کویر، زادگاه باشکوه ترین تمدن ها
کویر های ایران، روزگاری دریایی بزرگ بوده اند. بر کرانه های سبز و باشکوه این دریا، تمدنی شگفت و ارجمند در شش هزار سال پیش شکل گرفته بوده است.
ایرانیان در آن زمان و بر پیرامون همین کویر امروزی، یکی از کهن ترین و باشکوه ترین تمدن های جهان را پی افکندند.
ایرانیان از جایی دیگر به این سرزمین نیامدند، آنان از همین دیار برخاستند و چون دریاها خشکید، بر ترک اسبان خویش، تمدن و فرهنگ را در سراسر جهان پراکندند.
… وآنگاه
( جان در تن هستی، جلوه های گوناگون یافت، هم بر وهم بالا، گیاه و انسان و جانور!) و مردمان در هر گوشه فراهم آمدند.روییدند. چون کوه از زمین و گیاه از کوه.
بر کناره های دریاچه های آرال و کاسپین و رودهای آموی و سیر(فرارود) تا اروند، بیش از ده هزار سال پیش، مردمانی می زیستند که سپس تر به سبب خشکابی و خشکنانی، فزونی آدمیان وفزون خواهی،ساز و سامان رمه داری و گله گردانی، به سوی دیگر نقاط جهان سرازیر شدند. آنان با مردمان اسکیت و سکاها نیز همنژاد و هم سامان بوده و در گستره تاریخ، پیوندهای بسیاری داشتند.
در درازای بیش از ده هزار سال، مردمانی گوناگون، در این سرزمین که ایران می خوانیمش، زیسته اند. از آن سوی آمودریا و سیردریا تا کناره های اروند و از شمال تا دریای کاسپین و از جنوب تا کرانه های عمان و آن سوی خلیج فارس.
این مردمان که فرهنگ ویژه خویش را بنیاد نهادند، بی گمان بده بستان هایی بسیاری با برادران هندی و همسایگان چینی خود و سپس تر با همسایگان دورتر در اروپا نیز داشته اند.
اینان بانیان بزرگترین تمدن جهان بر کناره های دریایی در مرکز ایران بودند که امروز کویرهای ایران را تشکیل می دهد:
تمدنی از بلخ و بخارا تا سیستان و جیرفت و کاشان و کهکیلویه و شوش و زیویه و گیلان! ایرانیان از همان نخست در این سرزمین می زیستند! ایرانیان از جایی در شمال به این سامان نکوچیدند! تمدن داخل ایران به شش هزار سال پیش باز می گردد و این زادگاه بسیاری از تمدن ها و فرهنگ های جهان است.
ایرانیان چوان دریای مرکری خشکید به چهار گوشه جهان به راه افتادند و تمدن و فرهنگ، شهرنشینی و خط و دانش و استوره و افسانه را در همه جهان پراکندند!
این تمدن امروزه از زیر خاک و غبار تاریخ قد بر می افرازد:
آنچه در پی می آید تنها اشاره های کوچکی بر آن تمدن باشکوه ایرانی است که از آن نام بردم:
یوسف مجیدزاده، سرپرست هیات کاوشهای باستانشناسی جیرفت در این باره به میراث خبر گفت: «استاین کلر در جدیدترین مقاله خود مینویسد چرا باید از خط کشف شده در عیلام به نام تمدن عیلام یاد کنید در صورتی که عیلام در این زمان خود زیر نفوذ بینالنهرین است. وی اعتقاد دارد با توجه به کشف این خط در تپه ملیان، شهداد و کنارصندل جیرفت بهتر نیست این طرز تفکر را دور بیندازیم، نگوییم خط عیلامی و بگوییم خط شرق که اینجا هیچ نفوذی بینالنهرین ندارد. »
خطی که از آن با نام عیلامی یاد میشود متعلق به"کوتیر اینشوشیناک" پادشاهی عیلامی است. کارشناسان اعتقاد دارند عقل سلیم قبول نمیکند که یک قوم، یک خط را کشف کند و پس از غلبه همسایه قدرتمند برآنها خط را رها و به خط و فرهنگ بینالنهرینی روی بیاوریم. آنها اعتقاد دارند این خط از شرق ایران به شوش رفته است.
مجیدزاده گفت: «برای خواندن خط کشف شده در جیرفت وقت زیادی لازم است. اما پژوهشگران اعتقاد دارند که این خط قدیمیتر ا زخط نوشتاری عیلامی است. باید منتظر کاوشهای فصل بعد بود تا بتوان این خط را رمزگشایی کرد.»
وی افزود: «ما در ایران دو نوع خط داریم خط پروتو عیلامی که اعداد و ارقام است و خط نوشتاری. تا پیش از کشف خط درجیرفت قدیمیترین خط نوشتاری کشف شده در شوش به دست آمده بود که متعلق به کوتیر اینشوشیناک بود. این خط به ١٢٠٠ پیش از میلاد تعلق دارد. اما خط کشف شده در جیرفت قدیمیتر از آن خط است و به ۴۴٠٠تا ۴۵٠٠ سال پیش تعلق دارد.»
نادر سلیمانی"، باستانشناس و عضو هیات باستانشناسی کنارصندل جیرفت سخنران "همایش یک روزه چهار فصل کاوش در کنار صندل جیرفت" در دانشگاه زابل سیستان و بلوچستان گفت: «مقایسه نقش مایههای هنر روی ظروف سفالی، سنگی، اشیا مفرغی، مهره های تزیینی و آثار تزیینی کشف شده در شهر سوخته و جیرفت با کشورهای پاکستان، افغانستان و حتی عمان نشان از ارتباط فرهنگی گسترده تمدن حوزه هلیلرود، شهر سوخته و بم پور با حوزه رودخانه سند و حتی خیلی دورتر بینالنهرین دارد.»
بررسی آثار کشف شده در جیرفت نشان میدهد که هنر حجاری در ایران در پنجهزار سال پیش بسیار پیشرفته تر از بینالنهرین بودهاست. بر اساس شواهد باستانشناسی، هنر به کار رفته روی اشیا کشف شده در قبور سلاطین نشان می دهد که بینالنهرین مدیون هنرمندان ایران است و اوج هنر از ایران به این منطقه رفته است.
وی گفت: «شواهد باستانشناسی نشان از یک ارتباط گسترده فرهنگی و تجاری _بازرگانی بین مناطق دارد. این ارتباط بویژه بین جیرفت و شهر سوخته کاملا مشهود است.»
دو رود مهم و بزرگ هلیل رود و بم پور از شرق و غرب جلگه جازموریان می گذرند و پیش از این تصور می شد که محوطه های باستانی جلگه جازموریان نیز مانند دیگر محوطه های باستانی استان سیستان و بلوچستان متاثر از فرهنگ بم پور باشد اما در کمال تعجب باستانشناسان دریافتند که این منطقه باستانی کاملا متاثر از حوزه تمدنی هلیل رود است که یکی از فرهنگ های مهم استان کرمان محسوب می شود.
نه فصل کاوش در گورستان شهر سوخته و کشف مهرهای گلی در قبر خانم ها اثبات می کند که پنج هزار سال پیش کنترل اقتصادی خانواده های شهر سوخته با خانم ها بوده و آن ها نقش به سزایی در جامعه آن دوران ایفا می کردند.
دکتر «منصور سجادی»، سرپرست هیات کاوش باستان شناسی شهر سوخته در این باره گفت: «طی هشت فصل گذشته کاوش در محوطه باستانی شهر سوخته مهر های گلی بی شماری بدست آمد که مربوط به خانواده ها می شده و حکم امضاء را برای هر خانواده داشته است. این مهرها همواره در قبر خانم ها پیدا می شده و نهمین فصل کاوش نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.»
او در ادامه گفت: «این موضوع اثبات می کند که خانم ها کنترل کننده اقتصاد در هر خانواده ای بوده اند و نقش موثری در جامعه آن دوران داشتند.»
«منصور سجادی»، سرپرست هیات کاوش در شهر سوخته در این باره گفت: «در نهمین فصل کاوش پس از باز کردن کارگاه جدیدی در کنار بنای یادمانی شهر سوخته با تعدادی اتاق های کوچک مواجه شدیم که مملو از پارچه، سفال و اثر مهرهای گلی بود. نوع معماری این اتاق ها نشان می دهد که احتمالا از آنها به عنوان انبار استفاده می شده است.»
او در ادامه گفت: «پارچه از جمله یافته های باستان شناسی است که برخلاف دیگر محوطه های باستانی کشور، در شهر سوخته به فراوانی یافت می شود. پارچه های بدست آمده از اتاق ها بسیار زیاد است و هنوز مشخص نشده در این اتاق ها چه چیزی نگهداری می شده است.»
شهر سوخته در هزاره سوم پیش از میلاد به شکوفایی اعجاب انگیزی در صنعت و تمدن می رسد و به همین دلیل نبض تجارت بین المللی زمان خود می شود.
سجادی با اشاره به پارچه های بدست آمده از این محوطه باستانی گفت: «پارچه های بدست آمده از شهر سوخته آنقدر زیاد است که ما در این محوطه باستانی کلکسیونی از پارچه های هزاره سوم پیش از میلاد را داشته باشیم. از این تعداد بی شمار پارچه تاکنون پنجاه نوع را شناسایی کرده ایم که در کاتالوگی با دوزبان به منتشر می شود.
به گفته سجادی از روی پارچه های بدست آمده در شهر سوخته می توان تحول پارچه بافی و ریسندگی را در هزاره سوم پیش از میلاد شناسایی و آن را به جهانیان معرفی کرد.
اتاق های بدست آمده در کنار بنای یادمانی مملو از خاک، سفال، پارچه، اثر مهرهای گلی و مواد باستانی دیگر است که هنوز شناسایی نشده اند و باید مورد آزمایش قرار بگیرند. شواهد باستانی بدست آمده از این اتاق ها نشان می دهد که از دوره دوم استقرار در شهر سوخته از این اتاق ها استفاده می شده است و به مرور زمان در دوره های بعدی مورد مرمت و تعمیر قرار گرفته اند. کاربری این اتاق ها در دوره سوم استقرار در شهر سوخته تغییر کرده است و احتمالا به کارگاه های صنعتی بدل شده است.
شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است و مهمترین محوط باستانی کشور محسوب می شود. تا کنون ٩فصل کاوش در شهر سوخته میزبان باستان شناسان ایرانی بوده و در این مدت یافته های باستان شناسی بر اعجاب انگیز بودن این محوطه باستانی افزوده است.
کشف یک تمدن باستانی توسط اهالی یک روستا در نزدیکی جیرفت. این خبر که روی جلد مجله علمی Science به چاپ رسیده است، چشم باستان شناسان جهان را خیره کرده است. اهالی یک روستا در نزدیکی جیرفت، مجموعه ای از ظروف سنگی و معماری پیچیده ای را زیر خاک کشف کردند که به یکی از مهمترین سوال های علم باستان شناسی پاسخ می دهد. فاطمه امان بر اساس گزارش مجله علمی Science، این گزارش را تهیه کرده است.
به گزارش رادیو فردا سال ها است باستان شناسان حدس می زنند که در عصر برنز، یعنی بیش از چهار هزار سال پیش، در فاصله جغرافیایی میان تمدن سومری در بین النحرین با عراق فعلی و تمدن هراپا در کنار رود سند، تمدن دیگری در حال شکوفایی بوده است. اما دانشمندان هیچ گاه مدرکی برای اثبات این فرضیه نداشته اند.
اکنون حفاری غیرقانونی گروهی از روستاییان در نزدیکی جیرفت در ایران که به دنبال کشف گنج بوده اند، برای اولین بار وجود این تمدن باستانی را ثابت کرده است. با وجود این که برخی از یافته ها به سرقت رفته اند، اما اغلب اشیاء کشف شده توسط پلیس ضبط شده اند و اکنون در یک پاسگاه پلیس در نزدیکی جیرفت مهر و موم هستند.
بنا به گزارش مجله Science، اکنون یک تیم تحقیقاتی مرکب از باستان شناسان ایرانی و خارجی در حال شکل گیری است تا به زودی کار مطالعه دقیق این یافته ها را آغاز کنند.
به گفته دکتر مسعود آذرنوش، رییس مرکز تحقیقات باستان شناسی در تهران، این کشف ایران را در مرگز تمدن و فرهنگ جهان در هزاره سوم پیش از میلاد مسیح قرار می دهد. نگاره های حک شده روی این ظروف، جنس سنگ استفاده شده، و نیز معماری بقایای ساختمان ها در منطقه جیرفت کاملا منحصر به فرد است و حکایت از یک تمدن جدید دارد که تابه جال ناشناخته بوده است. برخی از اشیاء دارای این سبک پیشتر در سوریه و عربستان یافت شده بودند و به همین جهت دانشمندان وجود چنین تمدنی را حدس می زنند. اما اثبات آن تا این کشف بزرگ در جیرفت طول کشید.
یکی از کسانی که سال ها از این فرضیه پشتیابانی می کرده است، دکتر کارل لمبر کارلوفسکی، یکی از مشهورترین باستان شناسان جهان بوده است. این استاد دانشگاه هاروارد در مصاحبه با مجله Science می گوید: اکتشافات جیرفت آغازگر فصا جدیدی از باستان شناسی ایران و خاورمیانه است و اضافه می کند: از این پس تاریخ باستان شناسی نوین را به دوران پیش از کشف جیرفت و دوران پس از آن تقسیم کرد. مجله Science یکی از معتبرترین مجله های علمی جهان، عکس روی جلد هفتم نوامبر خود را به کشف این تمدن باستانی در ایران اختصاص داده است.
آخرین تحقیقات گروه باستان شناسی درگورستان ماقبل تاریخ «اسپیدژ» نشان داد محوطه باستانی «اسپیدژ» حلقه ارتباط بین تمدن باستانی جیرفت و شهرسوخته زابل بوده است. محوطه پیش ازتاریخ اسپیدژ متشکل از2قبرستان است که به هزاره دوم وسوم قبل ازمیلاد باز می گردد. این محوطه باستانی درعصرمفرغ ، شهری بسیار پیشرفته و صاحب تکنولوژی بوده است .
تاکنون دراین محوطه کاوش های باستان شناسی بسیارمحدودی انجام گرفته ، درحالی که اغلب قبور این محوطه توسط حفاران غیرمجاز تخلیه شده است . تحقیقات نشان داده که گورستان اسپیدژ درمدت زمانی خاص درهزاره دوم وسوم پیش ازمیلاد، حلقه رابط بین جیرفت وشهرسوخته بوده است.
سفال ها واشیایی که دراین سه محوطه به دست آمده که بایکدیگر همخوانی دارند، از سوی دیگر اسپیدژ بین محوطه های باستانی جیرفت وشهرسوخته قرارگرفته است. دراسپیدژ ظروف مکعب شکلی به دست آمده است که داخل آن توخالی است وازسنگ صابون ساخته شده است و نقوش عقرب روی آن دیده می شود. این ظروف دقیقا همان ظروفی است که درجیرفت پیدا شده اند. همچنین ظروف خاکستری رنگ منقوش که ازقبوراسپیدژ کشف شده ، ازجمله ظروف متداولی درجیرفت بوده است. سفال های خاکستری ساده و بدون نقشی که به سفال بلوچستان معروف است و دراسپیدژ ساخته می شده ، به شهرسوخته صادرشده است ونمونه این سفال ها به وفور دراین شهر دیده شده است .
تحقیقات درمورد ارتباط این سه محوطه باتوجه به سوق الجیشی بودن اسپدژ نسبت به دومحوطه دیگر نشان می دهد که ظروف سنگی ازجیرفت به اسپیدژ صادر می شده وسفال بلوچستان نیزازاسپدژ به شهرسوخته فرستاده می شده است.
همچنین تحقیقات اخیر ، باستان شناسان رابه این باور رسانده است که مردمان ساکن محوطه باستانی اسپیدژ درهزاره دوم وسوم قبل ازمیلاد، بسیارمرفه وثروتمند بوده اند. آنان ازطریق فناوری وتکنولوژی ،ظروف ، آلات وادوات جنگی پیشرفته ای می ساخته وآنها را به سابر نقاط صادر می کرده اند
باستان شناسان، ظرفى سفالى متعلق به ۴۰۰۰ سال پیش که نقش اسطوره گیل گمش، قدیمى ترین اسطوره جهان که در بین النهرین در غربى ترین نقطه ایران شکل گرفته است، را در محوطه باستانى اسپیدز در سیستان و بلوچستان و در شرقى ترین نقطه کشور کشف کردند.تا پایان کاوش ها در محوطه اسپیدزباستان شناسان موفق به کشف بیش از ۹۰۰۰ قطعه سفال کامل و شکسته شدند.
گیل گمش روى یکى از اشیا یافت شده از این محوطه نقش شده است. مطالعات روى این ظروف سفالى همچنان ادامه دارد. باستان شناس و سرپرست هیات کاوش در محوطه پیش از تاریخ «اسپیدز» گفت: «به نظر مى رسد نقش «گیل گمش» روى این ظرف سفالى بدوى تر از طرح گیل گمشى است که در تمدن بین النهرین یافت شده است.» این ادعا هنوز در حد یک نظریه مطرح شده و مطالعات روى این نقش همچنان ادامه دارد. وی گفت: «ما تحقیقات خود را در ابعاد گسترده اى روى این شى باستانى آغاز کرده ایم تا بتوانیم فاصله زمانى این دو نقش همین نقش اصلى بین النهرین و نقش پهلوان اسپیدز را کشف و شناسایى کنیم.» به گفته این کارشناس روى این سفال آجرى رنگ، نقش پهلوان گیل گمش دیده مى شود که با یک دست بزى را بالا برده و قدرت نمایى مى کند. اندام ورزیده او همانند گیل گمش تمدن بین النهرین است. در گیل گمش بین النهرین، پهلوان را مى بینیم که با یک دست یک شیر را به هوا بلند کرده است. نکته جالب توجه این جاست که بینى گیل گمش اسپیدزکاملاً عقابى و اغراق شده طراحى شده است.
همین تفاوت انجام تحقیقات مفصل را ضرورى مى کند. شواهد نشان مى دهد که فرم طراحى پهلوان اسپیدژى بدوى تر و ابتدایى تر از گیل گمش یافت شده در بین النهرین است. آرایش موهاى مجعد پهلوان بین النهرین در این نقش دیده نمى شود و همه چیز از نقش بز تا شیر و سایر ویژگى ها بسیار ساده تر از نوع طراحى در نقش بین النهرین به نظر مى رسد. تلاش براى یافتن نقوش دیگر درباره این پهلوان اسپیدزادامه دارد. کاوشگران اسطوره حماسى «گیل گمش» که پادشاهى انسان و نیمه خدا بوده است را قدیمى ترین اسطوره بشرى مى دانند. این اسطوره در تمدن باستان بین النهرین شکل گرفته و تاکنون محققان، اسطوره اى از گیل گمش قدیمى تر نیافته اند. گورستان باستانى اسپیدز که یکى از شاهکارهاى بشرى در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد محسوب مى شود، در نزدیکی شهر بزمان قرار گرفته است.
کشف دو کوره ذوب فلز در محوطه سه هزار ساله «اسپیدژ» در سیستان و بلوچستان نشان داد که مردم اسپیدژ، پیش از تاریخ به هنر مسگری و فلزکاری مسلط بوده اند.
چندی پیش در جریان بررسی های کارشناسان سیستان و بلوچستانی در محوطه «اسپیدژ»، دو کوره ذوب فلزدر کنار تمامی ابزار و وسایل مخصوص به حرفه فاز کاری در اطراف این دو کوره کشف شد. پیش از این اشیای یافت شده فلزی که از مس یا مفرغ ساخته شده بودند، این سئوال را در ذهن باستان شناسان ایجاد کرده بودند که آیا این اشیا از نقطه دیگر به اسپیدژ وارد می شده یا ساکنان اسپیدژ خود، محصولات فلزی خود را تهیه می کردند؟
اسپیدژی ها، نه تنها در هنر سفالگری بسیار خبره بودند، بلکه مسگری و فلزکاری را نیز به خوبی می دانستند. ساکنان اسپیدژ با استفاده از این ابزار صناعت فلزکاری خود را به رونق بخشیده و محصولات خود را به سایر نقاط نیز صادر می کردند.
در کنار این کوره های ذوب فلز، سنگ های مس نیز دیده شده، که نشان می دهد، سنگ مس از نقاط دیگر به اسپیدژ آورده و کالای خاصی از آن ساخته می شده است. همچنین در نزدیکی این کوره ها دستگاه جوش کوره و ظرف مخصوص سرد کردن فلزهای ذوب شده، خنجر، تبر و دیگر ابزارهای مفرغی و مسی به دست آمده است.
محوطه پیش از تاریخ اسپیدژ در چند کیلومتری شهرستان زابل قرار دارد. این محوطه یکی از غنی ترین محوطه های ایلامی در ایران محسوب می شود که به دلیل بی توجهی مسئولان، بسیار مورد غارت قرار گرفته و حفاران غیر مجاز، بخش زیادی از این محوطه را تخریب کرده اند.
این محوطه با تمدن باستانى «جیرفت» در یک دوره بوده و شواهد باستان شناسى نشان مى دهد که این محوطه با تمدن جیرفت ارتباط مستقیم داشته و تجارت و مراودات فرهنگى بین این دو منطقه کاملاً جریان داشته است. گیل گمش داستان حماسى پادشاه اوروک است که به دلیل اعمال ویژه اش، تا به امروز براى جهانیان باقى مانده است. او پادشاه بزرگ و قدرتمندى بود که آسایش را براى مردمانش فراهم کرد. دور شهر دیوار عظیمى کشید تا از گزند در امان باشد اما او همه چیز را از آن خود مى دانست. براى همین همه دختران در شب عروسى باید به نزد او فرستاده مى شدند تا او کام گیرد. او موجودى نیمه انسان و نیمه ایزد بود. قدرتمندترین و زورمندترین مرد. تا این که یک روز ایزد آسمان ناله هاى مردمان را شنید که از خودسرى هاى او به ستوه آمده بودند.
او به ایزد بانوى پیکرساز و خردمند گله برد. ایزدان به فکر چاره افتادند. به این نتیجه رسیدند که براى او رقیبى قدرتمند بیافرینند. ایزد بانوى پیکرساز او را از خاک رس آفرید. او انکیدو است. از دل طبیعت برخاسته است و هیچ چیز از روابط جوامع شهرى نمى داند. لذات انسانى را نمى شناسد و با حیوانات در جنگل انبوه زندگى مى کند.
"شهر سوخته" در ۵۶ کیلومتری زابل و در حاشیه جاده زابل – زاهدان واقع شده و پنج هزار سال قدمت دارد. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال های 3200 تا 1800 قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.
وسعت "شهر سوخته" و یافته های کاوشگران این محوطه باستانی را از صورت یک محوطه عادی دوران مفرغ خارج کرده و به این نتیجه رسانده که زندگی در"شهر سوخته" با دوران آغاز شهرنشینی در فلات مرکزی ایران و بین النهرین همزمان است.
سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 3200 تا 2750 قبل از میلاد "شهر سوخته" نامیده می شود.
سیستان خاستگاه نخستین تمدنهای پیشرفته بشری، کانون اجتماعات شهرنشینی، پل ارتباط آسیای غرب با مناطق هندوچین، و معبر کاروانهای تجاری بوده است. شهر سوخته با 5 هزار سال دیرینگی؛ بهترین مرکز شهرنشینی در عصر مفرغ، و ترکیب زیبایی از خلاقیت، فراست صنعت و فرهنگ گذشته، دهانه غلامان (یا دروازه بردگان)؛ نمونه معماری موفق یک شهر هخامنشی، کوه خواجه؛ دژ سنگی و استوار برآمده از درون هزاران رمز و راز تاریخ اشکانی، ساسانی و هنر و تمدن و فرهنگ ایران باستان، زاهدان کهنه یا به قول هنری ساوج؛ لندن آسیا، زبان تصویر گویای هزاره های تاریخ است.
سیستان گلوگاه هند زرخیز و خاور دور، و مهد رادی و رادمردی در اساطیر پهلوانی پیشینیان بوده است و مورخان، بنای سیستان را به 6 هزار سال قبل و به دست گرشاسب نوشته اند. سیستان، انبار غله آسیا، و به لحاظ رصد اقتصادی، از کانونهای اقتصاد آن روزگار است به گونه ای که هرودت مورخ یونانی، مالیات سیستان را در دوره هخامنشی پس از مصر و میان رودان نام می برد.
کشف مقادیر زیادی کوره های پخت سفال در تنگه بلاغی نشان گر آن است که هفت هزار سال پیش، مردانی در این تنگه باستانی به هنر سفال گری مشغول بوده اند.
هیات ایران و آلمان در تازه ترین گزارش باستان شناسی خود در همایش یک روزه باستان شناسی تنگه بلاغی در موزه ملی از کشف کوره های پخت سفال و محل زندگی سفال گران خبر دادند.
«مژگان سیدین»، سرپرست ایرانی هیات مشترک ایران و آلمان در تنگه بلاغی در این باره گفت: «تا کنون هیات باستان شناسی در تنگه بلاغی موفق به کشف ۵ کوره پخت سفال شده است که در نوع خود منحصر به فرد هستند. این کوره ها مانند سفال های بدست آمده از دوره باکون از کیفیت مطلوبی برخوردارند.»
علاوه بر کشف ساختاری از دوره هخامنشی، بقایای استقرار مردمان دوره باکون و چندین اسکلت از هفت هزار سال پیش در آن ها کشف شده است.»
«مژگان سیدین»، سرپرست ایرانی تیم باستان شناسی مشترک ایران و ایتالیا در تنگه بلاغی گفت: «بررسی های ژیوفیزیک در تنگه بلاغی و در نزدیکی سد منجر به کشف محوطه جدیدی شد که به هزاره چهارم پیش از میلاد تعلق دارد. این محوطه صد و سی و یکمین اثری است که در تنگه بلاغی کشف شده است.»
وی در ادامه گفت: «نقشه مغناطیسی تهیه شده از این محوطه باستانی نشان می دهد محوطه استقراری بوده و متعلق به اقوامی است که شش هزار سال پیش از کوره های سفال گری استفاده می کردند.»
تا کنون پنج کوره پخت سفال از هزاره چهارم پیش از میلاد در محوطه کشف شده است که یکی از کوره ها هنوز کانال سوخت رسانی دارد.
فاصله میان محوطه ١٣١ تا محوطه ۷٣کمتر از ده دقیقه است و به همین خاطر باستان شناسان گمان می کنند محوطه ١٣١ زیست گاه صنعت گران محوطه ۷٣ بوده است.
وی درباره کوره های سفال گری کشف شده در محوطه گفت: «این کوره ها مدور هستند و مشابهت زیادی با کوره های شش هزار ساله محوطه ٩١ دارند و به نظر می رسد در هزاره چهارم پیش از میلاد، در تنگه بلاغی صنعت سفال گری شکوفا بوده است.»
**تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشیها بوسیله (W.Semner) بر روی دیواره های ساختمانها در ملایر و فارس که به ۵٠٠٠ سال پیش تعلق دارند کشف شده است.
نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند.
نظرات بسته شده است.