منطقه بیابانک
نام انگلیسی : Biabanak region نام فارسی : منطقه بیابانک
|
ناحیه بیابانک . ناحیه ای قدیمی (تقریباً برابر با بخش خور و بیابانک امروزی ) در حاشیه جنوبی دشت کویر * که در گذشته بر سر راه اصفهان (نایین ) به خراسان (نیشابور) قرار داشت . در اصل ناحیه بیابانک قسمتی از بیابان بزرگ و قدیمی است که در منابع عربی از آن به نام «مفازه » یاد شده است . بیابانک ، به عنوان یک اصطلاح جغرافیایی ، به معنای بیابانِ کوچک یا نیمه کویر است و این نام در منابع و مآخذ قبل از قرن دهم دیده نشده است (هدین ، ص 562؛ حکمت یغمائی ، ص 96).
نشانه هایی از مسکونی بودن این منطقه پیش از اسلام وجود دارد، از جمله آتشکده ای در نزدیکی مِهْرْجان / مِهْرَنْجان . بعلاوه ، جَنْدَقْ در این منطقه به زندان انوشیروان معروف است و گنبدی قدیمی به نام «هشت درب » متعلق به دوره ساسانیان دارد ( د. اسلام ، چاپ دوّم ، ذیل مادّه ؛ حقیقت ، ص 351). به روایتی ، در صدر اسلام فرش ابریشمی بافت جندق تا بازار مکه راه یافته بود ( رجوع کنید به مقدسی اردبیلی ، ص 383). فرای درباره اسلام آوردن مردم این منطقه دو روایت نقل می کند که صحت هردو محل تردید است . در یکی از این روایتها مسلمان شدن مردم این ناحیه به زمانی بازمی گردد که عربها در تعقیب یزدگرد سوم بودند؛ و براساس روایت دیگر، پذیرش اسلام در این منطقه به ] آغاز [ قرن سوم در عهد امام رضا علیه السلام ، بازمی گردد ( د. اسلام ، همانجا).
در قرن چهارم ، اصطخری (ص 229، 231) آن را «جرمق » و موضع سه دیه معرفی کرده است . ابن حوقل (ص 144) آن را سه ده نزدیک به هم ضبط کرده است . به نوشته وی در این ناحیه ، سه ده جَرْمَقْ (گرمه )، بیادق / بیاذق / پیاده (امروزه آبادی بیاضه / بیاضیه )، و ارابه (احتمالاً آبادی ایراج کنونی ) در کنار راه بیابان (کویر) قرار داشت . همچنین وی می نویسد: «تا جرمق چهار منزل و هر دو یا سه فرسخی ، گنبدی و برکه آبی است … در آنجا خرما و کشت و چارپایان بسیار بود.» وی جمعیت آنجا را هزار تن ذکر کرده است . در اواخر همین قرن ، مقدسی (ص 437) جرمق را حاصلخیزترین و پردرخت ترین و ارزانترین شهرها، آورده است . به نوشته وی (ص 46) گروهی می گویند آتش حضرت ابراهیم علیه السلام در جرمق بوده است . ناصرخسرو در نیمه اول قرن پنجم راه نایین به کرمه / گرمه را 43 فرسنگ ضبط کرده و آن را در ناحیه بیابان آورده است . به نوشته او، در آن ناحیه ده ، دوازده پاره دیه با آب و هوای گرم قرار داشته و در هر دو فرسخی در مواضعی که شورستان نبوده گنبدکها و مصانع (محل جمع شدن آب باران ) ساخته بودند که علاوه بر استراحتگاه ، راهنمای مسافران بوده است . به روایت وی ، این ناحیه در دست امیر گیلکی ] ابوالحسن گیلکی بن محمد، امیر اسماعیلی مذهب طبس [ بوده و او برای جلوگیری از غارت کوفجان ] کوفج ، کوچ و بلوچ [ در بیادق که حصاری نیز داشته ، نایبی منصوب کرده بوده است ؛ ناصرخسرو یادآور می شود که به واسطه حضور این امیر راهها ایمن بوده است .وی از ریگهای روان و عظیم آن ناحیه و رباط زبیده / مرامی که پنج چاه آب داشته یاد کرده است و می نویسد که اگر این رباط و آب نبود کسی از آن بیابان نمی توانست عبور کند (ص 139ـ140). از این مطالب چنین برمی آید که ظاهراً این ناحیه از توابع طبس ، و نیز قلعه بیاضه از پایگاههای اسماعیلیه بوده است ( رجوع کنید به حکمت یغمائی ، ص 53 ـ54، 134). در قرن هفتم جرمق را شهری
در فارس آورده اند (یاقوت حموی ، ج 2، ص 64). گفته های یاقوت در قرن هفتم (همانجا) و حمدالله مستوفی (ص 142) در قرن هشتم درباره جرمق ، تکرار مطالب جغرافی دانان قرن چهارم است .
پس از قرن هشتم ، اطلاعات چندانی از این ناحیه در دست نداریم ولی در دوره صفویه ، شاه عباس اول از همین راه عازم مشهد شد و در مسیر خود به شنهای روان برخورد و دستور داد تا برای راهنمایی مسافران ستونهای آجری در این ریگزار برپا کنند. همچنین ، به دستور او برای آسایش زوّار مشهد رضوی مزرعه و رباطی احداث کردند که به مزرعه «عباس آباد» معروف است . در 1007 نیز سپاهیان وی از همین مسیر به خراسان رفتند ( دایره المعارف فارسی ، ذیل مادّه ؛ باستانی پاریزی ، ص 93؛ هنر یغمائی ، ص 46؛ فلسفی ، ج 4، ص 1445). در همین دوره خواجه حمام الدین نامی در آنجا ریاست داشت (یغمائی ، 1303ش ، ص 414). همزمان با به قدرت رسیدن آقامحمدخان (1193ـ1222)، امیراسماعیل خان عرب عامری تا 1222 در آنجا حکومت می کرد و آثار و ابنیه و املاک زیادی از خود به جا گذاشت . سپس پسرش امیررفیع خان تا 1238 در آنجا حکومت کرد که به سبب متشنج کردن اوضاع جندق و بیابانک ، نوروز علیخان مأمور قلع و قمع او شد. نوروز علیخان اشرار بلوچ منطقه را نیز در 1254 سرکوب کرد (همانجا؛ هنر یغمائی ، ص 120، 157ـ 158). این نواحی از حملات بلوچها که تا 1338 نیز ادامه داشت صدمات زیادی دید.
در اواخر 1325، عده ای راهزن در جندق و بیابانک به تاخت و تاز و راهزنی می پرداختند که به «دزدهای حسن » شهرت یافته بودند (هنر یغمائی ، ص 136). نایب حسین کاشی نیز در 1327 کویر بیابانک را به دلیل حصار طبیعی آن مرکز خود قرار داد و به مدت سه سال به همراه پسرانش دهات منطقه را غارت کرد و به آتش کشید ولی نتوانست قلعه بیاضه را تسخیر کند. پس از وی نیز منطقه گرفتار غارت رمضان خان باصری و ایل وی شد. در 1337 نیروهای قوام السلطنه ، والی خراسان ، رمضان خان و افرادش را از منطقه بیرون راندند (همان ، ص 6، 70، 131ـ132، 155ـ157؛ یغمائی ، 1303ش ، ص 414ـ415). ظاهراً علت این غارتگریها محروم بودن این ناحیه از بودجه مملکتی بود و ازینرو نایب الحکومه به عناوین مختلف از مردم اخاذی می کرد. بعدها با کوشش حبیب یغمائی بودجه مخصوص و معینی به آنجا اختصاص داده شد. همو اهالی جندق و بیابانک را فقیر و زحمتکش معرفی کرده و آورده است که هر کس می توانست از املاک خود ارتزاق کند جزو متمولان و اشراف محل محسوب می شد (1303ش ، ص 412، 415). جندق و بیابانک در دوره ناصری به قرای سبعه معروف بود. این هفت قریه عبارت بود از: جندق ، فَرُّخی ، خور، بیاضیه ، اُردیب ، ایراج و مِهرْجان . اعتمادالسلطنه جمعیت این ناحیه را 500 ، 2 تن ذکر کرده است . وی می نویسد: در سالهایی که برف زیاد می آمد تخمی شبیه به تخم یونجه که اهالی به آن «معاش » می گفتند می رویید، و اهالی آن را آرد می کردند و نان می پختند. در زمان او حرفه اهالی ساختن مشک آب و نیم چکمه ای به نام «عربی » بود (ج 4، ص 2260ـ2261). مک گرگور که در 1292/ 1875 از منطقه بیابانک دیدن کرده ، می نویسد که بیابانک در وسط کویر واقع نیست و پنجاه مایل با آن فاصله دارد (ج 1، ص 94). در آن زمان ، بیابانک از بخشهای سمنان بود و ده روستا داشت . در 1340 ش ، به نوشته حقیقت (ص 267)، بیابانک به کلیه دهات این منطقه بویژه به آبادی بیاضیه ، 59 کیلومتری «رباط پُشت بادام * »، اطلاق می شد.
از آثار باستانی و تاریخی این ناحیه قلعه بیاضیه (نارنج قلعه ) به سبک دوره ساسانی است . زیربنای این قلعه حدود هزار مترمربع است . داخل قلعه اتاقکها و راهروهای پیچ در پیچ در پنج طبقه دیده می شود که سابقاً انبار غله بوده است . در کنار دیوار قلعه مسجدی قرار دارد که در قرن هشتم استاد دهنوی آن را مرمت کرده است . همچنین ساختمان مخروبه ای به نام «هفت برادران » و مقبره امامزاده ابراهیم ، منسوب به یکی از فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام ، در این ناحیه قرار گرفته است . در گرمه محلی مشهور به «قبرستان کشته ها» قرار دارد که به روایتی گورستان کسانی است که در جنگ علویان و قوای سهراب گبر ] ؟ [ در این محل کشته شده اند. در مهرجان مزار عارف و صوفی بیابانکی ، شمس الدین حاجی محمدشاه ، از قرن هشتم به جای مانده است (حقیقت ، ص 352ـ353؛ حکمت یغمائی ، ص 81، 83 ـ84، 86).
در فَرُّخی مسجدی قدیمی با گنبد و ایوانی بزرگ و ساختمانی به نام «عمارت شیخ » که بسیار قدیمی است وجود دارد. آثار چند چهارطاقی در گورستان فرخی دیده می شود که یکی از آنها به «پیر» معروف است و جنبه تقدس دارد. در اُردیب زندانی معروف به دیوان خانه مسعود لشکر یاغی ، حاج ابراهیم بیک پسر قدرت الله نایب الحکومه جندق و بیابانک ، قرار دارد که بنای آن از ساروج است (حقیقت ، ص 351ـ353؛ حکمت یغمائی ، ص 80؛ برای آثار تاریخی خوررجوع کنید به خور * ).
به دلیل محصور بودن این منطقه در کویر نمک بسیاری از آداب و رسوم قدیمی در آنجا محفوظ مانده است ، از جمله بزرگداشت آخرین شب ماه اسفند، معروف به «شب بی بی هور» که اهالی معتقدند در این شب فرشته برکت به خانه آنها فرود می آید و بر برکت آنها می افزاید. همچنین تا دهه های اخیر جشن «سده » در این ناحیه مرسوم بود و در خور و برخی روستاها با افروختن آتش این روز را جشن می گرفتند (حکمت یغمائی ، ص 411ـ413؛ نیز رجوع کنید به خور).
دهستانِ بیابانک . واقع در بخش خور و بیابانک در شهرستان نایین ، استان اصفهان ، در قسمت جنوبی دشت کویر. از شمال به دهستان جَنْدَقْ * ، از جنوب به دهستان نخلستان و از مغرب به دهستان چوپانان (در بخش انارک ) محدود است . شهرستان طبس در مشرق آن قرار دارد. مرکز آن فرخی و شهر آن ، خور است . دارای نوزده آبادی است . از ارتفاعات مهم آن کوه کَبود، هفت چَنگ و گودْگاه را می توان نام برد. گود جِگارگ در شمال آبادیهای طاهرآباد و میان آباد واقع شده است . تپه های شنی در این دهستان دیده می شود. رودشور خور در این دهستان جریان دارد. این رود در 35 کیلومتری شمال شرقی شهر خور به دشت کویر می ریزد (جعفری ، ج 2، ص 303). آب موردنیاز برای کشاورزی و آشامیدن اهالی از چاه نیمه عمیق ، آب انبار و کاریز به دست می آید. از زیا، بز کوهی ، قوچ ، میش ، آهو، کفتار، گرگ ، روباه ، شغال ، خرگوش ، و از پرندگان کبک دارد. از گیا، درخت بنه ، گل تلخو، آویشن ، پرسیاوش ، روناس ، گز، تاغ ، قدومه و کلپوره در برخی آبادیها دیده می شود. محصولات عمده آن گندم ، جو، پنبه ، ارزن ، تخمه آفتابگردان ، پسته ، سنجد، خرما، انجیر، زردآلو و بادام کوهی است . طناب بافی و فرشبافی با طرح نایینی از صنایع دستی آن است . اهالی عمدتاً به دامداری و باغداری مشغول اند. راه اصلی نایین ـ طبس و نایین ـ دامغان از آن می گذرد. از نظر اداری و سیاسی جندق و بیابانک تا اواخر حکومت فتحعلی شاه قاجار (1212ـ 1250) ضمیمه یزد بود. در 1240 تابع ایالت کومس (دامغان و سمنان ) و در 1337 تابع ایالت خراسان و سیستان شد. از 1301 تا 1306 ش ولایتی مستقل بود و در همین سال دوباره جزو خطه یزد شد. در 1327 ش به صورت یکی از بخشهای شهرستان نایین در استان اصفهان درآمد (هنر یغمائی ، ص 117). در 1332 ش دهستان جندق و بیابانک در بخش خور و بیابانک جزو شهرستان نایین به شمار می آمد (رزم آرا، ج 10، ص 58). در 1345 ش بخش خور و بیابانک مشتمل بر جندق و ناحیه بیابانک بود ( دایره المعارف فارسی ، ذیل مادّه ). طبق تصویبنامه هیئت وزیران در خرداد 1369، دهستانهای بیابانک ، جندق و نخلستان ، در بخش خور و بیابانک ، در شهرستان نایین از استان اصفهان تشکیل شد.
آبادی فرخی مرکز آن ، در هفده کیلومتری شمال غربی خور، در ارتفاع 806متری واقع است . آب و هوای آن گرم و خشک است . از کوههای مهم آن کوه «برچو» در شمال و کوه «دهنه حسن سوخته » در مغرب آبادی دیده می شود. رود فصلی شور در آن جریان دارد. روناس آن معروف است . ظاهراً این آبادی از بناهای پسر فرخ زردشتی ] ؟ [ است و به همین دلیل فرخی نامیده شده است (یغمائی ، 1303ش ، ص 409؛ ایران . وزارت دفاع . اداره جغرافیائی ارتش ، ج 62، ص 17). آثاری از دهکده سَلْمَگان که قدیمتر بوده به جا نمانده است . مسجد جامع این آبادی در 1256 به همّت حاج سیدمیرزا جندقی (مجتهد و قاضیِ جندق و بیابانک ) ساخته شده است . این آبادی زیارتگاهی به نام شیخ عبدالله صالح دارد و آثار تاریخی نیز در آن دیده می شود ( رجوع کنید به بخش اول مقاله ؛ حکمت یغمائی ، ص 80).
سلام بزودی کتابی هم در مورد خاندان استاد حکمت یغمایی منتشر خواهد شد منتظر باشید استاد را بهتر بشناسید