ساعت 6.30 صبح پنج شنبه از تهران براه افتادیم. جمع صمیمی دوستان بار دیگر قصد سفری چند روزه به نواحی کویری داشت. این بار مقصد بخشهای جنوبی دشت کویر بود.
از روز قبل از سفر، باران بی امان باریده بود، و نگران لغو سفر بودم. خوشبختانه همه چیز طبق برنامه پیش رفت.
سفر بنواحی کویری برقم جذابیتهای بسیار، بر همه خوشایند نیست. راههای طولانی و خشک، استراحتگاه های معدود، کمبود یا فقدان امکانات رفاهی جزء لاینفک چنین سفرهاییست.
نیمی از راه را در زیر بارش باران طی کردیم. با وجودی که بارش باران موجم کم شدن میدان دید گشته بود، طبیعت را زنده نموده بود، گویی ساعتی چند از تولد سنگها نمی گذشت.
امتداد حرکت ما تا دامغان بشمت شرق و از آن پس بسمت جنوب بود. هنگام نزدیک شدن به معلمان باید از گردنه قله دختر گذشت، این گردنه با تصوری که از نواحی کویری می رود، همخوانی ندارد. کوهی سنگی به ارتفاع 2280 متر بر دروازه شمالی کویر ایستاده است. با سرازیر شدن از دامنه جنوبی کوه، نخلستان حسینیان آغاز کویر را اعلام می کند. در حسینیان یک نیروگاه کوچک با باطری های خورشیدی، نیز در انتظار عبور ابرها و قطع باران است. جاده ای که از معلمان به سمت جندق کشیده شده، در زمستان تنها مسیر قابل گذر از دشت کویر است. این جاده در نزدیکی جاده ای بسیار قدیمی که مسیر عبور کاروانها بوده است بنا شده. این مسیر بروی ارتفاعی نامحسوس که کویر را به دو طشت عظیم شرقی و غربی تقسیم می کند، به تجربه توسط نسلهای گذشته شناسایی شده و به عنوان تنها مسیر زمستانی عبور از میان دشت کویر مورد استفاده بوده است.
هر چند اختلاف ارتفاع این مسیر با نواحی اطراف بیش از چند متر نیست، ولی همین اختلاف ناچیز، منجر به خشک شدن سریعتر آن می شود. نواحی دوسوی آن در زمستان به باتلاقهایی عظیم بدل می شوند. برای صرف ناهار بر روی تپه های جنوب معلمان مشرف بر دشت کویر توقف کردیم. در دوردست آسمان در حال باز شدن بود و رشته های نور طلایی رنگ خورشید مشاهده می شد.هر چه نزدیکتر زمین مرطوب و صورتی رنگ، بسیار چسبناک بود. با گذر از تپه های جنوب معلمان ناگهان خود را در جاده ای می یابی که از میان برزخ عبور می کند. جاده ای بسیار زیبا و غریب که در امتداد 115 کیلومتری آن بجز خط تلگراف و 4 آب انبار قدیمی هیچ دست ساخت بشر، به چشم نمی خورد. این مسیر بسیار کم تردد، ساکت و فاقد هر گونه استراحتگاه و پمپ بنزین است. سطح ساف و بدون انحنا افق انسان را بیاد دریا می اندازد. دریای کویر که با سادگی و عظمت خود یاد آور معنایی عمیق از زندگیست. معنایی که شاید در تلاطم زندگی پر سرو صدای شهری از نظر پنهان گشته و یا بفراموشی سپرده شده است.
خلا وجود سازه های دست ساخت بشر، کوهها، تپه ها، بوته ها و درختان و جانوران، و صحرایی که پر شده از هیچ چیز، فضای ذهن را از تنهایی پر می کند. در سمت غرب جاده کمی دورتر حاشیه شرقی ریگ جن آغاز می گردد. شاید این سکوت عمیق و تنهایی مطلق ذهن کاروانیان قدیم را جولانگاه جنیان می کرده است.
رشته کوهی کم رنگ در افق مشاهده می گردد. بالاخره این راه را نیز پایانیست، و جندق در افق نمایان می شود.
جندق هنوز مورد تهاجم معماری بی هویت امروزه شهرهای دیگر کشورمان نشده است.
گنبد های خشتی، و دیوارهای گلی سرخ رنگ، خالی از پوستر و شعار و سنگهای رنگارنگ، دیدنیست.
براستی معماری کویری هماهنگی زیبایی با طبیعت اطراف خود دارد.
راه خود را بسمت روستای مصر ادامه می دهیم. جاده از میان بوته های گز و تاق می گذرد و کمی بعد در نزدیکی مصر خود را در میان بهشتی از شنهای روان و غنی از بافت گیاهی می یابی. روستای زیبای مصر در میان تلهای عظیم شن روان واقع شده است. این روستا با وجودی دوری از شهرهای امروزی بسیار متمدن
می نمود. کوچه هایی تمیز و پاکیزه، مردمی محجوب و میهمان نواز و از همه مهمتر احترام به طبیعت در مصر مشهود بود. ساکنین مصر از 170 نفر تشکیل می شود. معاش آنها توسط دامداری و پرورش شتر و هم چنین کشت گندم و جو تامین می گردد. این روستا فاقد پزشک مقیم است. برق توسط ژنراتوری تنها از ساعت 4 صبح الی 10 شب تامین می گردد. تنها خط تلفنی که از جندق تا اینجا کشیده شده است به تنها تلفن دهکده متصل است. زندگی با تمام عظمت و زیبایی خود در جریان است. 3 روز و 2 شب میهمان علی بودیم. علی و همسرش با سه پسر خود ساکنین مصر هستند، پدرش به جندق مهاجرت کرده، ولی وی و سه برادرش ساکن مصر هستند. وی پس از مهاجرات پدر به جندق، خانه پدری را تجهیز نموده و به اقامتگاه مسافران بدل نموده است. خانه ای بسیار راحت و زیبا که در نزدیکی تلفن و مجاور خیابان اصلی دهکده است.
برای ورود به خانه باید از راهروی مسقفی گذشت. در معماری ایرانی این راهرو ها با خمیدگی نامحسوسی طراحی می گریده به گونه ای که مانع مشاهده اندرونی توسط نامحرمان گردد.
در میان حیاط باغچه ایست که سه درختچه نخل در آن به چشم می خورد. یک ضلع حیاط ایوانی مسقف دارد که که ابعاد آن 4 * 5 متر است. در دوسوی ایوان، مطبخ و یک اتاق نشیمن قرار دارد.
در سوی مقابل تنور و یک نشیمن دیگر. دو سوی دیگر حیاط توسط یک نشیمن و آغل شتران اشغال شده است. وسعت حیاط حدود 80 متر مربع است و نمونه ای ساده از معماری کویری ایران است. کف اتاقها از گلیمهای جولی پوشیده شده است. این گلیم ها از تکه های پارچه لوله شده بافته شده اند. تنوع رنگ پارچه ها و ذوق بافنده، دیدنیست. دوش آب گرم، خستگی را از تن می می زداید.
علی و پسرانش برای فراهم ساختن آسایش میهمانان، از هیچ دریغ نمی کنند. وی از زندگی کویری گفت. سال گذشته گرمای هوا طاقت فرسا بوده است و بمدت 10 روز دمای آب خوردن به 45 درجه سانتیگراد می رسیده است. حمله گرگ به دامها و شتران از مشکلات فعلی وی بود. اعمال محدودیت چرای دام از سوی منابع طبیعی نیز تهدیدی برای دامداری است و از تمایل اهالی برای پرورش دام کاسته است. محدودیت چرای دام به منظور جلوگیری از مدفون شدن روستا در اثر پیشروی شنهای روان وضع شده است.
شب اول را به قصد تجربه شب کویر با چند تن از دوستان در ایوان خوابیدیم. تجربه ای سرد و کرخ که هرگز از یاد نخواهیم برد. در اطراف مصر نیزارهایی بسیار زیبا واقع شده است. زیبایی نی ها مسافران را به چیدن آنها وسوسه می کرد. با یک حساب سر انگشتی می توان حدس زد اگر هر مسافر تنها یک نی را به یادگاری با خود ببرد، طی سالهایی نچندان دور، آنجا نیز به برکت آدمی تهی از زندگی خواهد شد. در حوالی نی زار پسر بچه ای 9 ساله 30 نفر شتر را به تنهایی به چرا آورده بود. پسرک تا زانوی شتران نیز نبود، ولی آن حیوانات عظیم الجثه تحت فرمان اراده و همت بلند، رام و آرام می چریدند. نی های طلایی، آسمان لاجوردی، و صدای نشخوار شتران، در میان تپه های شن روان، خاطره ای زیباست، که امیدوارم بر ذهنم حک شده باشد.
در طی روزهایی که در آنجا بودیم به محمد آباد کوره گز، روستایی که با وجود آبادی و خرمی در قلب کویر، تنها یک نفر ساکن دارد نیز سفر کوتاهی داشتیم. در راه بازگشت نیز به روستای گرمه سفر کردیم.
در قسمت بعد به ادامه سفر خواهم پرداخت.
سعی کردم در طول متن جاری از اشاره به دوست عزیز و رهبر گروه کوچکمان خودداری کنم، تا در پاراگرافی مجزا به وی بپردازم.
آشنایی من با محسن ادیب به عضویت من در جمعیت 2500 نفری وی در ارکات (کویرهای ایران) باز
می گردد.
خدماتی که وی در اختیار گروه همراه قرار می دهد فراتر از راهنمایی تیم است. وی کلیه تجهیزات مورد نیاز، از قبیل بی سیم، جی پی اس، نقشه، دارو، و آنچه برای چنین سفری مورد نیاز است، در اختیار گروه قرار
می دهد. حمایت وی از اعضای گروه همواره بصورت شفاف و دوستانه بچشم می خورد. محسن ادیب اخیرا سایت www.irandeserts.com را شخصا راه اندازی نموده و آنرا بروز می کند.
عشق وی به سفرهای بیرون جاده مهمترین عامل گردهم آمدن ما و مهیا شدن بستری برای دوستداران طبیعت زیبای کویرهای ایران است.
برای محسن، همسر صبور و همراهش فرناز، و تمامی دوستان، آرزوی شادی و موفقیت می نماییم.