تنوع خانه های روستایی در اقلیم خشک کویر

عوامل گوناگونی چون توپوگرافی، ویژگی های اقلیمی، قابلیت های اقتصادی، معیشت، منابع آب و… در سرزمین پهناور ایران موجب پدیدار شدن بافت های روستایی متفاوتی از نظر شکل گیری کالبدی شده است.
    در بخشی از این پهنه گسترده، روستا بافت منسجم و به هم پیچیده ای از خانه هایی است که به صورت پلکانی بر دامنه شیب کوه ها قرار گرفته اند. این نوع روستاها را بیشتر در نواحی کوهستانی مشاهده می کنیم. روستای ماسوله در گیلان، ابیانه در کاشان و پاوه در کرمانشاه نمونه های خوبی برای اینگونه بافت های روستایی هستند. در جای دیگر خانه های روستایی در دل کوه ها به صورت دستکند ساخته شده و خطوط ارتباطی دشوار و پیچیده ای آنها را به یکدیگر متصل می کند. همچون روستای کندوان در آذربایجان و میمند در کرمان. نمونه دیگری از روستا، قلعه مستحکمی است که واحدهای مسکونی در درون آن به هم تنیده شده اند. اینگونه روستاها را در نواحی مرکزی و کویری ایران در میان دشت ها و جلگه ها می توان مشاهده کرد. در نواحی دیگری از کشورمان روستا مجموعه ای از خانه های منفرد است که در میان کشتزار ها پراکنده شده اند. اینگونه از بافت های روستایی در حاشیه دریای خزر به وفور مشاهده می شود. فراوانی در تراکم کالبدی روستاها می تواند شاهد مناسبی برای شناسایی ماهیت آبادی و همچنین تفاوت های اجتماعی و اقتصادی موجود در آن باشد. بافت کالبدی روستایی ممکن است نتیجه یک روند شکل پذیری مبتنی بر برنامه یا حاصل گسترش خود به خودی باشد. میزان نظم یا بی نظمی در شکل سکونتگاه های روستایی به بهترین شکل نشانگر نقش برنامه ریزی در نحوه استقرار آن روستا به شمار می رود.
    
    * گونه های بافت روستایی براساس شکل استقرار
    گونه اول، روستاهای متمرکز و منسجم هستند که در این تیپ روستاها، خانه ها به یکدیگر چسبیده و منظر بصری متمرکزی دارند که عمدتاً بدون فضای خالی است. مزرعه که محل کار عموم روستاییان است از واحدهای مسکونی جدا بوده و اغلب فاصله نسبتاً زیادی با محل سکونت دارد. عواملی چون امنیت و دفاع، وجود منابع دائمی آب، شیب زمین و… را می توان در شکل گیری اینگونه روستاها دخیل دانست. در مناطق خشک و کویری یکی از علل عمده این تمرکز، وجود قنوات یا چشمه های دائمی است. از طرف دیگر امنیت و دفاع در برابر اقوام، اشرار و حیوانات وحشی موجب تمرکز مساکن و اتکای ساکنین به یکدیگر می شود. حتی در برخی موارد با ساخت برج و بارویی در اطراف سکونتگاه، روستای قلعه ای بوجود می آید. گونه دوم روستاهای گسسته و پراکنده هستند. در اینگونه از روستاها، ساکنین ترجیح می دهند خانه های خود را در میان کشتزارهای خود بنا کنند. از ویژگی های این تیپ روستاها، نزدیکی محل سکونت به مزارع و مشخص بودن حدود مالکیت اراضی است. این روستاها اغلب در مناطق شمالی کشور و حاشیه دریای خزر قابل بررسی هستند. گونه آخر روستاهای ترکیبی را شامل می شود که اینگونه روستاها را می توان ترکیبی از روستاهای متمرکز و پراکنده دانست. شکل گیری این تیپ روستاها ناشی از دخالت عوامل طبیعی و یا انسانی است. بطور مثال وجود رودخانه و استقرار سکونتگاه های روستایی در حاشیه رود و یا در امتداد کف دره ها و راه های اصلی که موجب پدید آمدن روستاها با الگوی خطی می شود.
    
    *تنوع کالبدی روستاهای اقلیم گرم و خشک کویری ( نمونه موردی یزد)
    استان یزد دارای حدوداً ۵۰۰۰روستا و آبادی با تنوع بسیار از نظر اقلیمی و جغرافیایی است. در این شهر و روستاهای اطراف ساختمایه غالب خشت و گل است. البته با توجه به وجود ارتفاعات شیرکوه در غرب یزد، در برخی از دره های این کوه آبادی های سرسبزی نیز وجود دارد. با یک مطالعه و بررسی کلی می توان از نظر ریخت شناسی، تنوع در بافت روستاهای یزد را به گونه های زیر بیان کرد: روستاهای دشتی و روستاهای کوهپایه ای از لحاظ جغرافیایی و روستاهای باغ محله ای و روستاهای قلعه ای از نظر الگوی کالبدی. روستاها و آبادی های واقع در دشت خشک و کویری یزد را می توان در ۲گروه عنوان کرد. نخست روستاهای کوچکی که در کنار یک قلعه قدیمی ساخته شده اند، مانند عزآباد، زارچ، سرو سفلی. خود این آبادی ها دارای بارو نبوده و در مواقع ضروری اهالی به قلعه ها پناه می برده اند. دیگری روستاهای بزرگ و کوچکی هستند مانند یزد، اردکان، ابرقوه، عقدا و… که دارای بارو، کهندژ، شارستان و در مواقعی ربض (حومه) بوده اند. اردکان شهری با بافتی کهن و متراکم در جوار کویر نامدار اردکان واقع شده است. قدیمی ترین محله آن به نام میدان قلعه معروف است که قلعه کهن شهر در آن قسمت بنا گشته و محله چرخاب که یکی از با شکوه ترین نمونه های معماری مسکونی در کویر است. برخی آبادی ها مانند خرانق کاملاً به شکل قلعه ساخته شده و زندگی در آن تا دوران معاصر ادامه داشته است. خرانق روستایی کوچک و نسبتاً سرسبز و خرم، بین راه یزد- طبس است و از چند جهت محصور در کوه ها ویک رودخانه فصلی است. همه عناصر این قلعه، روستا شامل: خانه، مسجد، حسینیه، حمام و سایر ابنیه به شکلی فشرده در چند طبقه کنار هم قرار گرفته است. در راه یزد- کرمان تعدادی مزرعه های مسکونی وجود دارد که ساکنان آن در قلعه ای ساکن هستند و در زمین های زراعی مجاور آن به کشاورزی مشغول هستند. روستاها و آبادی های کوهپایه ای واقع در دامنه های شیرکوه، در دل شیب ارتفاعات شکل گرفته است و طبیعتی سرسبز و آباد دارد که محلی مناسب برای گذراندن روزهای گرم تابستان است. این روستاها از نظر تقسیمات سیاسی استان بیشتر در مرز شهرستان های تفت و مهریزقرار دارند. آبادی های کوچک چک چک در اردکان و پیرنارکی در مهریز در دامنه کوه و به شکل پلکانی ساخته شده اند. روستاهای اسلامیه، منشاد، ده بالا، بنادک السادات و طزرجان را می توان به عنوان روستاهای مهم کوهپایه ای یزد نام برد.روستاهای باغ محله ای را می توان به شهرهای تفت، مهریز و تا حدودی میبد نسبت داد. شهر زیبا و باستانی تفت بر دامنه شیرکوه و بر سر راه یزد- ابرقو- شیراز ساخته شده است. یک رودخانه فصلی و کوه های اطراف، شهر تفت را به ۲محله بزرگ سردسیر و گرمسیر تقسیم کرده است. این محلات در دل باغ ها و مزارع جای گرفته اند و از سوی کوچه باغ های زیبا با هم ارتباط دارند. میبدکهن هر چند در ابتدای شکل گیری دارای کهندژ و بافتی متراکم بوده ولی به مرور زمان با الحاق آبادی های واقع در بیرون آن تبدیل به یک باغ شهر شده است. هسته اولیه میبد، نارین قلعه با برج و باروی تو در تو بوده، به طوری که محلات پیرامون کهندژ به ۳محله بالا، پایین و کوچک تقسیم می شود. در مجموع بافت کالبدی محله بالامتراکم بوده و محله پایین آن بافتی بازتر دارد. محله کوچُک نسبت به ۲محله فوق بافت متفرق تری دارد و باغ ها و زمین های زراعی در آن بیشتر دیده می شود. باغ شهر تاریخی مهریز در جنوب شرقی یزد واقع شده و از پیوستن ۵روستای بزرگ به نام های بغدادآباد، مهرپادین، مزویرآباد، منگاباد و استهریج پدید آمده است. از نظر شکل و الگوی استقرار در ۲بخش عمده قابل بررسی است. ابتدا بخشی که در سمت غرب شهرستان و دامنه های شیرکوه قرار دارد و آب و هوا و اقلیمی نسبتاً سرد و نیمه کوهستانی دارد. بخش دیگر در سمت کویر و در نزدیکی راه یزد- کرمان شکل گرفته و دارای اقلیم گرم و خشک کویری است. این تنوع مکانی در استقرار سکونتگاه ها موجب به وجود آمدن گونه های مختلف بافت روستایی شده است. اغلب واحد های مسکونی در محلات مهریز به صورت خانه باغ اند و از لحاظ منابع آب در شرایط بسیار مساعدی هستند. وجود قنوات متعدد و عبور آنها از گذرها، موجب به وجود آمدن کوچه باغ های بسیار زیبا در شهر شده است. به طور کلی از لحاظ موقعیت و نحوه استقرار، روستاهای مهریز را می توان به ۲گروه عمده روستاها و آبادی های کویری، دشتی و روستاهای کوهپایه ای تفکیک کرد. با وجود این که مهریز در یکی از کویری ترین استان های کشور قرار دارد ولی در معماری و بافت کالبدی برخی از آبادی های آن تاثیر ارتفاعات شیرکوه به خوبی مشاهده می شود. در این شهرستان بخش زیادی از دهستان میانکوه، ارنان و تنگ چنار که در جانب غرب واقع شده اند، دارای الگوی کوهپایه ای هستند. ساختمایه عمده در ساخت این آبادی ها سنگ، چوب و گل است و از نظر تیپ شناسی مسکن به کلی با گونه های معماری مسکونی کویری متفاوت است. از لحاظ کالبدی، بافتی تقریباً گسسته و پراکنده دارند و تراکم گونه های کویری درآن دیده نمی شود.پوشش آسمانه اغلب ابنیه مسطح است و میانسراها بسیار کوچک تعبیه شده اند. از نظر معیشتی باغداری و دامداری بر کشاورزی چیره است. روستاهای طزنج، منشاد، فخرآباد، بنادک السادات، ابراهیم آباد و تنگ چنار نمونه اینگونه روستاها در مهریز هستند. در جانب شرق، شمال شرق و جنوب شهرستان، بافت کالبدی روستاها و آبادی ها کاملاً از الگوی کویری تبعیت می کند. این تیپ روستاها اغلب دارای بافت کالبدی منسجم و متراکمی هستند و ساختمایه عمده و مورد استفاده در ساخت ساختمان خشت و گل است. پوشش آسمانه ابنیه گنبدی است و خانه ها دارای تالار، میانسرا و بخش های تابستانه و زمستانه هستند. با وجوداستقرار در کویر، به علت وجود قنوات متعدد و چشمه های دائمی اینگونه آبادی ها بسیار سرسبز و خرم هستند و معیشت بیشتر ساکنان آن بر پایه کشاورزی است و در کنار زراعت به باغبانی نیز مشغول هستند. روستاهای بهادران، خورمیز علیا و سفلی، مدوار، سریزد، هرفته و باغ دهوک نمونه های بسیار مناسبی برای معرفی اینگونه آبادی ها در مهریز هستند.

 

ارزشهای ازیاد رفته معماری ایران در بهینه سازی مصرف انرژی

یکی از پایه های شکل گیری معماری ایرانی، اقلیم می باشد . که براین اساس معماری مناطق کویری ، گرم ، مرطوب ، سرد هویت وساختار خود را می یافت و بر کالبد آنها معنا می بخشید . اما در جریان معماری به اصطلاح مدرن که صرفا به قول نیچه رفتاری گله ای بیش نبود. باعث ازدست رفتن گوهر ناب معماری ایرانی که در قرنها ممارست به ایدآلهای زمان و مکان دست یافته بودند پس زدیم و خودباخته معماری بدون محتوا گشته ایم . حال پس از تاراج معماری در اندیشه انیم تا با عناوینی چون معماری پایدار ، بهینه سازی و غیره که خود نیز تقلیدی بیش از دیگران نیست، هویت ازدست رفته را به بناها و شهرهایمان بازگردانیم. ولی به قول حسن فتحی شایسته است . قبل از ایجاد یا ارائه ی راه حل های مکانیکی ابتدا باید راه حل های سنتی درمعماری محلی را ارزیابی کرد: آنگاه این روش ها را پذیرفت یا برای تطبیق با ملزمات مدرن و پیشرفته آنها را اصلاح کرد. .. این فرایند می بایست بر پیشرفت های جدید درعلوم انسانی و فیزیک و نیز علوم همچون فن آوری مصالح ، آیرودینامیک ، هواشناسی و فیزیولوژی مبتنی باشد.
در این مقاله سعی کرده ایم برای بیان ارزشهای اقلیمی معماری ایرانی با ارائه چار چوب نظری ؛ به بررسی معماری سنتی دو اقلیم از چهار اقلیم ایران می پردازیم :
– معماری منطقه معتدل و مرطوب : معماری بومی- روستایی گیلان

– معماری منطقه گرم و خشک: معماری بافت مسکونی یزد

عبدالمجید نورتقانی و روح اله رحیمی   کارشناسان ارشد معماری ، دانشکده هنر ومعماری ،دانشگاه شیراز

انسان همواره در طول تاریخ سعی مینماید به منظور ایجاد سرپناهی امن برای سکونت، آنرا با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد کند و در حقیقت شرایط جغرافیایی، اقلیمی نیز در شکلگیری این فضای زیست، دخالت مستقیمی دارد.
در ایران به علت دارا بودن، چهار اقلیم متفاوت گرم و مرطوب، گرم و خشک، معتدل و مرطوب و سرد، معماریهای متفاوتی (به ویژه در طراحی مسکن بومی) هماهنگ با اقلیم بوجود آمده در چنین فضاهای ساخته شدهای، بکارگیری مصالح بومی که کمترین تأثیر نامطلوب بر محیط را دارند و همچنین کاهش میزان انرژی مصرفی با استفاده از مصالح محلی، موجب پایداری محیط زیست و افزایش دوام بناها گردیدهاند. از این رو در این مبحث، سعی بر آن است تا بتوانیم معماری بومی ایران را در اقلیمهای متفاوت با توجه به پایداری محیط و صرفهجویی در مصرف انرژی بررسی نموده و معایب معماری جدید در هر اقلیم را از نظر مواردی همچون به کارگیری مصالح ناهماهنگ با شرایط منطقه، طراحی نامناسب بنا، عدم صرفهجویی در مصرف انرژی و تخریب محیط به صورت اجمالی مورد ارزیابی قرار دهیم.


چگونگی برخورد با طبیعت و معماری در آن، واکنشی است که هر انسانی در نقاط مختلف کره زمین داشته و خواهد داشت و معماری با ارزش باقی مانده از دوران گذشته نشان دهنده فائق آمدن او به صورت کامل یا ناقص بر عواملی همچون مسائل اقلیمی، آب و هوا و … میباشد. از اینجاست که ما شاهد معماری بومی گوناگونی در کشورهای مختلف جهان همخوان با اقلیم  وفرهنگ میباشیم که ویژگیهای خاص منطقه خود را نشان میدهند. در ایران به علت دارا بودن شرایط گوناگون اقلیم و فرهنگ، ویژگی خاصی دارد و معماریهای متفاوتی هماهنگ با اقلیم در آن به وجود آمده است. لذا به منظور بررسی معماری سنتی هر اقلیم، به ویژه طراحی مسکن بومی، نکاتی را مدنظر قرار دادهایم که شامل موارد ذیل میباشند:الف- خصوصیات اقلیمی هر منطقه چه تأثیری بر معماری آن منطقه خواهد گذاشت؟
ب- نحوه بکارگیری مصالح بومی و انرژیهای قابل تجدید در معماری هر منطقه با توجه به شرایط اقلیمی به چه صورت میباشد؟
ج- آیا در ساخت و سازهای هر منطقه حفظ محیط زیست و صرفهجویی در مصرف انرژی مورد توجه قرار میگیرد؟
 مروری بر ادبیات
به منظور ارائه دیدگاه صاحب نظرانی که در زمینه بررسی معماری سنتی ایران در ارتباط با میزان انطباق آنها با شرایط اقلیمی و ساخت و ساز پایدار تحقیق کردهاند، گزیدهای از نظرات را  انتخاب نمودهایم که پس از ارائه مطالب، در این بخش در مبحث چارچوب نظری، موضوعات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد.
– داراب دیبا و شهریار یقینی : ایشان در مطالعات خود به بررسی معماری بومی گیلان «در چارچوب مطالعه معماری سنتی ایران، بر اساس شرایط محیطی» پرداخته و در ابتدا به بررسی طراحی مسکن در خطه گیلان اشاره نموده و با توجه به موقعیت محیط پیرامون بناهای مسکونی چند تیپ از الگوی مسکن را مورد ارزیابی قرار دادهاند. سپس با بررسی فضاهای داخلی خانههای سنتی گیلان، فضای معماری را به سه دسته تقسیم نمودهاند:
الف- فضاهای بسته شامل اتاقها.
ب- فضاهای نیمه باز شامل ایوانها.


ج- فضاهای باز که شامل محدوده حیاط پیرامون خانه میباشد که «اهمیتی به اندازه بقیه خانه دارد». ایشان در بخشی دیگر از مطالعه خود هشت ویژگی کلی معماری روستایی گیلان را برشمرده و در نهایت با بیان مشکلات ساختمانهای امروزی، اشاره مینمایند که «معماری جدید باید حتماً از مصالح رایج در محل استفاده نماید و محدودیتهای اقلیم را به دقت در نظر گیرد».
چار چوب نظری
با در نظر گرفتن تحقیقات متعددی که در زمینه طراحی بنا با توجه به شرایط اقلیمی صورت گرفته بایستی به این نکته اشاره نمود که در مطالعات انجام شده، مبحث ساخت و ساز پایدار در ارتباط با بناهای سنتی ایران به صورت موضوعی خاص مدنظر قرار نگرفته و همواره به چگونگی ساخت بناهای گذشته در تطابق با شرایط اقلیمی پیرامون آنها در مناطق مختلف پرداخته شده است. در برخی از مطالعات نیز به اهمیت مسئله انرژی در بنا و چگونگی به کارگیری انرژی‎های قابل تجدید و عدم استفاده از انرژی‎های فناپذیر اشاره شده و یا به طور اخص به این نکته پرداخته شده است. از این رو در این تحقیق تمامی نظرات و مطالعات جمع‎آوری شده و در قالب دو اقلیم از چهار اقلیم  متفاوت ایران با توجه به نمونه‎های موردی در شهرها، ویژگی‎های معماری سنتی ایران در ارتباط با مقوله پایداری مورد بررسی قرار گرفته است.

روش
در دو اقلیم ایران، معماری سنتی مناطق  گرم و خشک، معتدل و مرطوب ، از نظر ساخت و ساز در رابطه با اقلیم و شرایط پایداری بررسی خواهد شد. چرا که تیپولوژی بنا و یا به عبارتی مسکن در مناطق گوناگون، حاکی از تاثیر پذیری آن از عوامل محیطی- اقلیمی و حتی فرهنگی می‎باشند. همچنین معایب معماری جدید در هر اقلیم، از نظر استفاده از مصالح ناهماهنگ با شرایط منطقه، طراحی نا مناسب بنا و عدم صرفه‎جویی در مصرف انرژی و تخریب محیط زیست را به صورت اجمالی مطرح می‎نماییم و در انتها به جمع‎بندی و ارائه راهبردهایی در صرفه‎جویی انرژی ساختمان با توجه به فن‎آوری جدید می‎پردازیم.
بررسی معماری سنتی ایران با توجه به ساخت و ساز پایدار در اقلیم های ایران (2 اقلیم)

معماری منطقه معتدل و مرطوب
به منظور بررسی ساخت و ساز در این اقلیم، منطقه گیلان در نظر گرفته شده است. از این رو در ادامه بحث به تحلیل معماری سنتی این منطقه می‎پردازیم.
اقلیم گیلان این منطقه پرباران‎ترین منطقه شمالی ایران است و دارای رطوبت زیاد و گرمای هوا در تابستان باشد، از این رو «باران مداوم و رطوبت نسبی زیاد، عامل اصلی شکل‎گیری معماری در این سرزمین است».
به منظور بررسی ویژگی‎های معماری بومی این منطقه، این بناها از نظر نوع مصالح ساختمانی و تأثیر باد و نور خورشید بر آنها و چگونگی نسبت به این عوامل و ساختار فضائیشان مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.
الف) ساختار فضایی بنا: «شکل‎گیری معماری بومی گیلان بر مبنای مدولهایی از مربع می‎باشد که به صورت خطی در امتداد شرق- غرب و عمود بر جریان باد» توسعه یافته است، این گونه شکل‎گیری نمونه‎ای از معماری برون‎گرا می‎باشد که از ویژگی‎های آن، داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه، نداشتن حیاط و گسترش در ارتفاع می‎باشد که ما در معماری بومی گیلان شاهد آن می‎باشیم. قابل ذکر است که بناها در فضاهایی باز سبز «گیاهی» قرار می گیرند
ب) تأثیر جریان هوا و نور خورشید بر بنا:
به منظور جلوگیری از نفوذ باران به داخل ساختمان توسط باد، سقف شیب‎دار تا نزدیکی کف زمین در یک یا دو طرف بنا که در سمت باد قرار دارد ادامه می‎یابد. همچنین به منظور ممانعت از نفوذ رطوبت از سطح زمین به داخل بنا، سطح آن بالاتر از زمین قرار گرفته و در فضای بین کف و زمین جریان هوا موجب تبخیر رطوبت و تهویه هوا شده وسبب خشک و قابل استفاده شدن کف ساختمان می‎شود.
ج) مصالح ساختمانی: ساقه‎های برنج عناصر اصلی تشکیل دهنده پوشش سقف‎های شیب‎دار هستند. اسکلت بنا و در واقع ایستایی ساختمان از چوب می‎باشد که از آن در بدنه‎ها نیز استفاده می‎شود و پوشش نهایی آن با خشت است و گل‎اندود می‎شود و از مصالح دیگری همچون سنگ، خشت و سفال نیز در کنار ساختمان‎های تماماً چوبی استفاده شده است. همانگونه که بیان گردید تمامی مصالح بکار رفته در بنا از مصالح موجود در محل می‎باشد که موجب کاهش انرژی در حمل و نقل مصالح از نقاط دیگر شده است.
ویژگیهای معماری جدید گیلان: 
امروزه دیگر ما شاهد معماری بومی و سنتی در این منطقه نمی‎باشیم و در عوض ساختمان‎هایی با سازه فلزی یا بتنی، پوشش آجری و سقف‎های شیب‎دار با فرمهایی به اصطلاح هنرمندانه با پیروی کورکورانه از معماری بیگانگان و تفکیک فضاهای داخلی تنها به منظور پاسخ به نیازسرپناه خانواده، جایگزین ویژگی‎های پیشین بناها گشته‎اند و همین نکات موجب از دست دادن هویت معماری بومی منطبق با محیط شده‎اند که یکی از پیامهای اصلی شیوه جدید معماری، بالا بودن هزینه ساخت و افزایش استفاده از انرژی‎های غیر قابل تجدید(و یا فسیلی) به منظور گرمایش و سرمایش است که علت اصلی آن عدم استفاده از مصالح بومی می‎باشد.
انطباق معماری جدید با معماری بومی گیلان:
شاید ایجاد معماری بومی در حال حاضر از نظر استحکام و دوام و همچنین نیازهای امروزی ساکنین پاسخگو نباشد، اما می‎توان با استفاده صحیح از اصول معماری و عوامل تشکیل‎دهنده آن، مصالح بومی، همچون «چوب و (پیش ساخته نمودن) و اجرا دقیق آن در بنا و اتصالات بهتر، عمر این ساختمانها را افزایش داده تا از این طریق اجرای آن آسانتر و سریعتر صورت گیرد و دیگر به هزینه کمتری به منظور ساخت و تعمیر و نگهداری بنا نیاز باشد». از سوی دیگر، در پوشش بناها، استفاده از « ساقه‎های نباتی» به جای سفال می‏تواند موجب دوام و استحکام بیشتر آنها گردد. تمامی این عوامل می‎تواند در پایداری محیط و همچنین ایجاد ساخت و ساز پایدار مؤثر افتد .

معماری منطقه گرم و خشک: 
در بررسی و مطالعه معماری این نوع اقلیم می‎توان به معماری مسکن بسیاری از شهرهای فلات مرکزی ایران اشاره نمود که دارای معماری درون‎گرا هماهنگ با این نوع اقلیم می‎باشند. در این مبحث به بررسی معماری مسکن یزد که نمونه‎ای از معماری درون‎گرا می‎باشد، خواهیم پرداخت. 
ویژگی‎های اقلیمی این منطقه «خشکی، کم آبی، گرمای شدید در تابستان» به همراه طوفانهای شنی در برخی از مواقع سال و وزش باد در جهات مختلف و همچنین «سرمای شدید در زمستان» می‎باشد.
ویژگیهای معماری بومی یزد:
الف- ساختار فضایی بنا: شاخص اصلی معماری بومی یزد، درون‎گرایی آن می‎باشد. این نوع معماری دارای حیاط مرکزی بوده و اتاقها معمولاً در چهار سمت آن واقع شده است و به منظور تهویه فضای داخلی، در گوشه‎ای از بنا بادگیر ساخته می‎شود فرم حیاط‎ها معمولاً به صورت گودال باغچه (در برخی موارد مسطح) می‎باشند
ب- تأثیر جریان هوا و نور خورشید: در اقلیم گرم و خشکی همچون یزد که دارای طوفانهای شدید همراه با شن و گرمای زیاد در تابستان و سرمای شدید در زمستان است، هماهنگی با طبیعت و شرایط محیطی ضرورت بیشتری پیدا می‎کند، به عنوان نمونه در این اقلیم بایستی فرم پلان فشرده باشد تا سطوح کمتری در مقابل نور خورشید قرار گیرند. همانگونه که توضیح داده شد به علت تابش شدید نور خورشید در تابستان و سرمای زیاد زمستان، جهت قرارگیری ساختمان در سمت جنوب تا جنوب شرقی میباشد تا بیشترین میزان انرژی را در فصل زمستان دریافت کند. همچنین به منظور استفاده از بادهای مناسب، معماران گذشته از بادگیر استفاده میکردند تا بدین شیوه، جریان هوای مطبوع را به داخل اتاقها انتقال دهند و هوای گرم و آلوده به بیرون فرستاده شود. در واقع بادگیر کار مکش را انجام میداده است، اجرای بادگیر در شهرهای مختلف منطقه گرم و خشک با توجه به اوضاع جوی منطقه و جهت وزش باد متفاوت میباشد به عنوان مثال «در یزد به علت وزش باد در جهات مختلف، بادگیری چهار طرفه ساخته میشود و معمولاً دارای ارتفاع زیادی میباشد». با توجه به مطالب یاد شده، معماری مسکن در یزد به شکلی بوده تا از انرژی قابل تجدید همچون جریان هوا و نور خورشید به طرز کاملاً مناسب و بهینهای استفاده شود که این امر موجب کاهش استفاده از انرژیهای فسیلی شده و بدین طریق پایداری محیط را تضمین کرده است.
ج- مصالح ساختمانی: مصالح ساختمانی در هر شرایط آب و هوایی به نوعی عمل میکند، به طوری که در آب و هوای گرم و خشک مورد مطالعه نوع مصالح به کار رفته در میزآنراحتی ساکنان در ساختمان تأثیر زیادی دارد. در این اقلیم مصالح ساختمانی به نحوی باید انتخاب شوند که در مقابل گرما مقاومت فراوانی داشته و از ظرفیت حرارتی بالایی برخوردار باشند. از جمله مصالحی که سازندگان بنا از آن استفاده میکنند گل و مشتقات آن است و چنانچه سنگ و یا چوب در بناها به کار برده شوند، آنرا با خاک و گل مخلوط مینمایند چرا که این نوع مصالح با آب و هوای خشک یزد تطابق دارد. شایان ذکر است که گل مورد نیاز، از خاک همان محل پس از کودبرداری زمین به دست میآید که این امر موجب میشود تا با استفاده از مصالح محلی، مصرف انرژی کاهش یابد چرا که دیگر نیازی به صرف انرژی بیشتر به منظور حمل و نقل مصالح از نقاط دیگر به مکان مورد نظر نمیباشد، همچنین ساخت و ساز در هنگام تولید مصالح، استفاده و دورریزی آن تأثیر سویی بر محیط پیرامون نخواهد داشت. نکته حائز اهمیت دیگر در امر ساخت بنا، ضخامت مصالح به کار برده میشود، ضخامت دیوارها باید به گونهای باشد که بتواند در مقابل تابش طولانی نور خورشید مقاومت کند، همچنین رنگ مصالح به کار برده شده در بنا بایستی روشن باشد تا بتواند مقدار زیادی از انرژی خورشید را منعکس نماید، رنگ روشن خاک بهترین رنگ مصالح انتخابی در منطقه گرم و خشک است.

ویژگیهای معماری جدید یزد:
متأسفانه در کنار چنین معماری آگاهانهای، شاهد ظهور معماری جدیدی هستیم که کاملاً با شرایط اقلیمی منطقه متناقض میباشد. خانههای ردیفی که از بتن، آهن و آجر ساخته شدهاند. با حیاطهایی که به علت کوتاه بودن دیوارهایشان، از یک سو قادر به ایجاد سایه مناسب نمیباشند و نمیتوانند از بنا، در مقابل وزش باد شدید و نور زیاد خورشید محافظت نمایند و شرایط نامساعدی برای ساکنین بوجود میآورند، از سوی دیگر به کارگیری دیوارها و سقفهای با ضخامت کم که در مقابل موقعیت خاص این منطقه، هیچگونه مقاومتی ندارد و همچنین استفاده از قیر سیاه رنگ بر روی پشت بامها که به علت تیرگی رنگ موجب افزایش دما در فصل تابستان و به جهت انتقال حرارت از طریق بام موجب کاهش دما در فصل زمستان در داخل خانه میشود و در نهایت به کارگیری وسائل گرم کننده با مصرف انرژی فسیلی و دستگاههای خنک کنندهای که به علت دمای نامناسب فضاهای داخلی در فصول مختلف مورد استفاده قرار میگیرند، به طور کلی بایستی بیان نمود که معماری جدید با شیوه ساخت ناهماهنگ با اقلیم از یک سو موجب عدم آسایش ساکنین و از سوی دیگر با استفاده نامناسب از مصالح و افزایش مصرف انرژی فسیلی معماری پایداری را که در گذشته وجود داشته، مد نظر قرار نداده است.
منابع:
1) پیرنیا,محمد کریم (1371). آشنایی با معماری اسلامی ایران. تدوین غلام حسین معماریان. تهران: دانشگاه علم وصنعت ایران.
2) پیرنیا, محمد کریم (1369).  شیوه های معماری ایرانی. تدوین غلام حسین معماریان. تهران: مؤسسه نشر هنر اسلامی.
3) توسلی, محمود(1377)." اصول وروشهای طراحی شهری وفضاهای مسکونی ایران"، جلد اول, وزارت مسکن وشهرسازی, مرکز مطالعات وتحقیقات شهرسازی ومعماری ایران.
4) توسلی, محمود (1353). معماری اقلیم گرم وخشک. تهران: چاب مروری.
5) رازجویان، محمود (1367). آسایش بوسیله معماری همساز با اقلیم. تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

1 نظر
  1. […] تنوع خانه های روستایی در اقلیم خشک کویر – کویرها و بی… […]

نظرات بسته شده است.