جغرافیای تاریخی کویر لوت
جغرافیای تاریخی جنوب شرقی ایران ناشناخته است.در جنوب غربی ایران تحقیقات باستناشناسی تا اندازهای جغرافیای تاریخی محل را روشن نموده ولی در منطقه کرمان که از جهت باستانشناسی کار مهمی انجام نشده جغرافیای تاریخی هم فراموش شده است در صورتیکه مطالعات جغرافیای تاریخی باید مقدم بر تحقیقات باستانشناسی باشد زیرا مهمترین وسیله برای یافتن نقاط مشکوک از لحاظ باستانشناسی شناسائی راههای ارتباطی و مراکز جمعیتی طول راه در ازمنه تاریخی است و باید انتظار داشت که جغرافیای تاریخی منطقه لوت بسیاری از مشکلات باستانشناسی منطقه را حل نماید.
تصور میرود یکراه ارتباطی بزرک آرینها با داخله فلات ایران از راه سیستان بوده و اقوام قدیم آریائی در سیستان اقامت گزیده و از سیستان از طریق راههای لوت بکرمان و کوههای مرکزی راه یافته باشند.طوائفی که هرودوت بنام سرنگ نامیده و بعدها زرنگا و درانکانام گرفتهاند یک قوم بسیار قدیمی است که بطرف جنوب و مغرب پراکنده شده اند.
شرائط طبیعی محل در آنزمان با امروز تفاوتی نداشته و برای وصول بجنوب و بمغرب این اقوام باید از حاشیه جنوبی لوت یعنی راه نصرتآباد به فهرج و بم و دنباله شمال آن گذشته باشند این راههای قدیمی در مناطقی محدود قرار دارند که یکطرف آن کوهستان و طرف دیگر کویر است پس با یافتن راهها خط سیر اقوام معلوم میشود.
از دوره هخامنشیان در ماهان کرمان کتیبهای بدست آمده که معلوم نیست بچه صورت بدان جا انتقال یافته و اگر آثار تمدن هخامنشی در شرق کرمان یافت شود باید راه مستقیمتری کرمان را به فارس و بلوچستان برساند.
آثار تمدن و شهرهای ساسانی در اطراف کرمان و بلوچستان فراوان است.گویند شهر کرمان را اردشیر موسس سلسله ساسانی بنا کرده و وهاردشیریانه اردشیر یا کوره اردشیر نامید که بعدها گواشیر شده و در منطقه بم نیز آثار زمان اشکانی و ساسانی باید زیاد باشد ولی چون از جغرافیای زمان قبل از اسلام اطلاع زیادی بدست نیست باید وضع گذشته را در خلال نوشتههای جغرافیدانان مسلم جستجو کرد.
عموم جغرافی نویسان مسلم با تفصیل از وضع شهرهای اطراف لوت یاد کردهاند و راههای ارتباطی جنوب بشمال را از اطراف لوت با توصیف کاملی نگاشتهاند و شهرهائیکه از آنها یاد شده کم و بیش در نامهای جغرافیائی امروز با تغییراتی دیده میشود.یکی از مطالعات بسیار جالب نام شناسی شهرهای منطقه است مثلا نام خود خبیص معلوم نیست در اصل چه بوده خبیص نام عربیست که بعد از اسلام آمده و بنا بگفته یاقوت نقل از حمزه اصفهانی نام اصلی آن هبیج بوده است.
مقدسی ضمن توصیف خبیص از آبادهای اطراف آن نشک و کشیت و گوک و کثروا نام میبرد.کشیت و گوک امروز هم بهمین نام وجود دارند نسک باید قصبه پشو باشد ولی اسم اصلی قصبه بزرگی بنام اندوهجرد که امروز در جنوب شهداد قرار دارد معلوم نیست و اصولا نام اندو گرد یا اندوجرد از کجا آمده است.
مطالعات نامشناسی درباره محلهای تاریخی باید دنبال شود و نام صحیح و اصلی بسیاری از آبادیهای اطراف لوت معلوم گردد تا نامهای جغرافیائی بغلط ضبط نشوند و یا باشتباه نام قدیمی آنها عوض نگردد مثلا نصرتآباد که نام قدیمی و تاریخی اسپی یا سپی را داشته و قبل از آن سبیچ ضبط میشده بدون جهت در زمانهای جدید بواسطه شهرت حکمران محلی نصرت آباد شده است.
مطالعات جغرافیائی درباره شهرهای تاریخی میتواند محل بعضی از شهرهای معروف و از بین رفته را معلوم دارد چه این شهرها در روی راههای تاریخی مشهور قرار داشتهاند و فاصله شهرها از هم با دقت ضبط شده و با ملاحظه شهرهای موجود پس و پیش میتوان محل این شهرها را یافت و چه بسا محلها در خور حفریات برای باستانشناسی گردند مثل محل شهر قدیمی نرماشیر که بنای آنرا باردشیر ساسانی نسبت دادهاند و از آن امروز رود نرماشیر و بلوک نرماشیر بجاست و گویند محل
آن ده مخروبه چغوک آباد است و یا شهر یدیقینسا که معلوم نیست در کجاست ولی آثار نهر قدیمی آن وجود دارد.
در مورد چند شهر تاریخی موجود در کتب جغرافی نویسان توصیف جامعی از وضع شهر و دروازههای آن و یا حصار قدیمی آن و یا مساجد آن ضبط شده.با بررسی وضع فعلی شهر میتوان شهر قدیمی را پیدا کرد یعنی حدود و دروازهها و حصار قدیمی را معلوم داشت و نقشهای از شهر تاریخی قدیم بدست داد مطالعه مزبور همراه با نقشهء مناسب آرشیو تاریخی برای شهر خواهد شد و بناهای تاریخی آن در آتیه حفظ خواهد گشت.یکی از عوامل مساعد برای چنین مطالعهای تشخیص وضع حصارهای قدیمی اطراف شهر است.غالب این حصارها مخروبه و از بین رفته و در نو سازیهای جدید بدون توجه به اهمیت تاریخی این قلعهها آنها را محو نمودهاند مثلا قلعهء معروف بم که اهمیت تاریخی بسیار زیادی دارد و وضع اصلی آن با دقت توصیف شده امروز مخروبه و رو بفناست و معلوم نیست بنای آن از چه زمانی است و قلعهء معروف شهداد و با قلعهء مخروبهء کشیت و غیره…این قلعهها محل جالب برای کاوشهای باستانشناسی است.
در زمانهای نزدیکتر بما از سده هفدهم میلادی باینطرف مسافرین یا جهانگردانی بشهرهای اطراف لوت رفته و ضمن سیاحت خود از بناهای دیگری یاد کردهاند که آنها را باید ضبط کرد و پیدا نمود مثلا پرسی سایکس در دیدار خود از خبیص از سنگ قبری یاد میکند که تاریخ 173 را داشته و همچنین بقایای ساختمانی که بنظر کلیسا یا عبادتگاه مردم غیر مسلم بوده در محل وجود داشته این آثار را امروز باید در محل شناخت و از جهات تاریخی مشخص کرد.پرسی سایکس قلعهء معروف بم را نیز در زمان خود توصیف کرده است.
خطوط ارتباطی در دنیای قدیم در اطراف لوت زیاد نبودهاند زیرا لوت از مناطق مسکونی مناسب بشمار نمیرود معهذا اولین راهها را آرینهای شرقی در پیشروی خود بشمال و جنوب انتخاب کرده و از خرسان بسمت کرمان و بلوچستان آمده یا از سیستان بکرمان و بلوچستان و خراسان راه یافتهاند.
انتخاب راه در این نواحی مشکل نبوده و در طی سالیان دراز پس از برخورد به کفههای شور و تپههای شنی و کوههای مرتفع گدارهای مناسبی را در اطراف لوت برای نفوذ بداخلهء فلات پیدا کردهاند.از وضع این راهها در دورهء پیش از اسلام اطلاعی نیست ولی معین است که معابر طبیعی مذکور بتدریج با توسعه و قدرت مرکزی و پیدایش بازرگانی داخلی بصورت راههای ارتباطی درآمدهاند.اگر آثار اشکانی در کرمان یافت شده پس باید راههائی در اطراف لوت کرمان را بخراسان پیوند دهد و اگر شهرهائی در کرمان در زمان ساسانیان احداث گشته قبل از ایجاد شهر ارتباط ناحیه با اطراف مطمئن شده است.
جغرافی نویسان صدر اسلام چند راه مشهور اطراف لوت را توصیف کردهاند البته این راهها در دورهء اسلامی بوجود نیامده و اعراب آن زمان نه از تجارت سر رشتهای داشتهاند و نه فن راه
سازی را با خود ارمغان آورده بودند و پیداست که راههای ثبت شده همان راههای قدیمی قبل از اسلام است چه در طول آنها اسامی پهلوی و فارسی قدیم دیده میشود و بر حسب تصادف هنوز از این راهها با کم و بیش انحراف استفاده میشود.
ابن خرداذبه در اوائل قرن سوم هجری راه ارتباطی فهرج به نصرتآبادرا توصیف کرده که تقریبا شاهراه موجود بین کرمان و زاهدان است.او گوید از فهرج در بیابانی بدون آب و آبادانی بکمک آب انبار و چاه بمحلی بنام گرگ وارد شدیم که مسکونی نیست ولی در آنجا مناری برای شناسائی راه هست.(گرگ بنام رود و محلی در راه شوسه وجود دارد)و از گرگ به منار بیضا (خرابهء آن برجاست)و از آنجا به سبیج(سبیج نصرتآباد فعلی است)میرسیم.معلوم میشود میلههائیکه در راه سیستان به بم وجود داشته و بعضی آنها را از زمان سلجوقیان گویند قبل از آنها پا برجا بوده و قطعا بنای میله راهنما مربوط به قبل از اسلام است.
راههای دیگری از طریق را و ربقهستان و از خبیص به خوسف معروف بوده که بتفصیل جغرافینویسان توصیف نمودهاند اما راه جالب توجه که توضیح زیادی دربرهء آن نداریم راهی است که از وسط دشت لوت از جنوب بشمال میرفته.این راه از نرماشیر شروع شده و منزل دومی دارستان و سومی راس الماء بوده است.از راس الماء که بنظر همان بلوچ آب یا آب شیرینک باشد بخط مستقیم در چهار منزل طول لوت را طی کرده به قریه ده مسلم که امروز موجود است میرسیدند
این راه بطریق جدید موصوف بوده و گویا در حاشیهء این راه راه دیگری از ده مسلم از پای کلوت بطرف کشیت امتداد داشته است.در شمال و جنوب راه بزرگ لوت دو نقطهء آب کافی داشتهاند که سرآب یا راس الماء معروف شده و ابتداء و انتهای لوت بودهاند.سرآب اولی در چاله زنگی احمد و سرآب دومی شاید چشمهء گرماب در مشرق ارتفاعات نیبندان باشد.
نظرات بسته شده است.