی) گیاه بروید، برای اینکه آبِ حاصل از بارندگی فوری تبخیر میشود و نمیتواند در زمین نفوذ کند (تقریباً مانند پیادهروهای سنگفرش شده در مناطق شهری). در زمین کویری (نمکزار) هم ممکن است گیاه نتواندبروید (اگر غلظت املاح از3% تجاوز کند) زیرا وجود زیاد املاح یا براثر خاصیت اسمزی شدید ویابه علت سمّی بودن ،مانع ازروئیدن گیاه میشود (4) و (26).
بنابراین سرزمینهائی که فاقد گیاه ویااز لحاظ گیاه بسیار فقیرهستند وبطور طبیعی این شرایط درآنجا حاکم شده یا عامل خشکی آب وهوا ویا جنس خاک ویاهردو به طور توام موثربودهاند.
تقسیم بندی انواع بیابانهابراساس شرایط دماورطوبت(بیابانهایساحلیو
بیابانهای داخل خشکی)
بیابانها را از لحاظ توزیع در سطح کره زمین،میتوان به دودسته تقسیم کرد: بیابانهای ساحلی وبیابانهای داخل خشکی
– دربیابانهای ساحلی (Littoral Desert) رطوبت نسبی هوازیاد است مانند بیابان نامِب در ساحل جنوب غربی آفریقا وبیابانهای آریکا وآتاکاما در ساحل غربی آمریکای جنوبی.رطوبت نسبی هوا. در این گونه بیابانهای ساحلی درمواقعی حتی به حدود 100% هم میرسد(23).ازاین رو،این گونه بیابانهارا بیابانهای مه ای هم مینامند.رطوبت زیاد هوامانع میشود که هوای این نوع بیابانها خیلی گرم بشود.در ایران ،مابیابان ساحلی نداریم امامنطقه نیمه بیابانی تاخشک داریم وآن به عنوان
مثال منطقه چابهار رامیتوان نام برد که رطوبت نسبی آن هیچگاه از60% کمتر نمیشود ودر تابستان حتی به حدود 100% هم میرسد (6) و(8) ،به همین دلیل دمای آن به 45 درجه سانتی گراد در گرمترین ماه هم نمیرسد ،درحالی که در صفحههای آینده خواهیم دید که نواحی خشک یابیابانهای داخلی (خشکی) به شدت گرم میشوند ودمای هوای بعضی از نقاط آنها در فصل تابستان ،درسایه از 65 درجه سانتی گراد هم تجاوز میکند(گرمترین بیابان دنیا)
اماهوای بیابانهای داخل خشکی (Continental Desert) ،معمولاً از رطوبت نسبی کمی برخوردار است. به عنوان مثال در گزارشهای تحقیقاتی آمده است که رطوبت نسبی هوای صحرا(آفریقا) درفصل تابستان به 5% میرسد(23) و (22) و در برخی دیگر بیابانها به عنوان مثال در آسودان مصربه نزدیک صفر درصد پائین میآید.(17)
کم بودن رطوبت نسبی هوا وامکان رسیدن تشعشات زیاد خورشید (تا 95%) به سطح زمین دراین گونه بیابانها(28) شرایطی رابه وجود میآورند که اختلاف دمای شبانه روزوسالانه این مناطق بسیار زیاد است: بررسیهانشان دادهاند که اختلاف دما درشب وروز در صحرا (آفریقا) تاحدود 75 درجه سانتی گراد میرسد(23) و اختلاف دمای سالانه در بیابان موهاوی (Mohave Desert) در کالیفرنیای آمریکا بالغ بر 95 درجه سانتی گراد میگردد زیرا تابستانها دمای هوای به حدود 40 درجه و زمستانهابه 55- درجه سانتی گراد میرسد(22)
به طور کلی بیابانهایی راکه متوسط دمای سالانه آنها بیش از 18 درجه سانتیگراد باشد،بیابانهای گرم (Warm Deserts) وآنهایی که متوسط دمای سالانه شان از 18 درجه سانتیگراد کمتر میشود بیابانهای سردمینامند.به عبارت دیگر ، میتوان گفت بیابانهایی راکه در عرض جغرافیایی 30-0 درجه واقع شدهاند بیابانهای گرمتامعتدل مینامند (مانند بیابانهای ایران ،صحرا،عربستان ،استرالیاوغیره) وبه بیابانهایی که در عرض جغرافیایی 50-30 درجه قرار دارندبیابانهای سرد
میگویند، مانند بیابانهای قره قوم وقزل قوم در ترکمنستان وازبکستان وبیابان تکله مکان درچین وبیابانهای زلاند جدید وپاتاگونی شرقی (در آرژانتین). وخلاصه، بیابانهایی که در عرض جغرافیایی بیشتر از 50 درجه واقع شدهاند،بیابانهای سرد هستند مانند بیابانهای آلاسکاوسیبری (1)
تا دههی 1960 میلادی، ربع الخالی (بیابانلوت) عربستانو درّهمرگ (DeathValley) آمریکا وعزیزی لیبی را گرمترین نقاط کره زمین میدانستند زیرا دمای هوای این بیابانها تابستانهادرسایه به 57 درجه سانتی گراد میرسد(23)و (16) . اما در اوایل دهه 1930 یک دانشمند اطریشی بنام Stratile Saure(استراتیل زاور)، دریک سفر به ایران ومنطقه اطراف بیابان لوت با یک محاسبه ثابت کرد که بیابان لوت ایران میتواند قطب حرارتی کره زمین باشد،زیرا هوای آن گرمتر ازهوای دره مرگ آمریکا ودیگر بیابانهای جهان (ربع الخالی عربستان وعزیزی لیبی)است(10) . بعدها ،کردوانی (نویسنده این مقاله) و همکاران در طول 5 سال تحقیق در بیابان لوت ایران (51-1346) دریافتند که پست ترین نقطه بیابان لوت از سطح دریا250 متر ارتفاع ندارد که استراتیل زاور آنطور تصورکردهبود(27) بلکه187مترارتفاعدارد.چونهرچهمنطقهپستترباشد، هوای آن گرمتر میشود (به ازاءهر 100 متر حدود 7/0-6/0 درجه سانتیگراد) بنابراین بیابان لوت گرمتر از آن است که استراتیل زاور فکر کردهبود.و حتی بعدها در نتیجه مطالعات بیشتر معلوم شد که پستترین نقطه بیابان لوت 56 متر از سطح دریا ارتفاع دارد(1) لذا کردوانی (نویسنده مقاله) ثابت کرد که هوای بیابان لوت ایران بیشتراز 10 درجه سانتیگراد از هوای درّه مرگ آمریکا گرمترمیشود وامکان دارد از 65 درجه سانتی گراد (در سایه) هم تجاوز کند .بنابراین بیابان لوت ایران میتواند گرمترین نقطه کره زمین باشد.(13)
تقسیم بندی انواع بیابانهابراساس شکل ظاهری آنها (مرفولوژی)
جغرافیدانان،بیابانها را براساس شکل ظاهری به انواع مختلف تقسیم بندی میکنند (21) و(3)
(1) بیابانهای دشتی واشکال به وجودآمده براثر باد (فرسایش بادی) در سطحآن دربیابانهای دشتی یادشتهای بیابانها امکان دارد سطح زمین ازمواد مختلفی پوشیده شده باشد که به آن پوشش بیابانی (Desert Pavements) میگویند(23).بسته به اینکه این پوشش از چه موادی و چگونه باشد،بیابان یادشت از بیابان رابه همان نام میخوانند. این پوششها در نتیجه فرسایش بادی ظاهر میگردند یعنی باد ذرات ریز را با خود میبرد و در سطح زمین، عرصههایی، با پوشش ریگی و یا قلوه سنگی و یا سنگی به وجود آمده وظاهر میگردند. چون این پوششهای بیابانی برای اولین بار در صحرا(آفریقا) مورد مطالعه قرار گرفتهاند لذا به همان نام محلی آنها، نامگذاری شدهاند :
-بیابانهای سریری(ریگی) – بیابانهای رِقی(قلوهسنگی) و بیابانهای همّدائی (سنگی) ـ بیابانهای ماسهای که ممکن است ماسهها با حجم و اشکال متفاوت در سطح دشتهای نواحی بیابانی ظاهر گردند:
اگر تپههای ماسه به صورت هلالی شکل باشند = میگویند بیابانهای ماسهای برخانی(هلالیشکل)، اگر شمشیری باشند، گویند بیابانهای ماسهای سیفی و اگر طولی شکل باشند، گویند بیابانهای ماسهای طولی شکل و….
ـ ریگ (عرّق). در مواردی تودههای عظیم ماسهای به عرض چندین کیلومتر و طول دهها کیلومتر در سطح دشتهای نواحی بیابانی مشاهده میشوند.عربها به این توده بزرگ ماسهای عِرق (Erg) میگویند که جمع آنها میشود عارق . مانند عارق شرقی و غربی الجزایر.(21 ص 11)
در ایران به این سلسلههای عظیم ماسهای ریگ(ریق) میگویند. به عنوان مثال ریگ شتران واقع در بین یزد و طبس ریگ دُهُلی واقع در جنوب شرق بیابان لوت
(منطقه نر، شیر سر راه سمسور)، ریگ جن واقع در دشت کویر و غیره … و خلاصه مهمترین و بزرگترین ریگ ایران که در شرق بیابان لوت مساحتی به طول 162 کیلومتر و عرض 52 کیلومتر را اشغال کرده وارتفاع هرم آن به 475 متر میرسد.
(2) بیابانهای دشتی و اشکال به وجود آمده بر اثر فرسایش آبی (و بادی) در سطح آن چون همانطور که قبلاً نوشتیم، بارندگیهای نواحی بیابانی اتفاقی است وممکن است باران چند سال ظرف چند روز و یا چند ساعت ببارد از این جهت فرسایش آبی در نواحی بیابانی شدید است وشدیدتر از فرسایش بادی (3) وزمینها به شدت فرسایش یافتهاند وبه اشکال مختلف، جلب توجّه میکنند. چون فرسایش بادی در این نواحی نیز شدید است، بادها عوارض فرسایش بادی را صیقل میدهند ،لذا عوارض مختلفی براثر فرسایش آبی وبادی در سطح دشتهای نواحی بیابانی مشاهده میشوند که براساس شکل و عارضه آنها، بیابان مربوطه را به همان نام میخوانند که مهمترین آنها بیابانهای کُلُوتی وبیابانهای شهری هستند.
ـ بیابانهای کُلُوتی(Koulut) = کلوتها به صورت رشته دالانهای موازی براثر فرسایش شدید آبی وبادی به وجود میآیند. در غرب بیابان لوت کلوتها، منطقهای به عرض 80 کیلومتر وطول 145 کیلومتر را پوشاندهاند. ارتفاع کُلُوتها از دویست متر هم تجاوز می کند .سراسر این منطقه بسیار وسیع به کلی فاقد گیاه است.یک چنین عوارضی در هیچیک از بیابانهای دنیا دیده نمی شود ولذا بی نظیر است (9) و(5) و (15).
ـ بیابانهای شهری : سطحهائی از زمین در طول ادوار مختلف زمین ساختی بر اثر فرسایش آبی به شدت شسته شده و فرسایش یافته وبه صورت طبقه طبقه یا تراس، تراس درآمده است. در سطح آنها اشکال مختلفی به وجود آمده که از فاصله دور به ویژه به هنگام سراب، همانند شهری باساختمانهای چندین طبقه بنظر میآید. یک چنین عوارض مرفولوژیک بیابانی را ، جغرافیدانان بیابانهای شهری ویا شهرهای بیابانی مینامند(21). به عنوان مثال در بیابان لوت ایران چند شهر (شهرهای لوت)
وجود دارد. زیباترین وجالب ترین آنها سرراه شهداد به ده سلم ، بعد از گوجار، در شمال راه واقع شدهاست (گوجار در 180 کیلومتر شرق شهداد واقع شده) . شهر لوت واقع در شرق کلوتها نیز جالب است.
ـ بیابانهای کوهستانی
جغرافیدانان به مناطقی از بیابان که کوهستانی باشد،آن قسمت را بیابانهای کوهستانیمینامند.بهعنوانمثالقسمتمرکزیصحرا(آفریقا)کهکوهستانیتیبستی (Tibesti) در آنجا واقع شدهاند(24)و (30). قسمت شمال بیابان لوت ،نیز یک بیابان کوهستانی است.
هریک از عوارض طبیعی یا بیابانهای مذکور (کوهستانی ،ریگی، همدائی، برخانی،کلوتی وشهری وغیره) از زیبائی و ویژگی خاصی برخوردارند واز بهترین جاذبههای توریستی به شمار میروند. لذا از این بیابانها،می بایست بیشتر از مناظر زیبای آنها استفاده کرد تا از آب وخاک آنها. آنقدر این مناظر زیباهستند که به عقیده نگارنده " هرکسی برای آرامش اعصاب خود،نیاز به یک بیابان دارد ". انشااله در مقالات دیگر درباره چگونگی استفاده از این بیابانها به تفصیل خواهیم نوشت.در اینجا برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب از شرح درباره آنها ،خودداری میشود.
دوم – کویرها = (سرزمین نمکزار بدون سایه) :
تعریف، انواع، چگونگی به وجود آمدن، وتوزیع آنهادر سطح کشور
مقدمه :
همانطوری که در مبحث گذشته نوشتیم ، "بیابان" به مناطقی اطلاق میشود که مقدار متوسط بارش سالانه آن کمتر از 50 میلی متراست وامکان دارد در طول سالو یا سالها،بارندگی درآن صورت نگیردو….
اما"کویر" به نمکزار،گفته میشود. عربها به کویر، سبخاءمیگویند. امامتاسفانه در زبانهای بیگانه مانند آلمانی،فرانسه، انگلیسی چون لغت خاصی برای "کویر"
ندارند، چیزی مینویسند که وقتی ما آن را ترجمه میکنیم ، چیزی به اصطلاح از آب درمیآید، که غلط است وهمین کمبود لغت در زبان آنهاست که حتی در ایران، کارشناسان واستادان ،کویر رابابیابان اشتباه میکنند ویا حتی درمواردی هم آن راطوری مینویسند ومیگویند، که انسان نمیداند منظورشان کویر بوده ویابیابان .
در ایران مابرای "کویر" لغت داریم ، همینطور برای بیابان ،که شرح آن گذشت. چون زبان عربی هم از لحاظ لغت غنی است ،برای هر دو،لغت جداگانه دارد. به کویر،سبخاء وبه بیابان ، ربع میگویند که قبلاً هم در این باره مطالبی نوشتهایم . امادر زبانانگلیسییککلمهبهنام Desert وجود دارد. در مواردی که منظورشان "بیابان" باشد مینویسند Sandy Desertو در مواردی که کویر باشد، مینویسند Salty .Desert وقتی کارشناسان ما در ایران آنها را ترجمه میکنند به ترتیب کویرهای یا بیابانهای شنی (ماسهای) و کویرهای نمکی به آنها میگویند که غلط است زیرا:
اولاً همانطور که در صفحه های قبلی نوشتیم ، فقط یک نوع بیابان وجود ندارد که ماسهای و یا به اصطلاح غلط تر،شنی (1) میباشد،بلکه انواع مختلف بیابانها را میشناسیم که شرح دادیم (ریگی ، سنگی ، شهری وغیره)
ثانیاً ترجمه Salty Desert به کویر نمکی ویابیابان نمکی نیز غلط است زیرا Saltبه معنی نمک است در حالی که کویر هم ،یعنی نمکزار میباشد و لذا"نمکنمکی" میشود. "بیابان نمکی" هم غلط است برای اینکه قسمتی از بیابان اگر کویر باشد به آن کویر میگویند و به عمو و به دائی و به شوهر خاله وشوهر عمه هم uncleمیگویند برای اینکه برای همه لغت جداگانهای ندارند، همینطور است در زبان آلمانی و… اما ما در زبان فارسی برای هر یک، اسامی جداگانهای داریم. همینطور برای کویر و بیابان .
امروزه برخی از محققان به این اشتباه که ناشی از کمبود لغت است پی بردهاند و
سعی میکنند به کویر همان کویر "Kewir" بگویند که درنوشتههای برخی از دانشمندان مشاهده میشود.
بنابراین کویر با بیابان تفاوت دارد. چون با بیابان و انواع آن تا حدودی آشنا شدیم، حال میپردازیم به توضیح درباره کویر:
تعریف کویر
کویر، به نمکزار یا اراضی گفته میشود که مقدار نمک آنها آنقدر زیاد است که قابل رویش برای گیاهان زراعتی (مانند گندم، چغندر و حتی گیاهان خیلی مقاوم به شوری مانند پسته و خرما) نیست. اما امکان دارد که گیاهان غیر زراعتی مقاوم به شوری (مانند: گز، خارشتر، نی ، اشلن و غیره) بتوانند در آن برویند . در این صورت، به این کویرها، کویرهای گیاهدار یا مراتع کویری میگویند. اما اگر مقدار نمک خاک از یک حدّی (از 3% ویا هدایت الکتریکی مخصوص خاک از 43 میلی موس بر سانتیمتر) تجاوز کند دیگر هیچ گیاهی قادر به روئیدن درآن زمین نیست. در این شرایط، کویرهای فاقد گیاه یا کویرهای واقعی دارای قشرهای نمکی به وجود میآیند. بنابراین، باید به اراضی نمکزار، کویر گفت ولاغیر.
انواع کویرها
کویرها یا اراضی به شدت تحت تأثیر نمک را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. کویرهای شور – کویرهای قلیائی (سدیومی) وکویرهای شور سدیومی(قلیائی). ویژگیهای دونوع اول را که خیلی مهمتر هستند به صورت زیر نشان میدهیم :
خاکهایاکویرهای شورخاکهایاکویرهایقلیائی(سدیومی)
5/8 > PH (پ – هاش)5/8 PH (پ – هاش)
4میلیموسبرسانتیمتر هدایتالکتریکیمخصوص4میلیموسبرسانتیمتر>هدایتالکتریکیمخصوص
15% سدیوم قابل تبادل 15% سدیوم قابل تبادل
در کویرهای شور، املاح محلول، (به ویژه از نوع سدیوم) خیلی زیاد است ولی سدیوم جذب شده خیلی کم است، در نتیجه واکنش محیط خاک، قلیائی نیست (پ – هاش آن کمتر از 5/8 می باشد)
اما در کویرهای قلیائی (سدیوم)، برعکس کویرهای شور، املاح کم است ولی سدیوم زیادی جذب خاک شده (بیش از 15%) که قابل تبادل است در نتیجه باعث بالا رفتن PH خاک میشود که از 5/8 بیشتر است.
انواع کویرهای قلیائی(1)
کویرهای قلیائی معمولاً دارای پوشش گیاهی هستند (مراتع کویری) . این خاکها دارای سه افق Aو Bو C میباشند.
که افق B آنها ،معمولاً زمستانها به صورت لجن و وارفته درآمد ولی تابستانها که خاک خشک است به صورت یک قشر غیر قابل نفوذ،افقی از خاک را اشتغال میکند و اتفاقا مهمترین مسئله این تیپ اراضی ،بیشتر همین خواصِ نامساعدِ افق B میباشد که برای روئیدن گیاهان زراعتی، مناسب نیست(26)
به طور کلی اینطور میتوان گفت، در شرایطی که محیط خیلی خیس و سطح آب زیرزمینی بالا باشد، کویرهای قلیائی از نوعچمنی تشکیل میگردد، اما اگر خشک باشد، از نوع استپی (لطفا مراجعه شود به کتاب مناطق خشک جلد دوم – تألیف نگارنده) منبع شماره (12)
انواع کویرهای شور(2)
برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب ،دراینجا فقط اشارهای به انواع خاکهای کویری شور میشود. علاقمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر به منبع شماره(12) تالیف نگارنده مراجعه فرمائید.
سولونچاکها یاکویرهای شور ، چنانچه محیط خیس باشد ویا سطح آب زیرزمینی خیلی بالا باشد، امکان دارد که دارای پوشش گیاهی باشند که اغلب به سولونچاکهای چمنی معروف هستند.در غیر اینصورت دارای قشر نمکی بشرح زیر:
(1) کویرهای قشری ، که قشر آنها از کلرورسدیوم تشکیل شده واغلب به عنوان نمک طعام قابل مصرف هم هستند (آب زیرزمینی در عمق 5/1 متری از سطح زمین است)
(2) کویرهای چربه ، که دارای املاح قابل استخراج کلرورکلسیوم (cacl2) میباشد که جاذب الرطوبه است.از این رو کلرورکلسیوم برای خشک کردن بعضی مواد نیز بکار میرود . از این رو این،نوع کویرها،بسیار با ارزش هستند.
(3) کویرهای پُف کرده یا متورّم : که دارای املاح سولفات سدیوم است که در عمق صفرتا 16 سانتیمتری وبه ویژه 8 تا16 سانتیمتری از سطح زمین متمرکز میشوند. باپس زدن خاک رو،خاک این عمق که دارای املاح زیادی است،استخراج میشود. نمک سولفات سدیوم در موارد گوناگون مصرف دارد:در تهیه مواد شوینده، شیشه سازی،کاغذسازی وغیره.
(4) شوره زار که از آنها املاح نیترات پتاسیوم (شوره)استخراج میشود.نیترات پتاسیوم به عنوان کود زراعی قابل استفاده است ولی موارد مصرف مهمتر دارد وآن تهیه باروت ودیگر مواد احتراقی است. املاح نیترات پتاسیوم در سطح زمین متمرکز میشود که قابل جمع آوری واستحصال نمک از آن میباشد.
قابل ذکر است که دربعضی کتابهای لغت معنی یادائرهالمعارف ، کویررا شورهزار تعریف کردهاند.از آنچه تااینجا به اختصار راجع به انواع کویرها نوشتیم ،دیدیم که یکیاز انواع کویرها "شوره زار" است ونه تمامی انواع کویرها لذا هر شورهزاری کویر است ولی هر کویری، شورهزار نیست و ممکن است کویر کلرور سدیومی، کلرور کلسیومی و غیره باشد.
از آنجایی که هر سال، یا هر چند سال یک با، امکان بهرهبرداری از املاح کویرها وجود دارد، این طور میتوان گفت که کویرها، منابع طبیعی مناطق خشک هستند، همانگونه که جنگلها، منابع طبیعی مناطق مرطوب میباشند.(1)
کویرهای شور که چهارنوع آنها را در صفحات گذشته شرح دادیم، علاوه بر دارا بودن املاح بسیار با ارزش که به عنوان نه معدن که تمام میشود بلکه منابع طبیعی تمام نشدنی قابل بهرهبرداری هستند، دارای مناظر بسیار زیبا نیز میباشند که از آنها میتوان به عنوان جاذبههای توریستی استفاده کد.
انواع نمکها با اشکال و رنگهای مختلف، مناظر بسیار زیبایی به هر قسمت از کویر میدهند، همینطور کویرهای گیاهدار با گلهای الوان گیاهان به ویژه گزها کویرهای قلیائی که نمک آنها قابل استخراج نیست، اغلب دارای پوشش گیاهی با ارزشی هستند که یکی از آنها اشلن یا اشنیان (Seidletzia rosmariuns) است که هم مرتع بسیار با ارزشی برای شتر است و هم میتوان از آن ماده شوینده (چوبک) و نیز ماده شیمیایی گرانقیمت (قلیا یا سود سوزآورNaoH) به دست آورد.
چگونگی به وجودآمدن کویرها(نمکزارها) وعوامل موثر در پیدایش آنها
اصولاً تمرکز تدریجی نمک در سطح خاک و یا نزدیک سطح خاک، به کویری شدن خاک میانجامد. این پدیده در شرایط اقلیمی خشک اتفاق میافتد.انسان هم ممکن است با اقدامات خود باعث جمع شدن املاح در خاک و کویری شدن آن گردد (از طریق آبیاری زیاد با آب شور، آتشزدن بقایای گیاهی در سالهای متمادی، دادن خاکستر وکود شور به زمین وغیره) اما عوامل طبیعی موثر در کویری شدن خاکها عبارتند از:
(1) عامل زمین شناسی : در شرایطی که جنس زمین شور باشد(مانند گنبدهای نمکی)، اراضی تحت تأثیر آن کویر میشوند(26)
(2) آب جاری شور : جاری شدن آب شور در سطح اراضی ،در شرایط اقلیمی
خشک باعث به وجود آمدن کویر میگردد.
(3) آب زیرزمینی شور : براثر تبخیر شدید آب از زمین، املاح موجود در آن به سطح یا نزدیک سطح زمین میآیند و در آنجا متمرکز میشوند و ایجاد کویر میکنند.
(4) عامل باد : باد با انتقال املاح(از سطح کویرها،اراضی شور و قسمتهایی از دریاچه شور که خشک شده باشد) و پخش آنها در سطح زمینهای مجاور، باعث کویری شدن ویا توسعهی کویر (اراضی تحت تأثیر شدید نمک) میشود به عنوان مثال: خشک شدن دریاچه آرال در نتیجه گرفتن آب رودهای سیحون و جیحون برای توسعه کشاورزی، سبب شور و کویری شدن اراضی مجاور آن شده است زیرا باد املاح را از سطح قسمتهایی از دریاچه که خشک شده به قسمتهای مجاور منتقل ودر آنجا متمرکز میکند(26 ص 20)
(5) برخی گیاهان : اصولاً پوشش گیاهی مانع از تمرکز نمک در سطح ویا نزدیک سطح زمین میشود زیرا وجود ریشه در خاک باعث پخش شدن نمک در آنجا میشود (جلوگیری از متمرکز شدن نمک) و از طرف دیگر پوشش گیاهی مانع از تبخیر میشود و یا آن را کاهش میدهد (نمک، بر اثر تبخیر در سطح زمین جمع میشود ولی گیاه با تعرّق و ایجاد پوشش در سطح زمین، مانع از تبخیر میگردد) و از طرف دیگر، گیاه همراه با آب، املاح خاک را نیز جذب میکند و به این طریق باعث کاهش املاح در خاک میگردد. اما هستند گیاهانی که املاح زیادی را جذب و در بدن خود متمرکز میکنند. با ریختن و خشک شدن اعضاء گیاه در آن محل، نمک در آنجا متمرکز میشود و باعث کویری و یا شورتر شدن خاک میگردد و به عنوان مثالگیاهشورگوشتی: (Sukkulente Salsola) را میتوان نام برد(12 ص 131)
پراکندگی کویر در ایران
نوشتیم، درمناطقی که مقدار بارش سالانهی آن بیش از مقدار تبخیر و تعرق بالقوه آن میباشد (مناطق مرطوب) نمیتواند کویر به وجود آید زیرا بارش زیاد باعث
شسته شدن املاح وعدم تمرکز آن در خاک (کویری شدن) میگردد.بنابراین، در مناطق مرطوب کشور ما (از گرگان تاآستارا) کویر وجود ندارد.
اما در مناطق خشک که میزان تبخیر وتعرق بالقوه، بیش از مقدار بارش سالانه آن است باید کویر داشته باشیم که داریم. یعنی از کوههای البرز تا خلیج فارس و بحر عمان و از کوههای زاگرس تا افغانستان و پاکستان (مناطق نیمه خشک، خشک، نیمه بیابانی وبیابانی) به صورت پراکنده، کویر وجود دارد به عنوان مثال :
درمناطق نیمه خشک : کویر آذربایجان شرقی (از مرند به پائین تا دریاچه ارومیه که به کویر کبودان معروف است). کویر مهاباد کویر میغان اراک که از بهترین و غنیترین کویرهای سولفات سدیومی کشور است.
درمناطق خشک : در این منطقه تعداد بسیار زیادی کویر وجود دارد که بزرگترین آنها دشت کویر یا کویر مرکزی است که بزرگترین کویر ایران وحتی بزرگترین کویر جهان است زیرا در هیچ کشوری، کویری با این وسعت (بیش از 100 هزارکیلومترمربع مساحت) وجود ندارد . از دیگر کویرها درمناطق خشک، کویرهای منظریه قم، جاجرم، بجستان و غیره رامیتوان نام برد.
درمناطق نیمه بیابانی : در این نواحی نیز کویر وجود دارد مانند کویرهای ابرقو و ساغند در منطقه نیمه بیابانی یزد .
درمناطق بیابانی : لوت ایران،بیشتر بیابان است، لذا باید همیشه به آن بیابان لوت گفت و نه کویر لوت زیرا مقدار بسیار کمی کویر در بعضی قسمتهای آن وجود دارد(31). در بیابان لوت کویرهای بسیار زیبا وبا قشر نمکی بسیار ضخیم و متنوع مشاهده میشود. یکی از این کویرها که نگارنده در طول 5 سال تحقیق در بیابان لوت، با آن آشنا شد، کویری است که نگارنده آن را "با جوشش تخم مرغی شکل" نام نهاده است. این کویر، از زیباترین کویرهای جهان است زیرا عرصههای وسیعی مشاهده میشود که در سطح آن، تعداد کثیری توده های نمکی، به شکل تخم مرغ ولی به اندازه تخم شترمرغ قرار دارند. انواع دیگر کویرها که نگارنده آنها را براساس
شکل ظاهری نامگذاری کرده است (کویر سُم گوسفندی، کویر چشمهای و غیره) در بیابان لوت وجود دارند. به خصوص کویرها یا نمکزارهایی که در نتیجه شدید بودن تبخیر، حدود یک متر از سطح زمین به سمت هوا خود را کشانیدهاند که نگارنده آن را قندیل کویری نامیده است (معمولاً در زمستان آب به هنگام چکه کردن از لبهی پشتبام قندیل میبندد (قندیل یخی) یعنی یخ میزند و به سمت پائین آویزان است. امادر بیابان لوت این "قندیلهای نمکی " از پائین به بالا هستند (سیخ – سیخ) مانند شمعهای کریستالی در سطح زمین ایستادهاند!
نتیجه گیری نهائی
دراین مقاله با تعریف مناطق خشک و طبقهبندی آنها (نیمه خشک، خشک، نیمه بیابانی و بیابانی) آشنا شدیم و خواندیم کهبیابان، درمناطق خشک وجود دارد و به نواحی گفته میشود که متوسط بارش سالانه آن کمتر از 50 میلی متر است و امکان دارد در طول سال و یا سالها در آن بارندگی صورت نگیرد اما کویر به زمینی گفته میشود که آنچنان تحت تأثیر شدیدنمک است که قابل رویش برای گیاهان زراعتی نیست ولی امکان داردکه گیاهان غیر زراعتی مقاوم به شوری در آن برویند. اما اگر مقدار نمک خاک از حدّی تجاوز کند دیگر هیچ گیاهی قادر به روئیدن درآن نیست که در این صورت، کویرهای واقعی فاقد گیاه ولی دارای قشر نمکی به وجودمیآید. لذا، کویر با بیابان فرق دارد و امکان دارد که در یک منطقه بیابانی یک قسمت آن کویر باشد. چون کویر به زمین خیلی شور گفته میشود حتی زمینی به ابعاد یک قالیچه، لذا علاوه بر عوامل طبیعی ،ممکن است انسان نیز با آبیاری زیاد با آبِ شور و دیگر اقدامات که سبب تجمّع نمک در خاک میشود، باعث شور شدن و سرانجام کویری شدن خاک میگردد ولی بیابانها سرزمینهای وسیع کم گیاه ویافاقد گیاه هستند که به طور طبیعی به وجود آمدهاند و انسان، امکان دارد که در پیشروی و یا پسروی آن دخالت داشته باشد.
از آنجائی که خلقت خداوند هیچ چیزش بیحکمت نیست، هر دو عارضهی به ظاهر نامساعدِ طبیعی ،یعنی کویر و بیابان دارای امکانات و استعدادهایی هستند که مناطق مرطوب، فاقد آنها میباشند و از تمامی عوامل به ظاهر نامساعد این مناطق (مانند آفتابِ زیاد، باد، ماسههای روان، انواع مختلف کویرها یا نمکزارها واختلاف شدید دما، بارندگیهای شدید وغیره) میتوان در جهت مساعد کردن شرایط زندگی و بهبود اوضاع اقتصادی ساکنان این مناطق و مملکت،استفاده کرد. همینطور از مناظر طبیعی بسیار زیبای آنها که برای هر قشری و سنّی از جامعه جالب هستند میتوان به عنوان جاذبههای توریستی بهره برد.
بنابراین، کویر و بیابان نه تنها سرزمنیهای مزاحم، وحشتناک و بیفایدهای نیستند، بلکه از نعمتهای الهی برای ما به شمار میروند که اگر به طور صحیح از امکانات و شرایط آنها استفاده بشود، ضمن اشتغال زائی زیاد، تحوّلی عظیم، از لحاظِ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و غیره در سطح کشور به وجود میآید (به امید آن روز)
پینوشتها
1ـ برای مشخص کردن وضع آب وهوا،بیشتراصطلاح«تیپ» رابکارمیبرند:«The type of the climate» تا اصطلاح «نوع» را: «The kind of the climate»
2-استراتیل زاور در خردادماه در غرب بیابان لوت،دربالای ارتفاعات نصرت آباد در ارتفاع 1050 متری بوده وبه دماسنج خود نگاه میکند میبیند درآن زمان (خردادماه )دمای هوای آنجا 52 درجه سانتی گراد است .چون فکر میکرده که پست ترین نقطه بیابان لوت، 250 متر ازسطح دریا ارتفاع دارد،800=250-1050 متر آن منطقه ای که اوبوده باپستترین نقطه لوت ،اختلاف ارتفاع داشته چون به ازاء هر 100 متر کاهش ارتفاع حدود 7/0درجه سانتی گراد بردماباید افزود،لذا 6/5=7/0×8 پست ترین نقطه میبایست گرم تر از نقطهای باشد که استراتیل زاور بود. چون دمای هوا در آن موقع (خردادماه) 52 درجه سانتی گراد بوده لذا دمای پستترین نقطه درهمان لحظه میبایست 6/57=6/5+52 سانتی گراد میشد.استراتیل زاور مینویسد وقتی دمای هوا در بیابان لوت ،درخردادماه از دمای هوای دره مرگ در تابستان (گرمترین فصل)تجاوز میکند پس در تیر ومرداد خیلی بیشتراز 6/57 درجه سانتی گراد میشود .امابعدهاکه معلوم شد پست ترین نقطه 56 از سطح دریاارتفاع دارد لذا اگر محاسبات استراتیل زاور را مبنا قراردهیم اختلاف دماخیلی بیشترمیشود 1006=56-1050 بنابراین حدود 1000 متر اختلاف ارتفاع است که بیش از 7=7/0×10درجه سانتیگراد اختلاف دما میشود ودر تابستان امکان دارد از 65 درجه سانتی گراد هم تجاوز کند.
3ـ دانههای ماسه، ریزتر از دانههای شن است وچون از ویژگیهای بیابان، ماسههای روان است،به غلط "شنهای روان" میگویند در حالی که شن درشت است( قطرآن 10-2میلی متر) که به وسیله باد قابل حمل نیست. این اشتباه هم باز ناشی از فقیر بودن زبانهای بیگانه است زیرا یک لغت به نام Sand (زبان انگلیسی) دارندکه به ماسه هم Sand وبه شن هم Sand میگویند ،منتهی ریز ودرشت.
4ـروسها به این کویرها سولونتز Solontez میگویند.
5ـروسها به این نوع کویرها سولونچاکSolontchak میگویند(26).
6ـتعریف منابع طبیعی :منابع طبیعی به مواد ویا موجودات زندهای گفته می شود که به طور طبیعی به وجودآمده وخلق شدهاندکه اگر به طور صحیح ازآنها بهرهبرداری کنیم ،هیچوقت تمام یا غیر قابل استفاده نمیشود مانند آب ،خاک،هوا که منابع طبیعی تجدیدشونده اصلی هستند وبعضی جنگل ومرتع حیات وحش ، ماهیهاکه منابع طبیعی تکثیر شونده میباشند وخلاصه کویرها طبیعی تجدیدشونده مناطق خشک هستند.
منابع مورد استفاده برای این مقاله
1 ـ آرنون،آی.ترجمه :کوچکی ،عوضی وعلیزاده،امین : اصول زراعت در مناطق خشک.جلد اول- انتشارات مؤسسه چاپ وانتشارات آستان قدس رضوی . مشهد تیرماه 1365.
2 ـ استین ،پ وگورا،آ.ترجمه :رجائی ،عبدالحمید: آب وهواشناسی .انتشارات دانشگاه تبریز شماره 253 سال 1365.
3 ـ تریکار،ژان.ترجمه :صدیقی،مهدی وپورکرمانی ،محسن :اشکال ناهمواری در نواحی خشک .انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس 1369.
4 ـ حاج رسولیها،شاپور.(ترجمه) : کیفیت آب برای کشاورزی .مرکز نشر دانشگاهی تهران 1364.
5 ـ درش ،ژان .ترجمه ،محمودی،فرج اله : شناسائی لوت ایران . نشریه شماره 7 مؤسسه جغرافیا دانشگاه تهران آبان 1350.
6 ـ دفتر قسمت محاسبات : محاسبات کامپیوتری سازمان هواشناسی کشور در چابهار دی ماه 1353.
7 ـ فرج زاده ،منوچهر : خشکسالی وروشهای مطالعه آن . فصلنامه علمی، اجتماعی اقتصادی جنگل ومرتع شماره 32 سال 1375.
8 ـ فریفته ، جمشید : سیستمهای طبقه بندی اقلیمی با تأکید برمطالعه موردی در
مناطق نیمه خشک وخشک ایران .نشریه شماره 20 مرکز تحقیقات مناطق کویری و بیابانی ایران 1366.
9 ـ کردوانی ،پرویز : اثر انسان وعوامل طبیعی در پیشروی بیابان لوت ایران."بیابان" نشریه شماره 1 سال 1356.
10 ـ کردوانی ،پرویز : شهداد تا ده سلم(خاک ،آب ،پوشش گیاهیواوضاع کشاورزی)نشریه شماره 12 مؤسسه جغرافیا- دانشگاه تهران 1354.
11 ـ کردوانی ،پرویز : مناطق خشک جلد اول، ویژگیهای اقلیمی،علل خشکی و چگونگی پیدایش و….مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران چاپ سوم باتجدید نظر 1373.
12 ـ کردوانی ،پرویز : مناطق خشک جلد دوم ، خاکها،طبقه بندی جغرافیائیو مسائل بهرهبرداری از آنها (احیاء اصلاح وآباد کردن) چاپ سوم با تجدیدنظر 1375.
13 ـ کردوانی ،پرویز : نگاهی به بیابان لوت ایران گرمترین نقطه کره زمین- ششمین سمینار کرمانشناسی مهرماه 1373.
14 ـ گابریل،آلفونس.ترجمه :نجد سمیعی،فرامرز : عبور از صحاری ایران- مؤسسه چاپ وانتشارات آستانِ قدس رضوی – مشهد 1371.
15 ـ معتمد ،احمد وهمکاران :مقدمهای بر زمین شناسی لوت (ایران) .نشریه شماره 7 مؤسسه جغرافیا. دانشگاه تهران 1350.
16 ـ مونو،ت . ترجمه : محمودی ،فرج الله : بررسی اجمالی علوم طبیعی لوت (ایران) .نشریه شماره 7 مؤسسه جغرافیا دانشگاه تهران 1350.
17 ـ نیساری ،سیروس : کلیات جغرافیای طبیعی .1350.
18. Dresch, Jean : Geographie des regions arides. press universitaires de France 1989.
19. Finck, A: Tröpische Böden. Hamburg und Berlin 1963.
20. Friedman, G. M. and Krumbein, W. F. : Hypersaline Ecosystems. Springer Verlag – Berlin – Heidelberg – New York – Tokyo 1985.
21.Gabriel, A. : Die Wüsten der Erde und ihre Erforschung. Springer Verlag. Berlin, Heidelberg, New York 1978.
22. George, Luve : In den Wüsten dieser Erde – Humburg 1979.
23. Goudie, A. and Wilkinson, J.: The warm Deserts Environment. London, New York, Melborn 1977.
24. Grunert, Jörg : Beiträge Zum Problem der Talbidung in ariden Gebieten, am Beispiel des Zenrtalen Tibestigebirges (République du Tchad). Verlag des Institutes für physische Geog.der Freien universität Berlin 1975.
25. Hagedorn , H et al : Dune Stabilization – A. Survey of literature on Dune Formation and Dune Stabilization. Geogr. Inst. Univ. Würzburg. August 1977.
26. Janitzky, P : Salz – und Alkaliböden und die Wäge zur Verbesserung – Giessen 1957.
27. Kardavani, P : Die Wüste Lut Iran, Probleme ihrer Nutzung und Inwertsetzyng. Geogt. Rundscgau. Jahrfang : 29 Heft: 4 Aprill 1977.
28. Kardavani, P : Role of biotic and environmental Factors in the extension of the Lut desert in IRAN. Annals of Arid Zones – Published by the Arid Zone Research Association of India V. 17 No.1 (92 – 98) 1978.
29. Mainguet, Monique : Les Déserts. Cité des Science et L'' industrie Pocket 1995.
30. Schiffers, H Die Sahara (Entwicklung in einem Wüsten – Kontinent. Verlag : Ferdinand Hirt 1980.
31. Stratil – Sauer, G. Der Hitzepol der Erde. Umschaw 1936.
[…] […]