معرفی باتلاق گاوخونی
مرداب گاوخانى یا گاوخوانى یا گاوخونى (صورت متداول کنونى) سطح پایه آبهاى قسمت وسیعى از جنوب غربى حوضه داخلى ایران است و مازاد آب رودخانه دائمى زاینده رود باین مرداب مىریزد.
گرچه از قدیم الایام جغافیانویسان و سفرنامهپردازانى که مطالبى در باب اصفهان و زاینده رود نوشتهاند، نامى هم از گاوخونى برده و شرحى نیز بر کم و کیف آن آوردهاند، اما مطالب قدماى آنان اغلب نقل بعضى قصص و روایات اساطیرى و منقولات متأخرین تکرار سخنان قدماست و فى الجمله آنچه در اینباره آوردهاند گرچه همه حکایت از این دارد که این منطقه شگفتانگیز از دیرباز اسرارآمیز مىنموده است، نکتهاى چندان استوار در بر ندارد.البته وقتى بخاطر آوریم که حتى امروز نیز بعلت مشکلات زیاد طبیعى رسیدن به حاشیه این مرداب دشوار مىنماید، گذشتگان را معذور میداریم. آنچه در این مقاله در سایت کویر ها و بیابان های ایران بنظر خواننده میرسد، بیشتر بر مشاهدات و تحقیقات شخصى نویسنده تکیه دارد. هرگاه سفرى در مسیر زاینده رود و کنارههاى گاوخونى صورت گیرد، مشاهده خواهد شد که این رود بعد از پل ورزنه در مسیرى بطول حدود 23 کیلومتر (با محسبه پیچ و خمهاى مسیر رودخانه)در بسترى که عمق آن در مجاورت پل مذکور حدود 6 متر و عرض آن حدود 70 متر است. طبقات مختلف زمین را که از 7 طبقه رسوبى با ضخامتهاى مختلف تشکیل شده، بریده و در جهت عمومى غربى به شرقى به سمت مرداب پیش مىرود.در این مسیر اراضى زراعتى وابسته به شهر ورزنه از جمله مزرعه دیزى که آثار مساکن مخروبه آن در سمت جنوب رودخانه است، بچشم مىخورد.این اراضى از پاى تپه طویل شنى در جنوب تا بستر زاینده رود از پنج پلکان تشکیل شده است.
اراضى سمت شمال رودخانه به دره عریض سیلابى که نشانهاى از ورود سیلابهاى دورهاى کوههاى شمالى بخش کوهپایه به مرداب است، ختم مىشود.اراضى بین بستر زاینده رود و دره سیلابى فوق بعرض متوسط 200 متر و طول 10 کیلومتر امروز با استفاده از پمپاژ آب زایندهرود به زیر کشت غلات برده شده است، در صورتى که قبل از سال 1357 پوشیده از شن روان و بصورت اراضى لم یرزع بر جاى مانده بود.
در مسیر زاینده رود بعد از اراضى مزرعه دیزى در فاصله 13 کیلومترى پل ورزنه، بند سنگى شاخ میان و شاخ میان و شاخ کنار بنا شده است که تا چندى پیش از طریق این بند دو روستاى شاخ میان و شاخ کنار واقع در طرفین مسیر رودخانه آبیارى مىشدهاند، اما امروز بعلت شور شدن آب زاینده رود(در اثر عواملى که پس از این ذکر خواهد شد)این دو روستا متروک مانده و خانههاى روستایى نیز همواره با شکستن بند مزبور ویران گردیده است و اکنون تنها آثار روستاهاى مخروبه و مرزبندى اراضى زراعتى آبخور این بند قابل مشاهده است. بستر زاینده رود پس از گذشتن از بند شاخ میان بحداقل عرض و عمق خود مىرسد تا جائى که در دهانه مرداب عرض بستر رودخانه که بعد از پل ورزنه حدود 70 متر است به حدود 10 متر یا کمتر رسیده با اندکترین عمق بصورت پنجه مرغابى در سطح مرداب منتشر مىشود.
مشخصات جغرافیائى مرداب:
مرداب گاوخونى در شمال شرقى دهستان جرقویه(سفلى و علیا) و جنوب غربى شهرستان نائین و غرب منطقه ندوشن از استان یزد و شمال غربى کویر ابرقو و شرق دهستان رود شتین واقع شده است. مرداب بشکل یک گلابى از شمال به جنوب کشیده شده است و در
وسیعترین قسمت عرض آن حدود 45 و طولش 25 کیلومتر است.
آب مرداب در زمستان بیشتر است، اما در تابستان چون آب زاینده رود بمصرف آبیارى اراضى مسیر مىرسد و نسبت آبهاى ورودى نیز کمتر است از وسعت مرداب کاسته مىشود.
اطراف مرداب گاوخونى خشک و بطور کلى در شعاع دهها کیلومتر خالى از سکنه است.در سمت غرب آن تپه شنى روان قرار دارد که از فاصله 14 کیلومترى مشرق شهر ورزنه آغاز مىشود و تا چند کیلومترى جنوب شرقى روستاى خارا از توابع دهستان جرقویه علیا به طول 84 کیلومتر ادامه دارد.ارتفاع این تپه در نقاط مختلف متفاوت است و حداکثر آن در محلى بنام شهر سراى یا شهر سبا 62 متر مىباشد و عرض آن بین 15 کیلومتر در شمال و کمتر از یک کیلومتر در جنوب تغییر مىکند، بهطورىکه در حدود 15 کیلومترى جنوب به 8 کیلومتر و در انتهاى جنوبى به حداقل یک کیلومتر یا کمتر مىرسد.
مردم منطقه(-شهر ورزنه و روستاهاى حسنآباد، دستگرد خارا و سایر روستاهاى مجاور مرداب)عقیده دارند که شهرى بزرگ بنام شهر سبایا سراى در زیر این تپه شنى مدفون است.در این باب در پاسخ پرسشهائى که از کارگران معدن نمک مرداب موسوم به معدن
نمک خارا بعمل آمد، اظهار داشتند که در زیر تپه آثار تنور نانوائى و آجر و خشت دیدهاند. 6 البته نگارنده بعلت سختى حرکت در شن روان منطقه و کمبود امکانات تاکنون موفق به مطالعه عینى کامل در همه نقاط این تپه شنى نشده است.
جبهه شرقى مرداب پاى کوههاى شیر کوه و کوههاى ندوشن و در جنوب آن پهنه وسیعى از اراضى نمکزار واقع است.محدوده مرداب گاوخونى در جبهه شمالى به صحارى جنوب غربى شهر نائین و جنوب دهستانهاى تودشک و مشکنان از توابع بخش کوهپایه ختم مىشود.وسعت مرداب گاوخونى بستگى کاملى به میزان بارندگى و ورود آبهاى حوضه آبریز آن دارد، چنانکه در اوایل بهار وسعت آن به حداکثر و در اوایل پائیز به حداقل مىرسد.
در میانه مرداب چاله فرو رفتهاى وجود دارد که على القاعده تاکنونخشک نشده است و دریاچه اصلى آنرا تشکیل مىدهد.(معدن چیان نمک این قسمت را دریا مىنامند)از این چاله هنگام وزش باد امواجى پدید مىآید که ارتفاع آنها گاه به یک متر مىرسد و در نتیجه آب دریاچه را در پهنه وسیعى از نمکزارها انتشار مىدهد و پوششى از نمک بر سطح منطقه بر جاى مىگذارد.
آبهاى ورودى به مرداب:
اندازهگیرى بارندگى در حوضه آبریز گاوخونى بوسیله 29 ایستگاه باران سنجى در منطقهاى به وسعت 100680 کیلومتر مربع نصب شده است، صورت مىگیرد.براساس آمارهاى فراهم آمده از این ایستگاهها مجموعه ریزشهاى جوى سالیانه حوضه این مرداب 4/15 میلیارد متر مکعب برآورد شده که حدود 960 میلیون متر مکعب یعنى نزدیک بهآن در زاینده رود جارى مىشود.
البته برآورد نشده است که چه میزان از مجموع بارندگى حوضه قبل از رسیدن به مرداب تبخیر یا بوسیله گیاهان تعرق مىشود و یا در زمین نفوذ مىکند و چه میزان آن به مرداب گاوخونى وارد مىگردد.
در محدوده مرداب گاوخونى میزان بالقوه تبخیر سالانه 3000 تا 3200 میلى متر است و میزان متوسط بارندگى سالانه کمتر از 75 میلیمتر.کمى واردات آن نیز بعد از بهرهبردارى فشرده از آب زاینده رود نسبت به سالهاى قبل از بهرهبردارى از سد، باعث کم شدن حدود 500 متر از شعاع دریاچه گاوخونى گردیده است.این موضوع نشان مىدهد که آب این مرداب بستگى شدیدى به جریان آب زاینده رود دارد.
پوشش گیاهى حوضه مرداب:
حاشیه باریکى از شمال غربى و غرب مرداب گاوخونى از حوالى بند شاخ میان و شاخ کنار تا ساحل دریاچه گاوخونى و کناره تپه شن روان داراى پوشش انبوهى از گیاهان مناسب با اراضى و آبهاى شور از قبیل گز شور، تاغ، غان، چوبک و جز آن است که به صورت مثلث قائم الزوایهاى که زوایه قائمه آن در حوالى بند شاخ میان قرارگرفته است، و تر آن مرداب گاوخومى و ضلع عمودى آن به سمت جنوب بطول 18 کیلومتر در دامنه تپه شنى و ضلع دیگر آن بین 8 تا12 کیلومتر بطرف کوه سیاه واقع در کنارهشمالى مرداب کشیده شده است.
علفزارهاى گاوخونى در سمت چپ رودخانه تا پاى کوه سیاه بعلت سهولت نسبى دسترسى انسان و استفاده سوختى از آن و نیز چراى دامهاى ورزنه، کوتاهتر و کم پشتتر از علفزارهاى سمت راست آن است که به علت نبودن پل و راه ارتباطى به سمت راست رودخانه از انبوهى و بلندى مناسبى برخوردار بوده سیماى یک منطقه جنگلى را به خود گرفته است.بهویژه در یکى دو سال اخیر در اراضى حاشیه شمالى رودخانه شبکه هکشى نسبتا وسیعى ایجاد شده و احتمال مىرود با زهکشى این اراضى، خشکى منطقه افزایش یافته پوشش گیاهى طبیعى به حداقل وسعت و انبوهى خود برسد؛کما اینکه در اراضى مرتفعتر حواشى مرداب نیز بطور طبیعى پوشش گیاهى قلیلى وجود دارد.
در مورد ظرفیت چراى علفزارهاى گاوخونى معمرین شهر
ورزنه اظهار مىدارند که علفزارهاى مزبور تا حدود 30 یا 40 سال گذشته قادر به تعلیف حدود 150 هزار رأس دام در تمامى فصل زمستان بود، اما در اثر خشک سالىهاى چنى ساله اخیر و کم شدن آب زاینده رود، این ظرفیت چرا بشدت تقلیل یافته تا جائى که امروزه قادر نیست بیش از حدودآن تعداد را نیز تعلیف کند.به نظر مىرسد توسعه اراضى زراعتى و زهکشى اراضى حاشیه شمالى گاوخونى در آینده علفزارهاى مزبور را تا حد زیادترى کاهش دهد.
صید و شکار در منطقه گاوخونى:
آبهاى زاینده رود به علت قلت مقدار آن در سالهاى اخیر و نیز زهکشى اراضى شور بالادست و هدایت آبهاى زهکشى بداخل رودخانه به شدت شور شده است، تا جائى که هرچه به سمت مرداب گاوخونى نزدیک مىشود بر شورى آن افزوده شده بعد از بند شاخ- میان این شورى بحدى افزایش مىیابد که ادامه حیات آب زیان در آن امکان ندارد.از این گذشته شورى منطقه اطراف و داخل مرداب چنان زیاد است که ورقههاى نمک در ماندابهاى حواشى به چشم مىخورد.در نتیجه این شورى امکان حیات ماهى و دیگر حیوانات ابزى در گاوخونى از بین میرود، بنابراین هیچ نوع ماهى و صید آبى در مراب گوخونى و حتى دهانه آن در نزدیکى شاخ- میان و شاخ کنار وجود ندارد.اما علفزارهاى گاو خونى محل زندگى حیواناتى از قبیل گورخر، آهو، گرگ، شغل، روباه و خرگوش و نیز چندین نوع پرنده است که شکار غیر اصولى و سبعانه در سالهاى اخیر تهدیدى براى بقاى نسل آنها بشمار مىرود.
سکونت در اطراف گاوخونى:
اطراف مرداب گاوخونى خشک و بهطور کلى در فاصله دهها کیلومتر خالى از سکنه است.نزدیکترینآبادى به گاوخونى همان شهر ورزنه است که حدود 23 کیلومتر تا دهانه مرداب فاصله دارد. در بقیه مناطق، روستاهاى دستجرد، حسنآباد و خارا از دهستان جرقویه علیا در جنوب تپه شنى حاشیه مرداب واقعاند که این روستاها بجز از طریق روستاى خارا دسترسى به مرداب گاوخونى ندارد و تنها در مواقه پرآبى گاوخونى، در حد فاصل بین این روستاها باتلاقها و نمکزارهاى فصلى ایجاد مىشود که این نمکزارها نیز دنباله جنوب غربى مرداب محسوب مىشوند.بهطور خلاصه حواشى مرداب گاوخونى بعلت شورى و قلت آبهاى سطحى و زیرزمینى جاذبهاى براى سکونت انسان و فعالیتهاى کشاورزى ندارد، لذا حاشیه نزدیک مرداب خشک و خالى از سکنه است.
معادن نمک گاوخونى:
پهنه گاوخونى منطقه وسیع فرو رفتهاى است با وسعتى در حدود 2800 کیلومتر مربع که قسمت اعظم دهستانهاى رودشت، جرقویه سفلى و جرقویه علیا را در برگرفته و منطقه مرکزى آن بنام مرداب گاوخونى شهرت یافته است؛لیکن اگر بپذیریم که در طبیعت اشکال دقیق هندسى کمتر وجود دارد و مرداب گاوخونى هم طبق این قانون کلى محدوده هندسى خاصى نمىتواند داشته باشد، قبول خواهیم کرد که هرگاه آبهاى وارد به این فرو رفتگى زیاد باشد پراکندگى آبها در منطقه وسیع گاوخونى جابهجا تشکیل مردابهاى کوچک و بزرگ وابسته یا پیوسته به مرداب را خواهد داد و به مناسبت وجود طبقات نمک در سطح منطقه، نمکزارهائى به وجود مىآورد.این معادن نمک در هر سه دهستان رودشت، جرقویه سفلى و علیا وجود دارند.از جمله در دهستانهاى رودشت و جرقویه سفلى معادن نمک روستاهائى مثل روستاى سیان و قلعه بالا، نمکزارهاى دستجرد و حس آباد از دهستان جرقویه علیا از نمکزارهاى وابسته به مرداب گاوخونى و دریاى نمک موسوم به نمک خارا دنباله پوسته مرداب گاوخونى بشمار مىرود.
استخراج نمک در نمکزارهاى وابسته مرداب باین صورت است که روستائیان منطقه حوضچههائى بعمق یک متر یا بیشتر و به ابعاد متفاوت در زمین ایجاد مىکنند با بالا آمدن آب تحت الارضى که بیشتر متکى به واردات منطقه گاوخونى است نمک موجود در خاک در حوضچه پس از تبخیر آب بر جاى مىماند که سالانه یکى دو بار یا بیشتر آن را استخراج کرده بفروش مىرسانند.اما تولید و استخراج نمک از دریاى گاوخونى شکل دیگرى دارد:
چنانکه گذشت دنباله جنوبى مرداب پهنه وسیعى است موسوم بدریاى نمک بعرض حدود 45 تا 50 کیلومتر بین پایه کوههاى غربى ایران در جرقویه و پایه کوههاى مرکزى ایران در غرب روستاى ندوشن از استان یزد تا نزدیکى روستاى اسفنداران جرقویه.طول این دریاى نمک حدود 70 کیلومتر است.
تشکیل نمک در دریاى گاوخونى باین صورت است که با افزایش سطح آب مرداب، سطح منطقه پوشیده از آب مىشود و تحت تاثیر تبخیر شدید، ورقه نمکى به ضخامت حدود 10 سانتىمتر در سطح آن مىبندد.از این گذشته امواجى که گاه ارتفاع آنها به یک متر مىرسد آب چاله مرکزى را در سطح منطقه مىگسترد و از اینراه نیز ورقه نمکى بر جاى مىماند که با وسایلى از جمله تراکتور و کارگر استخراج شده به بازارهاى فروش ارسال مىشود. نمک بدست آمده از مرداب گاوخونى به علت وجود شن و ماسهاى که توسط باد به داخل منطقه برده مىشود براى استفاده خوراکى مناسب نیست و جهت مصرف در کارخانجات دباغى و نساجى به کار میرود.
سرانجام آبهاى وارد به گاوخونى:
در مورد چکونگى نفوذ یا مصرف آبهاى وارد به مرداب گاوخونى از قدیم تاکنون بحثهاى زیادى وجود داشته است که شایعترین آنها احتمال ارتباط بین گاوخونى و منطقه کرمان است. بهطور کلى جلگه اصفهان و حوضه فرو رفته مرداب گاوخونى در محل یک چاله معرفه الارضى طویلى که از شمال اصفهان تا سیرجان ادامه دارد، قرار گرفته است.این چاله داراى چند حوضه پست بوده که بصورت کویرهائى داراى جهت شمال غربى-جنوب شرقى درآمده و پستترین نقطه آن مرداب گاوخونى است که بطور متوسط از سطح عمومى دریاها در حدود 1440 متر ارتفاع دارد و در سالهاى پرباران و فصول زمستان و بهار به صورت دریاچه کم عمقى در مىآید. از حوضههاى دیگرى که در چاله معرفه الارضى اصفهان-سیرجان قرار دارند، مىتوان کویر ابرقو را با 1594 متر، کویر هرات- مروست را با ارتفاع 1666 متر و کویر نمک سیرجان را با ارتفاع 1710 متر از سطح دریاها نام برد.
با توجه به اختلاف ارتفاعى که بین مرداب گاوخونى و مردابهاى جنوبىتر آن وجود دارد، در صورت ظاهر امکان جریان سطحى آب این مرداب به مردابهاى جنوبى وجود ندارد و در صورت نفوذ این آبها در طبقات زیرین زمین نیز با توجه به خارج بودن حوضه هاى پائین دست از حوضه زمینشناسى گاوخونى دلیل جغرافیائى آشکارى بر ارتباط زیر زمینى این مردابها مشاهده نمىشود. 11 از طرف دیگر نقشههاى زمینشناسى نشان مىدهد که در حوالى شمال گاوخونى یک شکاف زمینشناسى(-گسل)با جهت شمال شرقى-جنوب غربى وجود دارد که با توجه به فروافتادگى کویر مرکزى ایران احتمالا اگر خروجى در آبهاى گاوخونى صورت بگیرد این خروج به قسمت کویر مرکزى صورت خواهد گرفت نه به سمت کرمان، زیرا اولا: اختلاف ارتفاع حوضه گاوخونى نسبت به نواحى کرمان زیاد است و عملا جریان آب گاوخونى به سمت کرمان غیرممکن است.
ثانیا گودال معرفه الارضى اصفهان-سیرجان بوسیله ارتفاعاتى که عمده از مواد درونى زمین تشکیل شده محصور شده و خروج آب از لابلاى این طبقات ممکن نیست. بعضى از محققین اظهار داشتهاند که آبهاى گاوخونى بصورت چشمههائى در پاى تپههاى جرقویه علیا از زمین جوشیده بمصرف کشاورزى مىرسد. لازم به توضیح است که:
اولا:مهمترین تپههاى اطراف گاوخونى همان تپههاى شن روان است که تمامى جبهه جنوب غربى و غرب مرداب را در برگرفته و در پاى این تپه ها هیچ چشمهاى وجود ندارد.
ثانیا:قنوات و چشمههاى دهستان جرقویه عموما متکى به آبهاى نفوذى کوهستانهاى جنوب غربى این دهستان است و قدرت کاپیلاریته(جذب و انحدارى که مرحوم جناب از آن یاد کرده) 13 در شرایط معین و تا ارتفاع معینى آبرا به بالا مىکشد و توانائى جذب آنرا تا ارتفاع 50 متر یا بیشتر و نیز تشکیل چشمههاى پرتوان از جمله چشمه دستگرد جرقویه بادى بیش از 50 لیتر در ثانیه را ندارد.
د:حواشى نزدیک گاوخونى نیز چشمههاى آب(شور و یا شیرین) وجود ندارد و آنچه بعنوان چشمه در اطراف مرداب مىتوان نام برد همان چشمهها یا قنوات روستاهاى جرقویه علیا از جمله قنوات دستگرد حسن آباد، مالواجرد، کمال آباد، خارا، رامشه و اسفنداران است که عموما از کوههاى غربى و جنوب منطقه سرچشمه میگیرند و آب آنها شیرین و قابل شرب است، در صورتى که آبهائى که در مرداب گاوخونى جمع مىشود بعلت وجود طبقات نمک در منطقه بشدت شور است و بعید بنظر مىرسد آب این قنوات رابطهاى با آب مرداب داشته باشد.
گذشته از دلایل فوق در صورتى که بنا به ادعاى یاد شده قرار باشد آب گاوخونى توسط لولههاى موئینهاى به بالا کشیده شود این حالت نه بصورت تشکیل چشمهها بلکه بصورت تعدیل رطوبت منطقه و در سطح وسیعى صورت خواهد گرفت.
در صورتى نیز که تصور شود آب گاوخونى در طبقات زمین نفوذ مىکند، این تصور نیز با توجه به قلت منابع آب تحت الارضى جلگه رود شین(-رودشت علیا و سفلى)و دهستانهاى جرقوبه (علیا و سفلى)قابل تردید است، چه نواحى اطراف دور و نزدیک گاوخونى از کمآبترین مناطق اصفهان است.بعنوان مثال در روستاى دستگرد جرقویه(حاشیه گاوخونى)چاهى بعمق حدود 200 متر حفر شده که قادر نیست آب مصرفى جمعیتى حدود 500 نفر را تأمین کند و در نتیجه متروک مانده است، و یا اینکه در جلگه رود شتین بعد از حفاریهاى زیاد(در اعماق مختلف)به منابع آبریز زمینى داراى ارزش اقتصادى دست نیافتهاند.همچنین در دهستانهاى بخش کوهپایه.خشکى اقلیم و نبود منابع آب زیرزمینى باعث خالى شدن نسبى منطقه از سکنه شده است.
راههاى ارتباطى مرداب:
معمولا آنچه در منطقه اصفهان بنام مرداب گاوخونى نامیده مىشود عبارتست از دهانه شمال غربى مرداب و علفزارهاى آن و کسانى که براى شکار و یا مشاهده مناظر گاوخونى به منطقه مسافرت مىکنند از راه اصفهان-کوهپایه، هرند، ورزنه خود را به دهانه گاوخونى مىرسانند که این راه تا هرند اسفالته، تا ورزنه شوسه و از ورزنه به گاوخونى راه بیابانى است که از کناره مرداب به منطقه ندوشن و سایر مناطق شرقى کشور ختم مىشود.عبور از این راه بعلت اسفالته و شوسه بودن آن تا ورزنه مناسبترین راه وصول به کناره مرداب است.راه دوم، راهى است که از اصفهان و جلگههاى براآن و رود شتین عبور کرده به ورزنه و از آنجا به گاوخونى مىرسد.این راه باوجود اینکه راه میان برو نزدیک به 30 کیلومتر از راه اولى نزدیکتر است بعلت اسفالته نبودن بیش از 70 کیلومتر آن کمتر از راه اولى مورد استفاده مسافران منطقه قرار میگیرد.
البته وصول به حاشیه مرداب گاوخونى از طریق جرقویه علیا نیز امکان پذیر است و صدور نمک معادن خارا نیز از طریق همین جاده صورت میگیرد.اما جاده جرقویه علیا نسبت به دو جاده یاد شده اولادورتر است(بطول حدود 170 کیلومتر)ثانیا بیش از 70 کیلومتر آن به سبب خرابى راه تقریبا غیرقابل استفاده است.
آنچه در مورد وضع راههاى حاشیه مرداب گاوخونى ذکر است اینکه راههاى حواشى مرداب، راههاى بیابانى و بیراهههایى است که از بین خاکهاى مواج و شنهاى روان و ایستابها مىگذرد و در حال حاضر با اتومبیلهاى معمولى نمىتوان به مناطق اطراف مرداب مسافرت کرد و مؤکدا توصیه مىشود براى مسافرت به حواشى مرداب از اتومبیلهائى از نوع جیپ و مشابه آن استفاده شود، آنهم در ایامى که یقین داشته باشند بارندگى نشده و در طول مسافرت هم احتمال بارندگى وجود نداشته باشد.نکته دوم اینکه آب آشامیدنى حتما همراه داشته باشند و نیز اگر این مسافرت در ماههاى گرم سال انجام مىشود مسائل مربوط به ایمنى مناطق گرم و خشک با وزش بادهاى توأم با گرد و خاک و شن روان مدنظر قرار گیرد.
یادداشتها:
(1)-ر ک:نصف جهان، محمد مهدى اصفهانى، تهران، 1340، ص 11 و الاصفهان، آقا میر سید على جناب، اصفهان، 1303 ش، ص 27.دوست و همکار من آقاى جمشید مظاهرى که یکى از مطلعان تاریخ اصفهان است، احتمال مىدهد که واژه«گاوخونى»مرکب باشد از«گاو»(-گاه به eabaG یا eavaG که استرابو obartS در جغرافیاى مشهور خویش اصفهان را بدان نامیده و این واژه بعدا به گبى و گى و جى تبدیل گردیده است)و«خانى» (-خانیک kin؟aX پهلوى)که بمعنى چشمه و حوض و آبگیر است و بدین معنى در آثار قدماى زبان درى فراوان بکار رفته است.بر بنیاد این احتمال «گاوخانى»بمعنى آبگیر جى(-اصفهان)است.و العلم عند اللّه.
(2)-صوره الارض، ابن حوقل، ترجمه جعفر شعار:تهران 1345، ص 108.ترجمه محاسن اصفهان، مفضل بن سعد ما فروخى اصفهانى، ترجمه حسین بن محمد بن ابى الرضا آوى در سال 729، تهران 1328، ص 35. نزهه القلوب، حمداللّه مستوفى(740 هجرى قمرى)بکوشش محمد دبیر سیاقى تهران 1336، ص 53.
سفرنامه تاورنیه، ژان باتیست تاورنیه، ترجمه ابو تراب نورى(نظم الدوله) چاپ دوم، تهران 1336، ص 395.
سفرنامه شاردن، ژان شاردن، ترجمه محمد عباسى، جلد هفتم، تهران 1338، ص 51.زاینده رود اصفهان، محمد محمودیان، اصفهان، 1348 ص 273.نصفجهان فى تعریف الاصفهان، محمد مهدى بن محمد رضا الاصفهانى تصحیح و تحشیه دکتر منوچهر ستوده، تهران 1340، ص 17، 18 113 306 و 307.جغرافیاى اصفهان، دکتر سیروس شفقى، اصفهان 1353.
(3)-در منابع تاریخى مربوط به این مبحث نامى از بند شاخ میان و شاخ کنار برده نشده است؛اما سالخوردگان آن نواحى اظهار مىدارند که این
قبند در حدود 70 سال پیش توسط یکى از مالکان منطقه ساخته شده است.
(4)-فرهنگ جغرافیائى کشور، سازمان جغرافیائى کشور، 1339، جلد دهم، ص 55.
(5)-محاسبه کارتو گرافیک از روى نقشهسازمان جغرافیائى کشور، سال 1348 است.
(6)-این مصاحبه در اواخر فروردین 1357 در محل معدن و توسط نگارنده بعمل آمد.
(7)-زاینده رود اصفها/ن، محمد محمودیان، ص 10.
(8)-ارقام مربوط به تبخیر و بارندگى از نقشهاداره کل آبهاى سطحى ایران، وزارت نیرو، سال 1355، اقتباس شده است.رقم مربوط به کم شدن وسعت گاوخونى در مطالعه محلى فروردین 1360 بوسیله نگارنده اندازهگیرى شد.
(9)-به منابع ذکر شده در آغاز مقاله مراجعه شود.
(10)-جغرافیاى اصفهان سیروس شفقى، ص 18.
(11)-صوره الارض، ص 108، ترجمه محاسن اصفهان ص 35، نزهه القلوب ص 53، سیاحت نامه شاردن ص 51 و الاصفهان ص 28.
(12)-الاصفهان، ص 28.
(13)-مأخذ پیشین، ص 27.
(14)-فاصله بین چشمه دستگرد تا دریاچه گاوخونى حدود 28 کیلومتر و اختلاف ارتفاع بین دو نقطه حدود 50 متر است(مقایسه خطوط میزان منحنى از روى نقشهسازمان جغرافیائى کشور).فاصله اصفهان تا مرداب گاوخونى از طریق جلگههاى براآن و رود شتین حدود 117 کیلومتر است.