شیر ایرانی (شیر آسیایی)
نام علمی : Panthera leo persicus,p.l. persica نام انگلیسی: Persian lion نام فارسی: شیر ایرانی (شیر آسیایی)
|
مشخصات: جثه کمی از شیر آفریقایی کوچکتر، موها کوتاه، رنگ بدن زرد و بدون لکه یا نوارهای راه راه است. شیر نر یال به نسبت کوتاه (در شیر آسیائی گوشها مشاهده میشود در اکثر شیرهای آفریقایی یالهای بلند گوشها را میپوشاند) با موهای سیاه و زرد و دمی بلند با دستهای از موهای بلند سیاه در انتهای آن دارد. یکی دیگر از مشخصههای شیر ایرانی وجود یک چینخوردگی پوست در سرتاسر طول شکم است که در شیر آفریقایی وجود ندارد.
اندازهها: طول سروتنه ۱۵۰ تا ۱۹۰ سانتیمتر، دم حدود ۱۰۰ سانتیمتر، وزن ۱۱۰ تا ۱۹۰ کیلوگرم.
زیستگاه: مناطق جنگلی، بوتهزارها و علفزارهای نزدیک به آب واقع در نواحی جنوب زاگرس و بیشهزارهای خوزستان.
پراکندگی: در گذشته پراکندگی وسیعی از مناطق جنوب و جنوب غربی ایران، تا بوشهر و دشت ارژن واعق در غرب شیراز داشته است. ولی در حال حاضر نسل آن در ایران به کلی منقرض شده است.
پراکنش جهانی: شیر ایرانی در گذشته از شمال یونان و ترکیه تا خاورمیانه و مناطق مرکزی هند پراکندگی داشته است ولی در حال حاضر فقط حدود ۳۵۰ قلاده از بازماندههای شیر ایرانی در هندوستان وجود دارد که اغلب آنها در منطقه حفاظت شده «گیر» در کتیاور واقع در شمال غربی هندوستان زندگی میکنند. گاهی اوقات افراد بومی با استفاده از طعمه مسموم آنها را کشته و ناخنهای آنها را به فروش میرسانند.
عادات: اغلب شبگرد است.صبح زود و غروب فعالیت بیشتری دارد. معمولاً به صورت اجتماعی زندگی میکند. در حالت عادی با سرعت چهار کیلومتر در ساعت حرکت میکند. ولی قادر است مسافت کوتاهی را با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت بدود و طول ۱۲ متر را بپرد. معمولاً به صورت سینهخیز به طعمه خود نزدیک میشود و سپس با دویدن و پرشی سریع به روی طعمه میپرد. حیوانات کوچک را معمولاً با ضربه دست میکُشد ولی جانوران بزرگ را از طریق گاز گرفتن گلو جانوران بزرگتر را با گاز گرفتن سوراخهای بینی خفه میکند. شیرها معمولاً حدود ۲۰ ساعت در روز به استراحت میپردازند.
غذا: در زیستگاههای ایران غذای اصلی او را گراز و در مناطق زاگرس و خوزستان احتمالاً گوزن زرد و همچنین جانوران اهلی مانند گاو و گاومیش تشکیل میداده است.
تولیدمثل: در هندوستان در تمام طول سال قادر به تولید مثل است ولی معمولاً در یک زمان جفتگیری میکنند تا بچهها با هم به دنیا بیایند. طول آبستنی حدود ۱۰۰ روز است. یک تا شش بچه میزاید. بچهها از هر شیر مادهای که شیر داشته باشد تغذیه میکنند. آنها همکاری خود را در شکار از ۱۱ ماهگی شروع میکنند. در دو تا چهار سالگی قادر به تولید مثل هستند. در اسارت تا ۳۰ سال زندگی میکنند.
وضعیت فعلی: بر اساس اطلاعات ذکر شده در سفرنامهها و گزارشهای محققان تا حدود ۱۵۰ سال قبل پراکندگی وسیعی از دزفول، مسجد سلیمان، شوش، رامهرمز تا بوشهر، کازرون و دشت ارژن و کام فیروز فارس داشته است. بلنفورد مینویسد هر سال تعداد ۴ تا ۵ شیر در منطقه دشت ارژن شکار میشد و بچه شیرها را در بازار شیراز بفروش میرساندند. آخرین گزارشها از شیر ایرانی مربوط به مشاهده یک ماده در سال ۱۹۴۱ در ۶۴ کیلومتری شمال دزفول میباشد. مرحوم فیلی که از افراد معتمد سرشناس شوش بودند تا حدود سال ۱۳۲۰ گروههای چهار تا پنج تائی شیر را در محل پناهگاه حیات وحش کرخه فعلی مشاهده کرده بودند. به احتمال زیاد شکار بیرویهای که غالباً توسط عشایر و افراد محلی به طریقه جرگه کردن (راندن حیوانات به سمتی که شکارچیان استتار شدهاند) انجام میگرفت و همچنین تخریب زیستگاه، سمی نمودن لاشه جانوران شکار شده و کم شدن طعمههائی مانند گوزن زرد از عوامل انقراض این حیوان بودهاند.
شیر در بین ایرانیان باستان و آئین میترائیسم از احترام و اهمیت خاصی برخوردار بوده و در ادبیات و هنر ایران مقامی والا و ارجمند داشته است. به طوری که در بسیاری از نقشها و نوشتهها از شیر به عنوان نماد قدرت، شجاعت، دلیری، نور و نیروی خورشید یاد شده است. شبیه بودن سر شیر و یالهایش به خورشید و پرتوهای آن و قدرت زیادش به عنوان سلطان جانوران، در ایجاد این نمادها مؤثر بوده است. در اواسط دهه تلاشهای زیادی برای معرفی مجدد شیر به زیستگاه دشت ارژن توسط سازمان حفاظت محیطزیست و این جانب به عنوان مجری پژوه ایجاد پارک بینالمللی ارژن انجام گرفت، منطقه وسیعی شامل دشت ارژن تا دریاچه پریشان تحت حفاظت قرار گرفت و برخی از اراضی کشاورزی واقع در نقاط حساس نیز خریداری شد ولی در سالهای بعد به علت عدم توجه علاقمندی مسئولان این طرح به صورت ناتمام رها گردید.
سوال من این هست که آیا شیرهای آسیایی در هندوستان، از همون نژاد شیرهای ایرانی منقرض شده هستن؟
با توجه به اینکه زمان زیادی از انقراض شیر در ایران میگذره، شاید جواب این سوال ساده نباشه…
به عنوان مثال، ببرهای مازندران یک نژاد متفاوت از بقیه ببرها (ببر سیبری، بنگال،…) بودند و کلا منقرض شدن.
درود بر شما و همه عزیزانی که برای حیات وحش ایران تلاش میکنند …امیدوارم ابتدا زیستگاههای شیر ایرانی احیا شوند و فرهنگ پذیرش آن بوجود آید دوم اینکه در صورت برگشت شیرها به مام میهن بتوانیم از انها مراقبت کرده تا به سرنوشت ببرهای روسی دچار نشونند
ممنون از مطلب خوبتون
برای احیا شیر ایرانی اول باید در مناطق خوزستان و یزد اقدام کرد
ولی مشکل این است که شکارچیان فراوانند و طعمه هاشان کمیاب
چند طعمه ای که برای شیر نیاز است من نقل میکنم :
گوزن زرد
گور ایرانی
گراز
قوچ و میش
ایکاش اراده انجام یک کار باشه البته اگر بوروکراسی اجازه بده بهند بخش خصوصی تا سریع انجامش بدهد
باسلام ای کاش بیشتروجدی تربه فکرحفظ حیات وحش باقیمانده بودیم قبل ازاینکه به سرنوشت شیروببرایرانی دچارشوندگونه هایی مثل پلنگ وخرس که بیرحمانه موردظلم وکشتاروحشیانه قرارگرفتند
وقتی تو ایران برای ادمهایی که همنوعمون هستن هیچ ارزشی به کیفیت زندگیشون نمیدیم ومثل تفاله باهاشون رفتار میکنیم.چه اصراری به احیا نسل حییونهایی با این ابهت هست داریم.ما خیلی مردیم نزاریم نثل پلنگ و یوز پلنگ ایرانی منقرض بشه ببرو شیر هم پیشکش اقایون و بی مسؤلیتها.دوتا پلنگ دادیم روسیه از پنج سال قبل زیستگاهاشون مهیا بود.دوتا ببر پیزوری انداختن بهمون که باعث مرگ ده تا شیر دیگه هم شدن.اهای اقایون به ظاهر مسؤل و کار نابلد.ببر وشیر مرغ خروس نیستن که قلمروشون یه مرغدونی و خوراکشون دونه باشه.میانکاله قلمرو یه ببر هم نمیشه.تورو خدا واقع بین باشین.بزارین حد اقل جایی که لیاقتش رو دارن و درخور عظمتشون هستن و چهار تا انسان واقعی قدرشون رو میدونن به زندگشون ادامه بدن.حتی اگه پسوند ایرانی رو هم یدک میکشن.شما خیلی مردین فرهنگ حفظ پلنگ و یوز رو جا بندازین اون دوتا پیشکشتون
خیلی مضخرف بود
سلام مجدد.وقتی نام گربه سانان ایرانی می آید و هیچ کسی برای نجات این موجودات شگفت انگیز هیچ کاری نمیکند من چاره ای جز اینکه خشمگین بشوم ندارم و به این دلیل تمرکزم را در مورد تایپ کلمات از دست میدهم و بعد از فروکش کردن خشم درونم متوجه ایراداتم میشوم.لطفا مرا ببخشید و کلمات نادرست را اصلاح فرمایید.با تشکر یزدانی
با سلام .من یکی از طرفداران بازگشت شیر به سرزمین ایران باستان هستم.قرن های متمادی نماد ملی ایران شیر بود و نقشه فعلی ایران یک گربه است وبرای حفظ ریشه های مان مجددا باید نتنها شیر ایرانی بلکه ببر مازندران پلنگ مازندران یوز ایرانی را دوباره در محل های مربوطه اهیا کرد.شاید یکی از دلایل علاقه من به شیر مردادی بودنم باشد ولی علت پافشاری و انگیزه اصلی من وقتی میبینم با چه اشتیاقی رسیدگی به گور ایرانیست و انواع حیوانات اهلی وفراموشی انواع حیوانات وحشی که ریشه در آیین های ما دارد به دست فراموشی سپرده شده خیلی برایم تلخ است .هر گونه در جایگاه خود مهم هستند ولی مهمترها را نباید فراموش کرد.من در هر مورد برای اهیای گربه های وحشی در ایران باستان در هر قسمتی آماده به همکاری هستم .با تشکر یزدانی