کویر لوت
از آنجائیکه سالجاری بنابر پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل متحد، به نام سال «بیابان و بیابانزایی» نامیده شده است برای ثبت وضعیت موجود مناطق بیابانی و کویری از تاریخ ۱۶/۱/۸۵ بمدت ۹ روز سفری به بیابان لوت انجام دادیم. نوشتار پیش رو سفرنامه مذکور است که پیاپی خواهد آمد.
مسیر حرکت این ماموریت از شهرهای تهران –یزد-کرمان- ماهان-شهداد –بم – جیرفت- کهنوج- اصفهان بود که در مجموع حدود 4600 کیلومتر مسافت طی شد. سفر ازصبح روز چهارشنبه (16 فروردین ماه 1385) در محور آزادراه تهران – قم – کاشان شروع و بعد از عبور از نائین و یزد و رفسنجان و دیگر شهرهای مسیر به کرمان ادامه یافت. برنامه و زمانبندی سفر بشرح زیر انجام گرفت:
1- در تاریخ 18/1/85 بازدید از منطقه شهداد و حاشیه غربی لوت و کلوتها،
2- در تاریخ 19/1/85 بازدید از مناطق بیابانی مسیر کرمان – راور واقع در لوت شمالی،
3- در تاریخ 20 الی 22/1/85 بازدید از مناطق بیابانی و کویری لوت جنوبی‘ فهرج ‘ بم ‘ چاله ریگان و جازموریان.
شهداد
شهر شهداد در لبه غربی لوت واقع شده است. کوههای جفتان و بلور واقع در جنوب شرقی و شرق کرمان همانند حصاری منطقه شهری کرمان را از لوت جدا کرده است. در شکل 1 نمایی فرضی از موقعیت قرار گرفتن شهر شهداد و عوارض ساختاری لوت نسبت به شهر کرمان را نشان میدهد
برای رسیدن به شهداد باید از عرض این ارتفاعات عبور کرد. نیمی از ارتفاعات مذکور از جنس آذرین(جبهه رو به دشت کرمان) و نیمی دیگر که به طرف لوت است از سازندهای تبخیری لوت تشکیل شدهاند. نیمه دومی به صورت بریدگیهایی با بلندی حدود 100متری از سطح دشت لوط قرار دارند این بریدگیها 3 عدد هستند که که از پایین دست سیرچ شروع شده و تا قبل از شهداد واقع شدهاند. کرینسلی این بریدگیها را از دیدگاه ژئومرفولوژی پرتگاه خوانده است در حالیکه از دیدگاه شکل اراضی کوههای گرد ومدور که نسبت به یکدیگر دارای اختلاف ارتفاع میباشند. همچنین از همین دیدگاه‘ شهر شهداد در پایین دست مخروط افکنه رودخانه شهداد که از کوههای مذکور سرچشمه میگیرد قرار دارد. این رودخانه رسوبات خود را بر روی این بریدگیها قرار داده و قسمتی از آنها را نسبتا صاف کرده است.
وجود این آبرفت بادبزنی شکل سنگریزهدار(مخروط افکنه) که دارای نفوذپذیری زیاد است در تامین آب چاههای شهداد بسیار موثر است. در حال حاضر به دلیل خشکسالیهای چند سال گذشته آب رود مذکور که از داخل دره سیرچ وارد لوت میشود بوسیله کانال بتونی به شهداد منتقل میشود و از آن در آبیاری اراضی کشاورزی و باغها استفاده میشود.
متاسفانه به دلیل کمبود امکانات و منابع آب مطمئن‘ شهر شهداد درحال ازدست دادن جمعیت خود است. از حدود 6000نفر جمعیت موجود در چند سال گذشته تنها 2000نفر در این شهر باقیماندهاند. تغییر وضعیت درآمدی مردم در این منطقه از کشاورزی به بخشهای دیگر(خدمات‘ صنعت‘ گردشگری و…) ضروریست.
4- موقعیت کویر لوت
کلمه لوت به معنی برهنه و فاقد هرچیز است(مستوفی 1348). اولین بار محمد بن ابراهیم‘ مورخ سده یازدهم هجری‘ در کتاب خود از کلمه لوط در جمله " از راه بیابان لوط روی به خراسان نهادند…."استفاده کرده است. مستوفی معقتد است که در منطقه لوت هرکس در بیابان بیچاره و درمانده و سرگردان شود به آن لوتی گویند یعنی همه چیز را از دست داده است. حتی این کلمه در زبان ترکی (آذری) نیز با همین معنی بکار میرود بطور مثال "نیه لووت الموسان" به معنی "چرا لخت شدهای" است. برخی نیز گفتهاند که کلمه لوت از نام قوم لوط پیغمبربرادر زاده ابراهیم گرفته شده است اگرچه مشخصاتی که در قران و تورات از جایگاه این قوم ذکر شده با شرایط لوت منطبق است. جالب اینست که نظایر شرایط لوت ایران (وجود کلوتکها و تپههای ماسهای) را در جنوب بحرالمیت نیز وادی قوم لوت گویند(3). در اطراف شهر راور نیز قبری موجود است که مردم معتقدند متعلق به لوط پیامبر است. باید گفت که کلمه لوت را اعراب بعداز فتح ایران در هنگام عبور از شهرهای خیالی (کلوتها) بر این منطقه گذاشتهاند. بهرحال آنچه مسلم است لوت به معنی بی چیز و برهنه و منظور نداشتن پوشش گیاهی و آب، دو عنصر لازم برای حیات انسان و حیوان در گذشنه است. بهمین دلیل بسیاری از بومیان منطقه از رفتن به لوت ترس داشتند و هنوز هم دارند.
بیابان لوت در حد فاصل عرض جغرافیایی 28 تا 32 درجهی شمالی، در گسترهای به طول 900 کیلومتر و به مساحت 199 هزار کیلومتر مربع قرار دارد. حد شمالی لوت به منطقه طبس‘ ارتفاعات نایبند و بیرجند ‘ حد شرقی به نصرت آبا د و در غرب به راور و شهداد و حد جنوبی آن به نرماشیر و ریگان و کوه بزمان محدود است. سه عارضه مهم لوت شامل کلوتها در غرب‘ مجتمعهای ماسهای بزرگ در شرق و دشتهای ریگی در شمال و جنوب است. هنوز گزارشی مبنی بر عبور شخصی از مجتمعهای بزرگ ماسهای شرق لوت در دست نیست ولی برای اولین بار مستوفی بهمراه یک آلمانی در سال 1348 از عرض کلوتها عبور کردهاند.
بیشتر مورخان خارجی لوت را از نظر جغرافیای طبیعی و سیاسی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیمبندی کردهاند. در حالیکه پژوهشهای مستوفی در موسسه جغرافیای دانشگاه تهران‘ آن را به سه بخش زیر تقسیم کرده است
– لوت شمالی یا لوت خراسان یا لوت بصیران(از راور تا بیرجند و حوالی نصرت آباد) که بیشتر دشتهای ریگی و محل برداشت وحمل نهشتههای بادی است‘
– لوت مرکزی که قسمتهای جنوبی راه خبیص به ده سلم را شامل میشود و دربرگیرنده مناظر حقیقی لوت یعنی کلوتها و تپههای شنی است
– لوت جنوبی که به آن لوت زنگی احمد[2] هم میگویند به کوههای شاهسواران( من چنین کوهی را روی نقشه پیدا نکردم شاید منظور کوههای منتهی به سبزواران که همان جیرفت است و درحال حاضر بارز نامیده میشود) و بزمان محدود میشود. حد شمالی این منطقه دشتهای کشیت و بلوچ آب تا راه بم به زاهدان است.
کویر لوت را با اسامی گوناگونی چون چالهی لوت، دشت لوت و بیابان لوت نیز نامیدهاند. با توجه به تعریف کویر که وجود آب و خاک و نمک در کنار یکدیگر است و اینچنین شرایطی بر تمامی لوت حکفرما نیست به نظر استفاده از بیابان لوت صحیحتر است . همچمنین چون دشت به معنی جای صاف و هموار بکار میرود و در سراسر لوت وجود پستی و بلندی محرز است بنابراین دشت لوت نیز اصطلاح مناسبی برای آن نیست.
کلوتها
شاید مهمترین عوارض موجود در لوت کلوتها باشند. کلمه کلوت که یک کلمه بلوچی است و بلوچها نیز قومی ایرانی هستند از دو جزء کل و لوت به معنی شهر لوت تشکیل شده است. هنوز هم از کلمه کلاته در بسیاری از نقاط خراسان و سیستان بعنوان آبادی یاد میشود. منظور از کلوت یا شهر لوت تپههایی با شکلهای مختلف است که از جنس رس و گچ می باشند. این عوارض که تقریبا تمامی سطح غربی لوت مرکزی را پوشانیدهاند در اثر عمل باد و آب بشکل ساختمانهای تخریب شده قدیمی هستند که گویا در گذشته دور در آنجا زندگی رواج داشته است در حالیکه اینطور نبوده و آثار آبادانی و کشاورزی در آنها دیده نمیشود.
احمدی(1367) طرز تشکیل کلوتها را حاصل از بارندگیهای موقتی در بیابان میداند که آب با مواد خاکی سطح کلوتها خمیری درست می کند و پس از خشک شدن ‘وزش باد آنها را با خود برده و کم کم حفرهها و چالههایی در اثر آن بوجود میآید. این حفرهها بزرگتر شده و در نهایت بصورت دالانهای امروزی دیده میشوند.
بوبک (1963) به نقل از کرینسلی معتقد است که عمل انتقال ذرات از روی کلوتها به داخل گودالهای تشکیلات لوت بصورت دورهای انجام شده است. در واقع این امر نشان دهنده عمل فرسایش آب و باد بهمراه هم و یا بطور متناوب در دورههای خشک و تر است.
تفاوت شکل کلوتها در طول آنها بوضوح دیده میشود بطوریکه در برخی نقاط کلوتها بسیار کوتاه شده (مانند چند محدوده کوچک در اطراف شهداد)که به آنها کلوتک گفته میشود. در جنوب غربی لوت و در شمال تا شمال غربی فهرج نوعی از کلوتها دیده میشود که دیواره آنها عمودی است. کرینسلی معتقد است این نوع کلوتها در اثر طغیانهای فصلی و برش دیوارههای آنها بوجود آمدهاند. این دیوارهها بریده شدهاند و در برابر فرسایش مقاومت بیشتری نسبت به بقیه دارند.
در بین کلوتها اراضی شور کویری وجود دارد که به دلیل سطح آب زیرزمینی بالا و گچ ‘ سطح آنها شخم خورده و یا به صورت چند ضلعی است. در زیر لایه سطحی این کویرها در عمق 10 تا 20 سانتیمتری سخت لایهای از جنس نمکهای کلسیم‘ سدیم و منیزیم است. شوری کویرهای شخم خورده کمتر از کویرهای دیگر(کویر چند ضلعی‘ سفید‘ زرده و…..) است. به همین سبب امکان رویش برخی گیاهان به شرط تا مین آب است. همانطور که در شکل ۷ ملاحظه میکنید احداث جاده آسفالته موجب تولید یک میکرو آبخیز شده و در داخل کویر شخم خورده امکان رشد نی و گز را فراهم آورده است. این تکنیک میتواند در کمپ تفریحی کویری (که در شمال غربی شهداد است) در مقیاس کوچک بکار آید تا ضمن ایجاد مانعی برای رسیدن شن به کمپ‘ فضای سبزی بعنوان بادشکن (که در حال حاضر از خاکریز برای اینکار استفاده میشود) ایجاد کند هرچند هدف کمپ کویری داشتن فضای سبز نیست.
نبکاهای حاشیه غربی لوت
تلهای گیاهی و یا نبکاها‘ عوارضی هستند که بیشتر در مناطق برداشت و حمل رسوبات بادی بوجود میآیند. این شکل اراضی با رویش یک گیاه و گیر افتادن ذرات شن و جمع شدن در پای آنها پیدا میشوند. با رشد گیاه میزان افزایشهای بادی در پای گیاه زیاد میشود. ارتفاع مواد جمع شده در پای گیاه ممکن است به چند متر برسد. یک نبکا در طول دوره عمر خود مراحلی را میگذراند محمودی(1356) مراحل تولد و مرگ یک نبکا را به تفضیل در مقالهای در رشد جغرافیا آورده است. به نظر میرسد که این نبکاها مراحل اوج تکامل خود را میگذرانند و هرگونه دخل و تصرف در آنها موجب اضمحلال آنها میشود.
با توجه به نزدیک شدن آب زیرزمینی نسبتا شور رودخانه شهداد به سطح زمین در شمال شرقی شهداد که در نهایت به داخل کلوتها میریزد شرایط برای رشد گز شاهی فراهم شده است. با رشد این درختان ارتفاع نبکاهای این قسمت از لوت بسیار بلند و منحصربفرد هستند.
هرساله بر روی ریگها و ماسههای جمع شده در پای درختان نبکاها مقداری بقایای برگ و شاخه میریزد. با توجه به سرعت تجزیه این مواد در بیابان‘ مواد آلی حاصل از آنها بسرعت تجزیه شده و از بین میروند. احتمالا بعلت کمبود رطوبت ‘ سرعت تجزیه زیاد مواد آلی و بزرگی ذرات
ماسه‘ این مواد با ذرات و مواد جمع شده در پای گیاه نمیتوانند پلهای لازم برای تشکیل ساختمان خاک را بوجود آورند. بدین جهت در نبکاهای غرب لوت که مورد بازدید قرار گرفت ساختمان خاک مشاهده نگردید.
نظرات بسته شده است.