معرفی باتلاق گاوخونی

مرداب گاوخانى یا گاوخوانى یا گاوخونى  (صورت متداول کنونى) سطح پایه آبهاى قسمت وسیعى از جنوب غربى حوضه داخلى ایران است و مازاد آب رودخانه دائمى زاینده رود باین مرداب مى‏ریزد.

گرچه از قدیم الایام جغافیانویسان و سفرنامه‏پردازانى که مطالبى در باب اصفهان و زاینده رود نوشته‏اند، نامى هم از گاوخونى برده و شرحى نیز بر کم و کیف آن آورده‏اند، اما مطالب قدماى آنان اغلب نقل بعضى قصص و روایات اساطیرى و منقولات متأخرین تکرار سخنان قدماست و فى الجمله آنچه در این‏باره آورده‏اند گرچه همه حکایت از این دارد که این منطقه شگفت‏انگیز از دیرباز اسرارآمیز مى‏نموده است، نکته‏اى چندان استوار در بر ندارد.البته وقتى بخاطر آوریم که حتى امروز نیز بعلت مشکلات زیاد طبیعى رسیدن به حاشیه این مرداب دشوار مى‏نماید، گذشتگان را معذور می‏داریم.  آنچه در این مقاله در سایت کویر ها و بیابان های ایران بنظر خواننده می‏رسد، بیشتر بر مشاهدات و تحقیقات شخصى نویسنده تکیه دارد. هرگاه سفرى در مسیر زاینده رود و کناره‏هاى گاوخونى صورت گیرد، مشاهده خواهد شد که این رود بعد از پل ورزنه در مسیرى بطول حدود 23 کیلومتر (با محسبه پیچ و خم‏هاى مسیر رودخانه)در بسترى که عمق آن در مجاورت پل مذکور حدود 6 متر و عرض آن حدود 70 متر است. طبقات مختلف زمین را که از 7 طبقه رسوبى با ضخامت‏هاى مختلف تشکیل شده، بریده و در جهت عمومى غربى به شرقى به سمت مرداب پیش مى‏رود.در این مسیر اراضى زراعتى وابسته به شهر ورزنه از جمله مزرعه دیزى که آثار مساکن مخروبه آن در سمت جنوب رودخانه است، بچشم مى‏خورد.این اراضى از پاى تپه طویل شنى در جنوب تا بستر زاینده رود از پنج پلکان تشکیل شده است.

 

اراضى سمت شمال رودخانه به دره عریض سیلابى که نشانه‏اى از ورود سیلاب‏هاى دوره‏اى کوه‏هاى شمالى بخش کوهپایه به مرداب است، ختم مى‏شود.اراضى بین بستر زاینده رود و دره سیلابى فوق بعرض متوسط 200 متر و طول 10 کیلومتر امروز با استفاده از پمپاژ آب زاینده‏رود به زیر کشت غلات برده شده است، در صورتى که قبل از سال 1357 پوشیده از شن روان و بصورت اراضى لم یرزع بر جاى مانده بود.

در مسیر زاینده رود بعد از اراضى مزرعه دیزى در فاصله 13 کیلومترى پل ورزنه، بند سنگى شاخ میان و شاخ میان و شاخ کنار بنا شده است که تا چندى پیش از طریق این بند دو روستاى شاخ میان و شاخ کنار واقع در طرفین مسیر رودخانه آبیارى مى‏شده‏اند، اما امروز بعلت شور شدن آب زاینده رود(در اثر عواملى که پس از این ذکر خواهد شد)این دو روستا متروک مانده و خانه‏هاى روستایى نیز همواره با شکستن بند مزبور ویران گردیده است و اکنون تنها آثار روستاهاى مخروبه و مرزبندى اراضى زراعتى آبخور این بند قابل مشاهده است. بستر زاینده رود پس از گذشتن از بند شاخ میان بحداقل عرض و عمق خود مى‏رسد تا جائى که در دهانه مرداب عرض بستر رودخانه که بعد از پل ورزنه حدود 70 متر است به حدود 10 متر یا کمتر رسیده با اندک‏ترین عمق بصورت پنجه مرغابى در سطح مرداب منتشر مى‏شود.

 

مشخصات جغرافیائى مرداب:

مرداب گاوخونى در شمال شرقى دهستان جرقویه(سفلى و علیا) و جنوب غربى شهرستان نائین و غرب منطقه ندوشن از استان یزد و شمال غربى کویر ابرقو و شرق دهستان رود شتین واقع شده است. مرداب بشکل یک گلابى از شمال به جنوب کشیده شده است و در

وسیع‏ترین قسمت عرض آن حدود 45 و طولش 25 کیلومتر است.

آب مرداب در زمستان بیشتر است، اما در تابستان چون آب زاینده رود بمصرف آبیارى اراضى مسیر مى‏رسد و نسبت آبهاى ورودى نیز کمتر است از وسعت مرداب کاسته مى‏شود.

 

اطراف مرداب گاوخونى خشک و بطور کلى در شعاع ده‏ها کیلومتر خالى از سکنه است.در سمت غرب آن تپه شنى روان قرار دارد که از فاصله 14 کیلومترى مشرق شهر ورزنه آغاز مى‏شود و تا چند کیلومترى جنوب شرقى روستاى خارا از توابع دهستان جرقویه علیا به طول 84 کیلومتر ادامه دارد.ارتفاع این تپه در نقاط مختلف متفاوت است و حداکثر آن در محلى بنام شهر سراى یا شهر سبا 62 متر مى‏باشد و عرض آن بین 15 کیلومتر در شمال و کمتر از یک کیلومتر در جنوب تغییر مى‏کند، به‏طورى‏که در حدود 15 کیلومترى جنوب به 8 کیلومتر و در انتهاى جنوبى به حداقل یک کیلومتر یا کمتر مى‏رسد.

مردم منطقه(-شهر ورزنه و روستاهاى حسن‏آباد، دستگرد خارا و سایر روستاهاى مجاور مرداب)عقیده دارند که شهرى بزرگ بنام شهر سبایا سراى در زیر این تپه شنى مدفون است.در این باب در پاسخ پرسشهائى که از کارگران معدن نمک مرداب موسوم به معدن‏

نمک خارا بعمل آمد، اظهار داشتند که در زیر تپه آثار تنور نانوائى و آجر و خشت دیده‏اند. 6 البته نگارنده بعلت سختى حرکت در شن روان منطقه و کمبود امکانات تاکنون موفق به مطالعه عینى کامل در همه نقاط این تپه شنى نشده است.

 

جبهه شرقى مرداب پاى کوههاى شیر کوه و کوه‏هاى ندوشن و در جنوب آن پهنه وسیعى از اراضى نمکزار واقع است.محدوده مرداب گاوخونى در جبهه شمالى به صحارى جنوب غربى شهر نائین و جنوب دهستانهاى تودشک و مشکنان از توابع بخش کوه‏پایه ختم مى‏شود.وسعت مرداب گاوخونى بستگى کاملى به میزان بارندگى و ورود آب‏هاى حوضه آب‏ریز آن دارد، چنان‏که در اوایل بهار وسعت آن به حداکثر و در اوایل پائیز به حداقل مى‏رسد.

در میانه مرداب چاله فرو رفته‏اى وجود دارد که على القاعده تاکنونخشک نشده است و دریاچه اصلى آنرا تشکیل مى‏دهد.(معدن چیان نمک این قسمت را دریا مى‏نامند)از این چاله هنگام وزش باد امواجى پدید مى‏آید که ارتفاع آنها گاه به یک متر مى‏رسد و در نتیجه آب دریاچه را در پهنه وسیعى از نمکزارها انتشار مى‏دهد و پوششى از نمک بر سطح منطقه بر جاى مى‏گذارد.

 

آب‏هاى ورودى به مرداب:

اندازه‏گیرى بارندگى در حوضه آب‏ریز گاوخونى بوسیله 29 ایستگاه باران سنجى در منطقه‏اى به وسعت 100680 کیلومتر مربع نصب شده است، صورت مى‏گیرد.براساس آمارهاى فراهم آمده از این ایستگاه‏ها مجموعه ریزش‏هاى جوى سالیانه حوضه این مرداب 4/15 میلیارد متر مکعب برآورد شده که حدود 960 میلیون متر مکعب یعنى نزدیک به‏آن در زاینده رود جارى مى‏شود.

البته برآورد نشده است که چه میزان از مجموع بارندگى حوضه قبل از رسیدن به مرداب تبخیر یا بوسیله گیاهان تعرق مى‏شود و یا در زمین نفوذ مى‏کند و چه میزان آن به مرداب گاوخونى وارد مى‏گردد.

در محدوده مرداب گاوخونى میزان بالقوه تبخیر سالانه 3000 تا 3200 میلى متر است و میزان متوسط بارندگى سالانه کمتر از 75 میلیمتر.کمى واردات آن نیز بعد از بهره‏بردارى فشرده از آب زاینده رود نسبت به سال‏هاى قبل از بهره‏بردارى از سد، باعث کم شدن حدود 500 متر از شعاع دریاچه گاوخونى گردیده است.این موضوع نشان مى‏دهد که آب این مرداب بستگى شدیدى به جریان آب زاینده رود دارد.

 

پوشش گیاهى حوضه مرداب:

حاشیه باریکى از شمال غربى و غرب مرداب گاوخونى از حوالى بند شاخ میان و شاخ کنار تا ساحل دریاچه گاوخونى و کناره تپه شن روان داراى پوشش انبوهى از گیاهان مناسب با اراضى و آب‏هاى شور از قبیل گز شور، تاغ، غان، چوبک و جز آن است که به صورت مثلث قائم الزوایه‏اى که زوایه قائمه آن در حوالى بند شاخ میان قرارگرفته است، و تر آن مرداب گاوخومى و ضلع عمودى آن به سمت جنوب بطول 18 کیلومتر در دامنه تپه شنى و ضلع دیگر آن بین 8 تا12 کیلومتر بطرف کوه سیاه واقع در کناره‏شمالى مرداب کشیده شده است.

علفزارهاى گاوخونى در سمت چپ رودخانه تا پاى کوه سیاه بعلت سهولت نسبى دسترسى انسان و استفاده سوختى از آن و نیز چراى دام‏هاى ورزنه، کوتاه‏تر و کم پشت‏تر از علف‏زارهاى سمت راست آن است که به علت نبودن پل و راه ارتباطى به سمت راست رودخانه از انبوهى و بلندى مناسبى برخوردار بوده سیماى یک منطقه جنگلى را به خود گرفته است.به‏ویژه در یکى دو سال اخیر در اراضى حاشیه شمالى رودخانه شبکه هکشى نسبتا وسیعى ایجاد شده و احتمال مى‏رود با زهکشى این اراضى، خشکى منطقه افزایش یافته پوشش گیاهى طبیعى به حداقل وسعت و انبوهى خود برسد؛کما اینکه در اراضى مرتفع‏تر حواشى مرداب نیز بطور طبیعى پوشش گیاهى قلیلى وجود دارد.

 

در مورد ظرفیت چراى علف‏زارهاى گاوخونى معمرین شهر

ورزنه اظهار مى‏دارند که علف‏زارهاى مزبور تا حدود 30 یا 40 سال گذشته قادر به تعلیف حدود 150 هزار رأس دام در تمامى فصل زمستان بود، اما در اثر خشک سالى‏هاى چنى ساله اخیر و کم شدن آب زاینده رود، این ظرفیت چرا بشدت تقلیل یافته تا جائى که امروزه قادر نیست بیش از حدودآن تعداد را نیز تعلیف کند.به نظر مى‏رسد توسعه اراضى زراعتى و زهکشى اراضى حاشیه شمالى گاوخونى در آینده علف‏زارهاى مزبور را تا حد زیادترى کاهش دهد.

 

صید و شکار در منطقه گاوخونى:

آب‏هاى زاینده رود به علت قلت مقدار آن در سالهاى اخیر و نیز زهکشى اراضى شور بالادست و هدایت آب‏هاى زهکشى بداخل رودخانه به شدت شور شده است، تا جائى که هرچه به سمت مرداب گاوخونى نزدیک مى‏شود بر شورى آن افزوده شده بعد از بند شاخ- میان این شورى بحدى افزایش مى‏یابد که ادامه حیات آب زیان در آن امکان ندارد.از این گذشته شورى منطقه اطراف و داخل مرداب چنان زیاد است که ورقه‏هاى نمک در مانداب‏هاى حواشى به چشم مى‏خورد.در نتیجه این شورى امکان حیات ماهى و دیگر حیوانات ابزى در گاوخونى از بین میرود، بنابراین هیچ نوع ماهى و صید آبى در مراب گوخونى و حتى دهانه آن در نزدیکى شاخ- میان و شاخ کنار وجود ندارد.اما علف‏زارهاى گاو خونى محل زندگى‏ حیواناتى از قبیل گورخر، آهو، گرگ، شغل، روباه و خرگوش و نیز چندین نوع پرنده است که شکار غیر اصولى و سبعانه در سال‏هاى اخیر تهدیدى براى بقاى نسل آنها بشمار مى‏رود.

 

سکونت در اطراف گاوخونى:

اطراف مرداب گاوخونى خشک و به‏طور کلى در فاصله ده‏ها کیلومتر خالى از سکنه است.نزدیک‏ترین‏آبادى به گاوخونى همان شهر ورزنه است که حدود 23 کیلومتر تا دهانه مرداب فاصله دارد. در بقیه مناطق، روستاهاى دستجرد، حسن‏آباد و خارا از دهستان جرقویه علیا در جنوب تپه شنى حاشیه مرداب واقع‏اند که این روستاها بجز از طریق روستاى خارا دسترسى به مرداب گاوخونى ندارد و تنها در مواقه پرآبى گاوخونى، در حد فاصل بین این روستاها باتلاق‏ها و نمک‏زارهاى فصلى ایجاد مى‏شود که این نمکزارها نیز دنباله جنوب غربى مرداب محسوب مى‏شوند.به‏طور خلاصه حواشى مرداب گاوخونى بعلت شورى و قلت آب‏هاى سطحى و زیرزمینى جاذبه‏اى براى سکونت انسان و فعالیت‏هاى کشاورزى ندارد، لذا حاشیه نزدیک مرداب خشک و خالى از سکنه است.

 

معادن نمک گاوخونى:

پهنه گاوخونى منطقه وسیع فرو رفته‏اى است با وسعتى در حدود 2800 کیلومتر مربع که قسمت اعظم دهستانهاى رودشت، جرقویه سفلى و جرقویه علیا را در برگرفته و منطقه مرکزى آن بنام مرداب گاوخونى شهرت یافته است؛لیکن اگر بپذیریم که در طبیعت اشکال دقیق هندسى کمتر وجود دارد و مرداب گاوخونى هم طبق این قانون کلى محدوده هندسى خاصى نمى‏تواند داشته باشد، قبول خواهیم کرد که هرگاه آب‏هاى وارد به این فرو رفتگى زیاد باشد پراکندگى آب‏ها در منطقه وسیع گاوخونى جابه‏جا تشکیل مردابهاى کوچک و بزرگ وابسته یا پیوسته به مرداب را خواهد داد و به مناسبت وجود طبقات نمک در سطح منطقه، نمک‏زارهائى به وجود مى‏آورد.این معادن نمک در هر سه دهستان رودشت، جرقویه سفلى و علیا وجود دارند.از جمله در دهستان‏هاى رودشت و جرقویه سفلى معادن نمک روستاهائى مثل روستاى سیان و قلعه بالا، نمک‏زارهاى دستجرد و حس آباد از دهستان جرقویه علیا از نمک‏زارهاى وابسته به مرداب گاوخونى و دریاى نمک موسوم به نمک خارا دنباله پوسته مرداب گاوخونى بشمار مى‏رود.

 

استخراج نمک در نمک‏زارهاى وابسته مرداب باین صورت است که روستائیان منطقه حوضچه‏هائى بعمق یک متر یا بیشتر و به ابعاد متفاوت در زمین ایجاد مى‏کنند با بالا آمدن آب تحت الارضى که بیشتر متکى به واردات منطقه گاوخونى است نمک موجود در خاک در حوضچه پس از تبخیر آب بر جاى مى‏ماند که سالانه یکى دو بار یا بیشتر آن را استخراج کرده بفروش مى‏رسانند.اما تولید و استخراج نمک از دریاى گاوخونى شکل دیگرى دارد:

چنانکه گذشت دنباله جنوبى مرداب پهنه وسیعى است موسوم بدریاى نمک بعرض حدود 45 تا 50 کیلومتر بین پایه کوههاى غربى ایران در جرقویه و پایه کوه‏هاى مرکزى ایران در غرب روستاى ندوشن از استان یزد تا نزدیکى روستاى اسفنداران جرقویه.طول این دریاى نمک حدود 70 کیلومتر است.

تشکیل نمک در دریاى گاوخونى باین صورت است که با افزایش سطح آب مرداب، سطح منطقه پوشیده از آب مى‏شود و تحت تاثیر تبخیر شدید، ورقه نمکى به ضخامت حدود 10 سانتى‏متر در سطح آن مى‏بندد.از این گذشته امواجى که گاه ارتفاع آنها به یک متر مى‏رسد آب چاله مرکزى را در سطح منطقه مى‏گسترد و از این‏راه نیز ورقه نمکى بر جاى مى‏ماند که با وسایلى از جمله تراکتور و کارگر استخراج شده به بازارهاى فروش ارسال مى‏شود. نمک بدست آمده از مرداب گاوخونى به علت وجود شن و ماسه‏اى که توسط باد به داخل منطقه برده مى‏شود براى استفاده خوراکى مناسب نیست و جهت مصرف در کارخانجات دباغى و نساجى به کار میرود.

 

سرانجام آب‏هاى وارد به گاوخونى:

در مورد چکونگى نفوذ یا مصرف آب‏هاى وارد به مرداب گاوخونى از قدیم تاکنون بحث‏هاى زیادى وجود داشته است که شایع‏ترین آنها احتمال ارتباط بین گاوخونى و منطقه کرمان است. به‏طور کلى جلگه اصفهان و حوضه فرو رفته مرداب گاوخونى در محل یک چاله معرفه الارضى طویلى که از شمال اصفهان تا سیرجان ادامه دارد، قرار گرفته است.این چاله داراى چند حوضه پست بوده که بصورت کویرهائى داراى جهت شمال غربى-جنوب شرقى درآمده و پست‏ترین نقطه آن مرداب گاوخونى است که بطور متوسط از سطح عمومى دریاها در حدود 1440 متر ارتفاع دارد و در سال‏هاى پرباران و فصول زمستان و بهار به صورت دریاچه کم عمقى در مى‏آید. از حوضه‏هاى دیگرى که در چاله معرفه الارضى اصفهان-سیرجان قرار دارند، مى‏توان کویر ابرقو را با 1594 متر، کویر هرات- مروست را با ارتفاع 1666 متر و کویر نمک سیرجان را با ارتفاع 1710 متر از سطح دریاها نام برد.

 

با توجه به اختلاف ارتفاعى که بین مرداب گاوخونى و مردابهاى جنوبى‏تر آن وجود دارد، در صورت ظاهر امکان جریان سطحى آب این مرداب به مردابهاى جنوبى وجود ندارد و در صورت نفوذ این آبها در طبقات زیرین زمین نیز با توجه به خارج بودن حوضه ‏هاى‏ پائین دست از حوضه زمین‏شناسى گاوخونى دلیل جغرافیائى آشکارى بر ارتباط زیر زمینى این مردابها مشاهده نمى‏شود. 11 از طرف دیگر نقشه‏هاى زمین‏شناسى نشان مى‏دهد که در حوالى شمال گاوخونى یک شکاف زمین‏شناسى(-گسل)با جهت شمال شرقى-جنوب غربى وجود دارد که با توجه به فروافتادگى کویر مرکزى ایران احتمالا اگر خروجى در آبهاى گاوخونى صورت بگیرد این خروج به قسمت کویر مرکزى صورت خواهد گرفت نه به سمت کرمان، زیرا اولا: اختلاف ارتفاع حوضه گاوخونى نسبت به نواحى کرمان زیاد است و عملا جریان آب گاوخونى به سمت کرمان غیرممکن است.

 

ثانیا گودال معرفه الارضى اصفهان-سیرجان بوسیله ارتفاعاتى که عمده از مواد درونى زمین تشکیل شده محصور شده و خروج آب از لابلاى این طبقات ممکن نیست. بعضى از محققین اظهار داشته‏اند که آب‏هاى گاوخونى بصورت چشمه‏هائى در پاى تپه‏هاى جرقویه علیا از زمین جوشیده بمصرف کشاورزى مى‏رسد. لازم به توضیح است که:

اولا:مهمترین تپه‏هاى اطراف گاوخونى همان تپه‏هاى شن روان است که تمامى جبهه جنوب غربى و غرب مرداب را در برگرفته و در پاى این تپه‏ ها هیچ چشمه‏اى وجود ندارد.

ثانیا:قنوات و چشمه‏هاى دهستان جرقویه عموما متکى به آب‏هاى نفوذى کوهستان‏هاى جنوب غربى این دهستان است و قدرت کاپیلاریته(جذب و انحدارى که مرحوم جناب از آن یاد کرده) 13 در شرایط معین و تا ارتفاع معینى آبرا به بالا مى‏کشد و توانائى جذب آنرا تا ارتفاع 50 متر یا بیشتر و نیز تشکیل چشمه‏هاى پرتوان از جمله چشمه دستگرد جرقویه بادى بیش از 50 لیتر در ثانیه را ندارد.

 

د:حواشى نزدیک گاوخونى نیز چشمه‏هاى آب(شور و یا شیرین) وجود ندارد و آنچه بعنوان چشمه در اطراف مرداب مى‏توان نام برد همان چشمه‏ها یا قنوات روستاهاى جرقویه علیا از جمله قنوات دستگرد حسن آباد، مالواجرد، کمال آباد، خارا، رامشه و اسفنداران است که عموما از کوه‏هاى غربى و جنوب منطقه سرچشمه میگیرند و آب آنها شیرین و قابل شرب است، در صورتى که آبهائى که در مرداب گاوخونى جمع مى‏شود بعلت وجود طبقات نمک در منطقه بشدت شور است و بعید بنظر مى‏رسد آب این قنوات رابطه‏اى با آب مرداب داشته باشد.

گذشته از دلایل فوق در صورتى که بنا به ادعاى یاد شده قرار باشد آب گاوخونى توسط لوله‏هاى موئینه‏اى به بالا کشیده شود این حالت نه بصورت تشکیل چشمه‏ها بلکه بصورت تعدیل رطوبت منطقه و در سطح وسیعى صورت خواهد گرفت.

 

در صورتى نیز که تصور شود آب گاوخونى در طبقات زمین نفوذ مى‏کند، این تصور نیز با توجه به قلت منابع آب تحت الارضى جلگه رود شین(-رودشت علیا و سفلى)و دهستانهاى جرقوبه (علیا و سفلى)قابل تردید است، چه نواحى اطراف دور و نزدیک گاوخونى از کم‏آب‏ترین مناطق اصفهان است.بعنوان مثال در روستاى دستگرد جرقویه(حاشیه گاوخونى)چاهى بعمق حدود 200 متر حفر شده که قادر نیست آب مصرفى جمعیتى حدود 500 نفر را تأمین کند و در نتیجه متروک مانده است، و یا اینکه در جلگه رود شتین بعد از حفاریهاى زیاد(در اعماق مختلف)به منابع آب‏ریز زمینى داراى ارزش اقتصادى دست نیافته‏اند.همچنین در دهستانهاى بخش کوهپایه.خشکى اقلیم و نبود منابع آب زیرزمینى باعث خالى شدن نسبى منطقه از سکنه شده است.

 

راههاى ارتباطى مرداب:

معمولا آنچه در منطقه اصفهان بنام مرداب گاوخونى نامیده مى‏شود عبارتست از دهانه شمال غربى مرداب و علف‏زارهاى آن و کسانى که براى شکار و یا مشاهده مناظر گاوخونى به منطقه مسافرت مى‏کنند از راه اصفهان-کوهپایه، هرند، ورزنه خود را به دهانه گاوخونى مى‏رسانند که این راه تا هرند اسفالته، تا ورزنه شوسه و از ورزنه به گاوخونى راه بیابانى است که از کناره مرداب به منطقه ندوشن‏ و سایر مناطق شرقى کشور ختم مى‏شود.عبور از این راه بعلت اسفالته و شوسه بودن آن تا ورزنه مناسب‏ترین راه وصول به کناره مرداب است.راه دوم، راهى است که از اصفهان و جلگه‏هاى براآن و رود شتین عبور کرده به ورزنه و از آنجا به گاوخونى مى‏رسد.این راه باوجود اینکه راه میان برو نزدیک به 30 کیلومتر از راه اولى نزدیکتر است بعلت اسفالته نبودن بیش از 70 کیلومتر آن کمتر از راه اولى مورد استفاده مسافران منطقه قرار میگیرد.

 

البته وصول به حاشیه مرداب گاوخونى از طریق جرقویه علیا نیز امکان پذیر است و صدور نمک معادن خارا نیز از طریق همین جاده صورت میگیرد.اما جاده جرقویه علیا نسبت به دو جاده یاد شده اولادورتر است(بطول حدود 170 کیلومتر)ثانیا بیش از 70 کیلومتر آن به سبب خرابى راه تقریبا غیرقابل استفاده است.

آنچه در مورد وضع راه‏هاى حاشیه مرداب گاوخونى ذکر است اینکه راه‏هاى حواشى مرداب، راه‏هاى بیابانى و بیراهه‏هایى است که از بین خاکهاى مواج و شنهاى روان و ایستابها مى‏گذرد و در حال حاضر با اتومبیل‏هاى معمولى نمى‏توان به مناطق اطراف مرداب مسافرت کرد و مؤکدا توصیه مى‏شود براى مسافرت به حواشى مرداب از اتومبیل‏هائى از نوع جیپ و مشابه آن استفاده شود، آنهم در ایامى که یقین داشته باشند بارندگى نشده و در طول‏ مسافرت هم احتمال بارندگى وجود نداشته باشد.نکته دوم اینکه آب آشامیدنى حتما همراه داشته باشند و نیز اگر این مسافرت در ماههاى گرم سال انجام مى‏شود مسائل مربوط به ایمنى مناطق گرم و خشک با وزش بادهاى توأم با گرد و خاک و شن روان مدنظر قرار گیرد.

 

یادداشتها:

(1)-ر ک:نصف جهان، محمد مهدى اصفهانى، تهران، 1340، ص 11 و الاصفهان، آقا میر سید على جناب، اصفهان، 1303 ش، ص 27.دوست و همکار من آقاى جمشید مظاهرى که یکى از مطلعان تاریخ اصفهان است، احتمال مى‏دهد که واژه«گاوخونى»مرکب باشد از«گاو»(-گاه به‏ eabaG یا eavaG که استرابو obartS در جغرافیاى مشهور خویش اصفهان را بدان نامیده و این واژه بعدا به گبى و گى و جى تبدیل گردیده است)و«خانى» (-خانیک‏ kin؟aX پهلوى)که بمعنى چشمه و حوض و آبگیر است و بدین معنى در آثار قدماى زبان درى فراوان بکار رفته است.بر بنیاد این احتمال «گاوخانى»بمعنى آبگیر جى(-اصفهان)است.و العلم عند اللّه.

(2)-صوره الارض، ابن حوقل، ترجمه جعفر شعار:تهران 1345، ص 108.ترجمه محاسن اصفهان، مفضل بن سعد ما فروخى اصفهانى، ترجمه حسین بن محمد بن ابى الرضا آوى در سال 729، تهران 1328، ص 35. نزهه القلوب، حمداللّه مستوفى(740 هجرى قمرى)بکوشش محمد دبیر سیاقى تهران 1336، ص 53.

سفرنامه تاورنیه، ژان باتیست تاورنیه، ترجمه ابو تراب نورى(نظم الدوله) چاپ دوم، تهران 1336، ص 395.

سفرنامه شاردن، ژان شاردن، ترجمه محمد عباسى، جلد هفتم، تهران 1338، ص 51.زاینده رود اصفهان، محمد محمودیان، اصفهان، 1348 ص 273.نصف‏جهان فى تعریف الاصفهان، محمد مهدى بن محمد رضا الاصفهانى تصحیح و تحشیه دکتر منوچهر ستوده، تهران 1340، ص 17، 18 113 306 و 307.جغرافیاى اصفهان، دکتر سیروس شفقى، اصفهان 1353.

(3)-در منابع تاریخى مربوط به این مبحث نامى از بند شاخ میان و شاخ کنار برده نشده است؛اما سالخوردگان آن نواحى اظهار مى‏دارند که این

قبند در حدود 70 سال پیش توسط یکى از مالکان منطقه ساخته شده است.

(4)-فرهنگ جغرافیائى کشور، سازمان جغرافیائى کشور، 1339، جلد دهم، ص 55.

(5)-محاسبه کارتو گرافیک از روى نقشه‏سازمان جغرافیائى کشور، سال 1348 است.

(6)-این مصاحبه در اواخر فروردین 1357 در محل معدن و توسط نگارنده بعمل آمد.

(7)-زاینده رود اصفها/ن، محمد محمودیان، ص 10.

(8)-ارقام مربوط به تبخیر و بارندگى از نقشه‏اداره کل آبهاى سطحى ایران، وزارت نیرو، سال 1355، اقتباس شده است.رقم مربوط به کم شدن وسعت گاوخونى در مطالعه محلى فروردین 1360 بوسیله نگارنده اندازه‏گیرى شد.

(9)-به منابع ذکر شده در آغاز مقاله مراجعه شود.

(10)-جغرافیاى اصفهان سیروس شفقى، ص 18.

(11)-صوره الارض، ص 108، ترجمه محاسن اصفهان ص 35، نزهه القلوب ص 53، سیاحت نامه شاردن ص 51 و الاصفهان ص 28.

(12)-الاصفهان، ص 28.

(13)-مأخذ پیشین، ص 27.

(14)-فاصله بین چشمه دستگرد تا دریاچه گاوخونى حدود 28 کیلومتر و اختلاف ارتفاع بین دو نقطه حدود 50 متر است(مقایسه خطوط میزان منحنى از روى نقشه‏سازمان جغرافیائى کشور).فاصله اصفهان تا مرداب گاوخونى از طریق جلگه‏هاى براآن و رود شتین حدود 117 کیلومتر است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.