درباره ورزنه
شهر ورزنه در 110 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان واقع شده و نزدیکترین شهر و سادهترین راه دسترسی به تالاب گاوخونی به شمار میآید. این شهر با جمعیتی در حدود 1000 نفر مرکز بخش بن رود از توابع شهرستان اصفهان است که دارای مساحتی در حدود 2300 کیلومتر مربع میباشد. از لحاظ جغرافیایی ورزنه در جنوب غربی شهرستان نایین، غرب تالاب گاوخونی و خط مرزی استان یزد، شمال بخش جرقویه و شرق بخش جلکه به مرکزیت هرند در عرض 32 درجه و 25 دقیقه شمالی و 52 درجه و 39 دقیقه طول شرقی قرار دارند و ارتفاع آن از سطح دریا 1477 متر میباشد. مردان این شهر بیشتر به کشاورزی و زنان به کار قالیبافی مشغول هستند.
ورزنه را سفیدتین شهر ایران معرفی کردیم، چرا که هر رهگذری که گذرش بر این شهر میافتد، اولین چیزی که جلب توجه میکند، زنان و دختران چادر سفیدی هستند که به جای پوشیدن چادر سیاه متداول، چادری به رنگ کاملاً سفید به سر میکنند . این رسمی است که از زمانهای گذشته و شاید به قدمت پیدایش شهر. همگی زنان ورزنه بدان پایبند هستند.در مورد علت آن نظرات گوناگونی شایع است، برخی معتقدند پوشیدن چادر سفید به خاطر مقابله با گرمای شدید تابستانی در این نقطه کویری است. نظر دکتر سیروس شفق، نویسندهی کتاب جغرافیای اصفهان در این باره این است: «زنان ورزنه بدون استثنا چادر سفید به سر میکنند که معرف گرمای شدید تابستانی است. عقیده بعضی بر این است که چون از زمانای گذشته ورزنه محل کشاورزی و کشت محصولاتی همچون پنبه بوده است، امکان تهیه چادر سفید از نخ آن به راحتی میسر بوده است». در اظهار نظر دیگری پیرامون علت پوشش سفید زنان ورزنه چنین آمده است : «از آن جا که ورزنه در گذشته دیار روحانیون زردشتیان بوده است، این رسم بنا به اظهار نظر برخی نویسندگان از رسومات آنان میباشد، چرا که روحانیون زردشتی لباسی از پنبه میپوشیدند و نوار مقدسی در تشریفات مذهبی به گردن میآویختند که از جنس پنبه بوده است».
ورزنه یکی از شهرهای تاریخی استان اصفهان است که از لحاظ تاریخچه پیدایش و آثار باستانی، گنجینهای بس غنی دارد. پل قدیمی ورزنه، مسجد جامع، رباط شاهعباسی، کارونسرا و بادگیرهای قدیمی، آبانبارهای متعدد، برجها و کبوترخانهها ، قلعهها و آثاری از آسیابهای آبی و امامزاده شاه زینالعابدین از جمله ابنیه تاریخی این شهر محسوب میشوند که در اینجا به عنوان نمونه به شرح مختصر مسجد جامع به عنوان شاخص آثار تاریخی ورزنه بسنده میکنم .
بر اساس مدارک موجود بنای اولیه مسجد جامع ورزنه بر روی بقایای یک آتشگاه قدیمی بوده است که از تاریخ دقیق آن اطلاعی در دست نیست، اما ساختمان مسجد جامع به صورت کنونی را بر اساس نوشتههای سردر مسجد به زمان تیموریان منسوب میدانند. محراب مسجد از کاشیکاری زیبایی ساخته شده و در مجاورت آن منبری بنا شده است. دور تا دور هلال محراب با خط ثلث بر زمینه لاجوردی آیات 37 تا 41 سوره آل عمران نوشته شده و در پایان آن تاریخ 847 ه . ق. ذکر شده است. این مسجد همچنین دارای دو ایوان است که یکی در سمت شمال و جنب مناره و دیگری در سمت جنوب و در نزدیک گنبد مسجد واقع شده است. هلال داخل ایوان جنوبی شامل کتیبه زوجی کوفی ثلث بوده، کتیبه کوفی با آن خط طلایی و کتیبه ثلث آن با خط سفید بر زمینه لاجوردی آراسته شده است. بین دو ایوان شمالی و جنوبی حیاط مربعشکل قرار دارد که حوضی در میان آن وجود دارد. همچنین در قسمت مغرب و مشرق مسجد به صورت طولی دو شبستان قرار دارد و مناره جلوی مسجد با ارتفاعی در حدود 20 متر دارای یک راه پله آجری مارپیچ برای دسترسی به قسمت بالای آن میباشد. در کتیبههای تاریخی سردر مسجد جامع بر زمینه لاجوردی نام شاهرخ بهادرخان و محمود ب مظفر ورزنهایملقب به عماد و نام خطاط آن سید محمد نقاش آمده است.
ورزنه در قدیم الایام نیز از نقاط پر جمعیت و مشهور روی دشت اصفهان بوده و هر جا نامی از روی دشت آمده، از ورزنه هم نام برده و یا آن را توصیف کردهاند. در بخشی از گزارشهای معروف پطرس گیلانتز (1135) درباره ورزنه چنین آمده است: «ورزنه در 30 کیلومتری اخند واقع گردیده است.این قصبه بزرگ محلی است که قبل از قرن چهاردهم میلادی مرداب گاوخونی در آنجا متوقف میشده است. در این مجموعه که زیر یک آفتاب نرمنشدنی خرد شده است،خانههای مسدود آن طور که میتوانند از خود حرارت را خارج از اختیار بیرون حفظ میکنند. در اینجا بادگیرهای متعددی وجود دارد که ابعاد بعضی از آنها به اندازه اطاقی است که باید تهویه شود. پلی که قبلاً شرح دادیم، با ده دهانه روی رودخانه زایندهرود زده شده است. بازده آب این قسمت غالباً بیش از مقداری است که در 70 کیلومتر بالاتر وجود دارد و این موضوع را میتوان این طور توجیه کرد که آبهای زیرزمینی حاصل از نفوذ حوضههای عظیم که در دامنهها هستند، به طرف دره سرازیر میشوند». ماکسیم سیرو فرانسوی (1963- 1959) نیز در بررسی راههای باستانی ناحیه اصفهان بخشی از مطالب خود را به معرفی راههای قدیمی ورزنه اختصاص داده و درباره آن چنین مینویسد: «از ورزنه دو راه قدیمی عبور میکند، یک راه میگویند خیلی خشک است و از یقمیش گشته پای کوه شراز دور میزند و به روستاهای گلشور و انارستان میرسد و از خلیلآباد بالا میرود. این خط سیر صحرایی فقط یک چاه دارد و به عقدا میرسد. این راه به قدری خشک است که هیچ وقت کاروانهای بزرگ نظامی یا تجاری از آن عبور نکردهاند. از ورزنه یک خط سیر به کل متفاوت دیگری به یزد میرسد. این راه از راه قبلی ناسپاستر است و جز در مواقع تاخت و تازهای فوری و ضروری نظامی از آن استفاده نشده، به خصوص در آخر قرن هشتم هجری به وسیله حکام آل مظفر و در قرن هجدهم (میلادی) که به وسیله افغانها از آن استفاده شده است و ین راه که هنوز مورد استفاده شکارچیان گورخر است، در شمال شرقی، مرداب گاوخونی را دور میزند و با خط سیری که تقریباً از آب محروم است، به روستای هودوشان میرسد. بعد در کوهستانهای جنوبی 25 کیلومتری یزد به دهکده زردشتی تفت منتهی میشود». ورزنه یک بار نیز به خاطر قرار گرفتن بین راه اصفهان- یزد مورد حمله افغانها قرار گرفته است. در کتاب سقوط اصفهان در این باره آمده است: «محمدخان پسر میرویس افغانی در 18 فوریه (اول مارس) 1722 به ورزنه که شانزده فرسخ با اصفهان دارد، رسید» .
از لحاظ زبانشناسی گویش مردم ورزنه و روستاهای اطراف آن شاخهای از زبان پهلوی ساسانی و پارسیک جنوبی است. عدهای از مردم ورزنه نیز بر این باور اند که زبان آنان ریشه زردشتی دارد، چرا که بسیاری از واژههای متداول قدیمی که در این زبان به کار میرود، در اوستا نیز وجود دارد، مانند «یسنا» که نام یکی از مزارع مشهور ورزه سات و این اسم در کتاب اوستا هم آمده است. در توضیح تاریخچه علمی شهر میتوان به اندیشمندان و صاحب نامان همچون آیتالله فاضل و مرحوم آخوند اشاره کرد که هر یک در زمان خود صاحب علم و معرفت بوده و اشعار و دستنوشتههای علمی ارزشمندی از آنان به یادگار مانده است.
این بحث را بیان علت نامگذاری این شهر به پایان میبریم، امید است که محققین علاقمند در آیندهای نزدیک با تلاش خود گوشههای بیشتری از گنجینههای نهفته و ارزشمند تاریخی، علمی، فرهنگی و باستانی آن را در یک مجموعه کامل ارایه دهند. وجه تسمیه ورزنه با نظرات گوناگونی همراه است، در کتاب ذکر اخبار اصفهان از ورزنه با نام ذریه یاد شده که احتمالاً با نام یکی از آبادترین مزارع قدیمی ورزنه که هماکنون به دیزی مشهور است، مرتبط میباشد. در معنی دیگری از کلمه ورزنه آن را معادل ورزیدن و کشت دادن میدانند و از آنجایی که ورزنه از روزگاران قدیم به عنوان یک منطقه کشاورزی مطرح بوده، به این نام معروف شده است. در حکایت دیگری علت نامگذاری ورزنه این گونه توجیح شده است : «در عهد حکمرانان سلجوقی سیستان میراث خانوادگی آنان بوده و واژه ورزنه که همانا معادل کلمه سیستانی ورغنه (var- gana) و به معنی گسترده و پهن بوده، به این سرزمین اطلاق شده است و واژه ورغنه نیز در گذر زمان تحت تاثیر ادبیات زردشتی به ترتیب به ورژنه و در نهایت به ورزنه تبدیل شده است.