گاوخونی ، بهشتی در حال نابودی
گاوخونی این نام ما را به زمان درس و مدرسه می برد و از آن نام هایی بود که برای به خاطر سپردنش به مشقت نمی افتادیم ، و به آسانی از یادمان نمی رفت .در کتاب آورده بودند که گاوخونی باتلاقی است که زاینده رود در آن فرو می رود ، زاینده رود رودخانه ای است که از کوههای زردکوه بختیاری سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن خاک اصفهان و عبور از این شهر در باتلاق گاوخونی فرو می رود .
از سراب تا پایاب 405 کیلومتر است ، ارتفاع تالاب از سطح دریا 1477 متر و اختلاف ارتفاع آن نسبت به سراب (زردکوه بختیاری) 2747 متر می باشد ، تالاب وابسته است به مجموعه ای به نام حوزه آبخیز زاینده رود است ، وسعت کل حوزه 41371 کیلومتر مربع است که 9/90 درصد آن در محدوده استان اصفهان و مابقی در استانهای یزد ، فارس و چهارمحال بختیاری قرار گرفته است و سد زاینده رود در 110 کیلومتری مرکز استان اصفهان واقع شده است ، (چادگان) که حواشی آن از جمله زیبائیها و جاذبه های مناطق گردشگری ایران است و با وجودی که عموما در کمربند خشک قرار گرفته ، اما کوههای زاگرس و کرکس منشا تغییرات بارز آب و هوایی در کل حوزه می شود.
شاخه های زاینده رود شامل : حوضه های اطراف دریاچه پلاس جان ، شور و دهاقان ، خشکه رود ، حوضه مرغاب ، زرچشمه ، حوضه رحیمی و گاوخونی می باشد .
از محل سراب ، صدها محل زراعی ، صنعتی ، روستایی و شهری در حاشیه زاینده رود واقع شده است و ورزنه آخرین نقطه جمعیتی رودخانه است ، اساسا در سراب و بالادست عمق دره ها و شیب اراضی، مانع از کشاورزی می شده و این نشان از اهمیت زراعت در پایین دست دارد ، سالیانه 6 میلیارد متر مکعب آب برای مصارف شرب ، کشاورزی و صنعت از زاینده رود به عنوان یکی از منابع آبی کشور برداشت می شود .
رودخانه زاینده رود بر خلاف همه رودخانه ها ، به جای آنکه به دریا بپیوندد و به حیات خود ادامه دهد در یک ناحیه کویری داخلی کشور فرو می رود و از حرکت باز می ایستد، و منشا اثرات فراوان طبیعی است ، در برخی سفره ها و داستانها آمده است بعد از فرو رفتن آب در این باتلاق ، در دشتهای کرمان ، به صورت چشمه هایی روان می شود هر چند از نظر علمی این موضوع تایید نشده است در طول تاریخ نام " گاوخونی " و " زاینده رود" به موازات هم مطرح بوده است ، و طومار معروف شیخ بهایی و تقسیمات آب زاینده رود که از برجسته ترین نمونه های میراث فرهنگی این مرز و بوم است ، نشان از اهمیت حیاتی این رودخانه از دید مردم در طول تاریخ دارد . از شهر ورزنه که 25 کیلومتر از طریق جاده شوسه به سمت شرق می رویم به تالاب می رسیم (ادامه این مسیر از کنار تالاب به یزد منتهی می شود ) ، وسعت تالاب 470 کیلومتر مربع بوده که در حال حاضر 50 کیلومتر مربع آن را آب فرا گرفته است .
تالاب بکر گاوخونی در پست ترین ناحیه دشت اصفهان و از نظر جغرافیایی در منطقه وسیع مسطح و یکی از با ارزش ترین اکوسیستمهای کشور در فلات مرکزی ایران و در خشک ترین منطقه و با گونه های نادر گیاهی و جانوری خاص خود ، چون گوهری در کویر مرکزی ایران می درخشد و از نظر عملی برای محققین زیست محیطی حائز اهمیت فراوان است .
همچنین دو روخانه ی فصلی به جز رودخانه دائمی زاینده رود به تالاب می ریزد ، در جنوب تالاب جرقویه و معادن نمک واقع شده است ، از بالا که باتلاق را بنگریم مانند یک گلابی یا یک مثلث به نظر می رسد .
داستانهای فراوانی در منطقه از تالاب بیان می شود ، از جمله بلعیده شدن انسان در منطقه ، این درحالی است که وسعت منطقه و وجود جنگلها و نیزارهای فراوان باعث می شده که مردم غیر بومی در منطقه دچار سردرگمی شوند و راه را گم کنند . مردم محل می گفتند عرض تالاب را در 20 ساعت طی کرده اند ، گفته شد ، در تالاب انسانی به صورت عریان می زیسته که قادر به حرف زدن نبوده و با وضعیت اقلیمی محیط زندگی می کرده که اوایل انقلاب توسط نیروهای بسیج منطقه دستگیر ، اما متاسفانه تحقیقات گسترده ای بر این موضوع انجام نشد.
این موضوع نشانی از طبیعت بکر و دست نخورده تالاب دارد که در برخی نقاط آن تا کنون پای بشر به آن نرسیده است .
برخی از همراهان ما در این سفر برداشت عامیانه ای از این باتلاق داشته اند و آن را جایی می دانستند با ظاهری فریبننده ، بی آنکه نشان دهد زیرش خالی است وقتی بی خیال پای بر آن می نهی می بینی زیر پایت خالی می شود ! هر چند باتلاق گاوخونی این خصوصیات را ندارد و غرق شدن در حواشی آن به علت شوری خاک و پف کردگی آن منتفی است .
حداکثر عمق گاوخونی در مواقع پرآبی 5/1 متر و حداقل 100 سانتی متر است . تالاب در مرکز خود چالهایی دارد که گودترین قسمت آن با وجود خشک سالی ها ، بدون آب نمانده است .
فرصت رفیق نشد تا به کناره های باتلاق گام نهیم . اما مشاهده آب در وسط تالاب آن هم پس از خشکسالی های اخیر ، به خصوص انعکاس اشعه های طلای خورشید ، خیره کننده ، دیدنی ، و لذت بخش بود .
واقعا این دشت بیکران دیدنی و بی نظیر است و چشمها را خیره می کند ، سوز سرد و گزندهای میوزید ، و زمینهای شور بر اثر بارندگی های اخیر مرطوب شده است ، اینجا دیگر از تلواسه ها و هیاهوهای شهر خبری نیست ، گاوخونی اسرارآمیز ، احساس مبهمی از راز و رمز زندگی ، مرگ ، واقعیت و وهم را در خیال آدم بر می انگیزاند . شبهایش در فصول مختلف ، ستاره های پرفروغش و شهابهای پر سرعت ، آن محیط را به سرزمین افسانه ها بدل کرده است .
هر آنچه به این دشتها می نگری انگار انتها ندارد ! سکوت عمیق و سنگین تالاب که تنها وزش باد آن سکوت سنگین را می شکند ، آنجا را وهم انگیزتر می کند، هر چند در میان باد گرم شورستان (با دمای بیش از 40 درجه در تابستان ) واقع شده است ، اما در آخرین روزهای پائیزی ، سرد اما قابل تحمل است ، آسمانی بلند و فروزنده ، اقلیمی متفاوت که خود سبب پایندگی و تاب آوردن انسان کویری بوده است، آن هیبت ، صلابت ، عبوسی و خشکی کویر در رویارویی با باتلاق ، در هم میشکند و تعدیل می شود . تالاب بیشتر به معجزه ای می ماند در فلات مرکزی ایران ، که پایانی برای آن متصور نیست بلکه آغازی دوباره است و باعث شده رگ حیات ، در طبیعت بخیل کویر جاری شود ، با قدمتی تاریخی ، آنگونه که گفته شده ، تمدن ابتدا در این پایاب شکل گرفته و بعد در بالادست رودخانه گسترش یافته است .
در مجموعه ای محدود همه گونه های طبیعی یافت می شود و از تنوع توپوگرافی قابل ملاحظه ای برخوردار است ( کوه ، رودخانه ، کویر ، جلگه ، پوشش گیاهی ، تپه های شنی و تالاب ) و این تالاب از جمله 1328 تالاب مطرح جهانی است که در کنوانسیون بین المللی (سال 1971) که در شهر رامسر برگزار شد ، رسما به عنوان تالاب بین المللی شناخته شد و شرایط خاص جغرافیایی ، طبیعی و زیست محیطی و حدود سه فاکتور هیدرولیکی ، بیولوژیکی و اکولوژیکی این تالاب را به عنوان نادرترین و کمیاب ترین تالابهای کره زمین قرار داده که از نظر علمی برای محققین حائز اهمیت است . بیش از 30 گونه پوشش گیاهی در منطقه وجود داشته از جمله : تاغ ، گز ، اشک ، درمنه ، گون، شور ، پرند ، قیچ ، و … پوشش گیاهی عموما شور پسند است ، علفزارها و نیزارها ، در حاشیه جنوبی بیش از ده کیلومتر کشیده شده است .
گونه های جانوری :
فلامینگو ، مرغابی ، آنقوت ، تنجه ، غاز خاکستری ، قورباغه تالابی ، بزمجه ، انواع مارمولک ، آهو ، گورخر و … (که متاسفانه اکثرا از میان رفته است ) ، هزاران پرنده مهاجر این منطقه را برای کوچ زمستانی و آسایش بر می انگیزد(بیش از 20 هزار پرنده ) ، شوری آب در مدخل مرداب ، حیات آبزیان را در رودخانه میسر نمی سازد ، رنگ سرخ و زیبای این تالاب نادر کره زمین ، به دلیل زندگی یک نوع سخت پوست (آرتیماسالیا) در آن می باشد ، تالاب گاوخونی به عنوان یک اسفنج ، در فصلهای پرآب ، آب را به خود جذب و در فصلهای دیگر پس می دهد .
منطقه گاوخونی منطقه ای ناشناخته با پتانسیلهای قوی از جمله وجود تالاب ، آثار تاریخی و منطقه شن های روان را داراست و مدیریت دقیق بر آب رودخانه تالاب را از هر خطری محفوظ و مصون میدارد متاسفانه منطقه هیچ گاه از مدیریت حمایتی و حفاظتی مستحکمی برخوردار نبوده است .
وجه تسیمه گاوخونی : نام گاوخونی همیشه پر راز و رمز بوده و در مورد نام گاوخونی حرف و حدیثها فراوان است که یکی دو نمونه از آن که به نظر و به حقیقت نزدیکتر است آورده می شود .
گاوخونی : چشمه یا چاه بزرگ ، گاوه یا گابه نام قدیم اصفهان بوده و گاوخونی به معنی چاه بزرگ جی یا اصفهان است . همچنین از نامهای قدیم اصفهان گابیان ، گابیدوان بوده که بعدها به جی ، اسپاهان ، سپاهان و اصفهان رسیده است و برخی می گویند ریشه گاوخونی از آن است ، گاوه در پارسی به معنی بزرگ است و خانی چاه ، گاوخونی یعنی آبگیر بزرگ ، گودال بزرگ ، چاله بزرگ ، خان یعنی چشمه محل آب ، (مثلا خوانسار= چشمه سرا) ، گاوخانی به معنی حوض بزرگ ، برکه بزرگ ، تالاب آبگیر ، جائی که آب رودخانه یا باران جمع شود .
در اواخر نیمه نخست ، سال جاری فیلمی با نام گاوخونی به مدت 5 روز در اصفهان اکران شد که به دلیل عدم استقبال ، برداشته شد ، در همان 5 روز هم تعدادی پس از آغاز فیلم دقایقی بعد سینما را ترک کردند . شایسته بود حال که از این نام پر راز و رمز در فیلمی بهره گرفته می شود دقایقی به معرفی تالاب از همان بعد هنری پرداخته شود . فیلم گاوخونی محصول یک سینمای آماتور نبود بلکه فیلمی حرفه ایی بود . این فیلم به کارگردانی بهروز افخمی و بر اساس نوشته جعفر مدرس صادقی ساخته شده بود .
کتاب ارزشمند " زاینده رود از سرچشمه تا مرداب " نوشته آقای دکتر سید حسن حسینی ابری به تفصیل به حوزه گسترده زاینده رود و طومار معروف شیخ بهایی پرداخته است . که مطالعه آن برای علاقمندان خالی از لطف نیست .
بند شاخ کنار و شاخ میان : پس از پل قدیمی ورزنه ، بند شاخ کنار آخرین بند روی رودخانه (دهانه تالاب ) جهت تنظیم و هدایت آب زاینده رود جهت مصارف کشاروزی و راه اندازی آسیابها مورد استفاده قرار می گرفته است ، دو روستا پس از ورزنه با همین نام قرار داشته که ساکنین اطراف تالاب روستاهای شاخکنار و شاخمیان ، ظرف 40 سال گذشته با رها کردن املاک خود به ورزنه و دیگر شهرها کوچ نموده اند . پس از بند شاخ کنار ، رودخانه شاخه شاخه می شود و تالاب را تشکیل می دهد و با این بند از رودخانه زاینده رود خداحافظی و به تالاب می پیوندیم ، با اینکه این بند زیبا هنوز در دل کویر خود می نمایاند ، اما قطعا اگر توجهی به آن نشود به زودی از میان خواهد رفت .
سیاه کوه
از جاذبه های مهم منطقه کوه سیاه (کوه آتشفشان خاموش ) است مشرف به تالاب ، که همگی به دامنه آن صعود کرده و منظره زیبای تالاب را به نظاره نشستیم ، سنگهای آتشفشانی در منطقه پراکنده بود ، سنگهایی که می تواند زمینه تحقیقات گسترده کارشناسان باشد ، برخی از همراهان برای مصارف بهداشتی ! (سنگ پا ) مقداری جمع آوری کردند!
تپه های شن روان : از ورزنه 5 کیلومتر که به سوی حسن آباد جرقویه پیش میرویم ، پس از گذشتن از مزارع پنبه که زمین را چون برف سفید پوش کرده بود ، به تپه های شن روان می رسیم . این منطقه در جنوب تالاب و نقطه مقابل کوه سیاه در آن سوی تالاب واقع شده است . به نظر می رسد این تپه ها شکل ثابتی ندارند و در اثر ورزش بادهای دائمی و موسمی تغییر شکل می دهند .
آثار به جا مانده در منطقه و کشف چند جنازه از این محل ، منجمله استخوان پای یک متری یک انسان ، و کشف جسد دیگری در نمکزارها ، از شهری در زیر تپه های شن روان حکایت می کند (شهر سبا) ، مردم محل بر اساس افسانه هایی معتقدند مردمان این شهر در اثر کفران نعمت ، شهرشان در زیر این شنها مدفون شده است .
ما به سختی توانستیم از تپه های شنی بالا برویم و پایمان تا بالای مچ درشن ها فرو می رفت با این حال همه اعضاء گروه به بالای تپه ها آمدند زیبایی و دست نخوردگی تپه ها چشم هر بیننده ایی را خیره می ساخت .
از جاذبه هایی که می توان در منطقه ایجاد کرد : تحقیقات در تپه ها و شهر گمشده می باشد که آثاری از آن به دست آمده است و احیاء اساطیر در مورد منطقه ، بررسی گونه های جانوری منحصر به فرد و نمکزارها ، همچنین محیط مناسبی است جهت : پرواز با گلایدر ، پاراگلایدر ، پاراموتور ، کایت ، سقوط آزاد ، بیابان پیمائی ، قدم زدن روی شنها ، موتور سواری و شتر سواری و …
خشکسالی و آتش سوزی ، بعد از خشکسالی سالهای اخیر در اصفهان ، خسارتهای عمده ای به منطقه وارد شد که در اکثر مواقع آب رودخانه به تالاب نمی رسید و متعاقب آن بر اثر گرمای شدید هوا ، آتش سوزیهایی رخ داد که عمده پوشش گیاهی منطقه را نابود ساخت ، البته شایع شده بود این آتش سوزی از روی عمد و علت آن از بین بردن پشه خطرناک سالک که در اثر وجود درخت گز متجمع می شوند بوده و توسط افراد ناآگاه صورت پذیرفته است ، در هر صورت با خشکسالی ، ورود پرنده ها در این منطقه متوقف شد . امکانات در اطفاء حریق این منطقه بسیار ابتدایی و ناچیز بوده به نحوی که مردم منطقه با خاک سعی در اطفاء حریق داشتند .
ورزنه
ورزنه مرکز بخش بن رود با جمعیتی در حدود 11 هزار نفر و در 125 کیلومتری شرق مرکز استان اصفهان قرار دارد ، ورزنه قدیم دایره ای شکل بوده که سابقا اطراف آن خندقی حفر شده بوده است و آنچه بیرون از این محور شکل گرفته ، گسترش بعدی شهر بوده است ، آثار زندگی در ورزنه به گفته بوم شناسان و باستان شناسان ، به هزاران سال قبل باز می گردد ، و در حقیقت این بخش ، پایان (بن) رودخانه زاینده رود اصفهان است ( نامگذاری بخش به بنرود بر همین اساس بوده است ) ، شهر زیبای ورزنه ، آخرین نقطه جمعیتی در حاشیه رودخانه زاینده رود است و به دلیل بن بست بودن ، فرهنگ آن دست نخورده باقی مانده و این امر در حفظ آثار ، آداب و رسوم و سنن و خودکفا بودن مردم از زمان قدیم نقش مهمی ایفا کرده و لذا از نظر گردشگری و مطالعات جامعه شناسی ، اهمیت فراوان دارد . گفته می شود اولین پلی که بر روی زاینده رود ساخته شد (شاید قبل از پل "شهرستان" در شهر اصفهان) پل تاریخی ورزنه بوده است و اتفاقا همین پل ، آخرین پلی است که روی زاینده رود وجود دارد و بعد از آن تالاب آغاز می شود . فرش ورزنه شهرت دارد به خصوص فرش شش لا و چهار لا ،از دیگر صنایع : سفره بافی و پارچه بافی را می توان نام برد ، که شایان توجه برای تحقیقات زبانشناسی و آواشناسی است .
از محصولات کشاورزی آن : گندم ، جو و چغندر و پنبه است و تولید چادر سفید محلی (که با توجه به اقلیم کویری و گرم مورد استفاده بانوان قرار می گیرد ) ، توسط خود اهالی و از محصول پنبه فراهم می شود که نشان از فرهنگ و هنر بانوان محل دارد ، پوشش چادر سفید زنان شهر ورزنه در نوع خود در ایران بی همتاست ، یکی از فرهنگیان محل که در عین حال زراعت نیز داشت از ما خواست در رسانه ها منعکس کنیم که دختران ورزنه این سنت را به دست فراموشی نسپارند و شهر سپید جامگان ، همچنان پیام آور محبت ، پاکیزگی ، صلح ، دوستی و کار باقی بماند ، این پوشش به نوعی ما را به یاد لباس محلی استفاده می کند .
مردمان ورزنه بسیار خون گرم و میهمان نواز هستند با خلوص نیت با ما درد دل می کردند ، آنها می گفتند امسال خرید پنبه در ورزنه از قرار هر کیلو وش 200 تومان بود که از پائین بودن این قیمت ناراضی بودند و خواستار حمایتهای بیشتری از سوی مسئولین امر شدند .
آثار تاریخی : از جمله آثار تاریخی شهر ورزنه مسجد جامع ، کاروانسرای رباط شاه عباسی ، پل قدیمی ، آب انبارها ، و … را میتوان نام برد .
مسجد جامع : طبق شواهد موجود و بنا به اظهار مردم ورزنه ، بنای اولیه مسجد جامع ورزنه که از نقاط دیدنی این شهر است ، بر روی آتشکده زرشتیان و در زمان سلجوقیان بنا شده و در زمان تیمور گورکانی به دستور دختر امیر گورکانی تعمیر شده ، آخرین سفید کاری مسجد به سال 833 هجری قمری باز می گردد . محراب مسجد در سال 1229 ساخته شده است که امروز نیز با همان بافت ، مورد استفاده اهالی می باشد .
پل قدیمی ورزنه : این پل آخرین پل رودخانه زاینده رود است که بعد از آن انشعابات فرعی ، رودخانه (مصب) ، و سپس تالاب پدید می آید ، این پل دارای ده دهنه است و همچون دیگر پل های قدیمی اصفهان از آجر و ساروج بنا گردیده و در طی چند مرحله بازسازی شده و در حال حاضر مختص عبور عابرین پیاده است ، و از عبور وسایل نقلیه موتوری از روی آن جلوگیری به عمل می آید ، هر چند اطلاعات دقیقی از قدمت پل در دست نیست ، ولی گفته می شود اولین پلی است که بر روی رودخانه بنا شده (در سال 150 هجری نیز تعمیراتی روی پل صورت گرفته ) ، این پل در مسیر حرکت کاروان ها بوده که از طریق جاده ابریشم از این منطقه کویر مرکزی ایران می گذشته اند ، لذا کاروانسراها و رباطات فراوانی نیز در مسیر آن وجود داشته است .
کاروانسرای رباط عباسی : این کاروانسرا جزو 999 کاروانسرای شناخته شده ایران است و گویا در زمان شاه طهماسب صفوی احداث گردیده ، و دومین منزلگاه بعد از یزد در مسیر جاده ابریشم بوده ، که متاسفانه تخریب و فرسایش یافته و هم اینک به صورت متروکه و انبار درآمده ، سازمان عمران زاینده رود در صدد احیا و بازسازی مجدد آن است تا به صورت نمادین در اختیار توریستها و گردشگران قرار گیرد ، البته در 30 سال گذشته به عنوان مکتب خانه مورد استفاده اهالی محل قرار می گرفته است .
ورزنه قابلیت تبدیل شدن به یکی از مهمترین مناطق تفریحی و تحقیقاتی در زمینه های تاریخی و زیست محیطی را داراست . فرهنگ اصیل و بومی منطقه ، آداب و رسوم آنها در مراسم مذهبی و جشنها و … قابل تامل است و در بازدید از آثار منطقه ، وجود یک راهنما که اطلاعات جامعی از منطقه داشته باشد ، لازم می نمود ، که بخشداری باید با همکاری متخصصین امر ، در زمینه تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص و ماهر ، و تهیه جزوه راهنمای مستند پیرامون منطقه ، اقدام نماید .
قلعه قدیمی قورتان : در غرب ورزنه روستای قورتان واقع شده که بسیار جالب و دیدنی است و علاوه بر کشاروزی و زیبایی های طبیعی منطقه در آن ، قلعه قدیمی قورتان (دوران سلاجقه ) جلب توجه می کند ، مسجد جامع روستا در دو طبقه در همین قلعه واقع شده است ، که مربوط به گذشته های دور است ، گفته می شود این قلعه ، از قلاع نظامی بوده است ، با توجه به وسعت زمین های اطراف ، اخیرا حسینیه ای بزرگ در وسط آن احداث شده که نمای قلعه را مخدوش ساخته و بسیار ناهمگون است ، در پی پرسشهای مکرر خبرنگاران و کارشناسان در مورد چگونگی احداث این حسینیه ، یکی از مسئولین محلی گفت : احداث حسینیه در این مکان به علت پاره ای اختلافات محلی بوده است ! دیدن این قلعه وسیع ، ما را به یاد ارگ تاریخی بم میاندازد ، و بی توجهی در حفظ و نگهداری آن اشک هر بیننده ای را در می آورد ، در برخی قسمتهای این قلعه قدیمی دامها ، نگهداری می شد و در بخشهای دیگر ، آن افرادی ساکن بودند در حالی که این قلعه می تواند به یک شهرک بزرگ علمی، تحقیقاتی ، توریستی ، سینمایی و نمادی از شهر نشینی و فرهنگ مردم و جامعه شناسی و بوم شناسی ، بدل شود .
تالاب گاوخونی و حوضۀ پیرامون آن یکی از اولین مناطق سکونت بشری در خوضۀ داخلی ایران است که به خاطر دوری از شهر اصفهان و پیرامون آن به صورتی بکر و دست نخورده باقی مانده و از تخریبهای تاریخی که دیگر مناطق حوضۀ زاینده رود را دگرگون ساخته به دور مانده است.
این دورماندگی موجب شده است که منطقه به صورت گنجینه ای حفاظت شده از چشم اندازهای طبیعی و آثار تمدن مردم منطقه در جلوه های طبیعت کویری(آب نمای تالاب،علفزارها جنگلهای کویری،چشم انداز بی انتها از افق چشم نواز،تپه های شنی به طول بیش از70 کیلومترو عرض متفاوت و در مجموع اکوسیستم مناطق کویری) و نیز آثار دست نخورده تمدن انسانی مانند قدیمی ترین بندهای انحراف آب، بندهای آسیاب ، آب انبارها، سکونتگاههای وسیع خشتی مانند : قلعه های نظامی و انتظامی تاریخی، روستاهای قلعه ای، روستا شهر بزرگ ورزنه به عنوان بزرگترین شهر خشت و گل در حوضۀ زایندهرود، برجهای پرشماره کبوتر ، مساجد قدیمی باقی مانده از قرن دوم هجری تا زمان سلجوقیان، صفویه، قاجاریه وبه همین ترتیب تا زمان حال و نیز الگوهای مدیریت بر منابع طبیعی(آب، چراگاه، معادن نمک و …)، فرهنگ کهن ایرانی در همه امور رفتاری ، اعم از اقتصادی و اجتماعی و مناسبات انسانی ، طرز لباس (به ویژه در پوشش زنان )گویش دری ، ثبات در حفظ اسامی کهن محلات و مراکز جمعیتی ، الگوی تولید و خوراک و اموری از این قبیل به صورتی دست نخورده باقی بماند.
به گونه ای که در مسافتی حدود 100 کیلومتر از شهر اصفهان در شرق زاینده رود ، تمامی تاریخ و بخش وسیعی از جغرافیای اصفهان و ایران در آن محفوظ بماند ، به صورت ذخیره ای غنی از دانش بومی ایران زمین ، در اختیار محققین و پژوهشگران و حتی برنامه ریزانی که در جستجوی الگوهای توسعه پایدار مناطق هستند در اختیار قرار دهد.
از دیدگاه گردشگری هر یک از آثار یادشده هم برای علاقمندان داخلی اکوتوریسم که در جستجوی هوای صاف و بدون آلودگی حاصل از عملکرد تمدن ماشینی ، سکوت و تمدد اعصاب هستند و هم برای گردشگران خارجی که علاقمند به مشاهدات و بررسی های فرهنگ اصیل ایرانی اعم از: معماری کویری، اجتماعات اصیل و جلوه های بکر مناطق کویری از جمله: چشم انداز و افق وسیع کویر ، مشاهده بدون مانع ستارگان در شبهای کویر هستند و همه آنان که به ورزشهای کویری علاقمندند ، محیط مناسبی را در اختیار قرارمی دهد.
اما این دست نخوردگی نه تنها مربوط به خود منطقه است، بلکه حتی برای مردم اصفهان نیز ناشناخته و مجهول باقی مانده است برای اکثر دست اندرکاران توسعۀ استان نیز منطقه ای ناشناخته و دست نخورده باقی مانده و سرمایه گذاری های مناسب در آنجا انجام نشده است . به عبارتی دیگر مردم اصفهان اکثراً هنوز نمی دانند با کدام وسیله و یا از کدام راه و در کدام فصول سال امکان دسترسی به این منطقه میسر است ویا احتیاجات اولیه آنان در منطقه چگونه فراهم خواهد شد؟ لذا پیشنهادات زیر را در شروع توجه به گردشگری منطقه از اولویتهای ضروری دانستند:
1- نسبت به معرفی توانمندیهای گردشگری شرق اصفهان اقدام پیگیر به عمل آید.
2- از تخریب آثار معماری کویری اعم از قلاع قورتان ، اشکران و … به شدت جلوگیری بعمل آید تا در آیندۀ نزدیک نسبت به مرمت آنها اقدام گردد.
3- به حفاظت بافت قدیم شهر ورزنه و مرمت آن توجه ویژه مبذول گردد.
4- از تخریب روستاهای قلعه ای، باقی مانده پس از لغو رژیم ارباب رعیتی جلوگیری شود .
5- با توجه به احداث شبکه جدید آبیاری رودشتین ،ترتیبی اتخاذ گردد که بندهای سنتی آبیاری منطقه ای همچنان جلوه های دل انگیز گردشگری خود را حفظ کند.
6- ترتیبی اندیشیده شود تا مردم منطقه نسبت به حفاظت و تعمیر برجهای کبوتر باقی مانده و نیز احیای شبکه برجهای کبوتر در حال تخریب در منطقه تشویق گردند.
7- نسبت به حفاظت از پلهای قدیمی (آجری ) منطقه بویژه پل تاریخی ورزنه و پل اژیه اقدام جدی بعمل آید .
8- از تخریب آب انبارهای سنتی منطقه جلوگیری شده نسبت به ،به روز کردن کاربری آنها(نه بمنظور ذخیره آب شرب) اقدام ویژه معمول گردد.
9- با تبدیل علفزارهای طبیعی منطقه به پارک ملی و توسعۀ جنگلهای کویری حوضه تالاب (با استفاده از منابع آب سرریز بند شاخ میان و شاخ کنار وچاه آرتزین شور حاشیه تالاب، به تجدید حیات وحش کویر تالاب انواع گور خر ، اسب ، قاطر ، غزال ، و دیگر جاندارانی که بومی این علفزارها بوده اند) و در اواخر رژیم گذشته و اوایل پیروزی انقلاب اسلامی طی شکار مفرط منقرض شدند ،بذل توجه ویژه گردد.
10-نسبت به ایجاد موزه بوم شناسی حوضۀ تالاب و تأسیس یک مرکز کویرشناسی و مطالعات مختلف مربوط به تالاب و کویر اقدام گردد.
11- امکانات مورد نیاز بیتوته و یا استراحت گردشگران و نیز علاقمندان به ورزشهای کویری به مرور زمان تکمیل گردد.
12- نسبت به تکمیل امکانات دسترسی به منطقه تالاب با سازمانهای اطلاع رسانی و دست اندرکاران امور گردشگری استان هماهنگی های لازم برقرار گردد.
13- تمهیداتی اندیشیده شود تا مردم محلی به ویژه اهالی شهرهای ورزنه و هرند و دیگر شهرها و روستاها به سرمایه گذاری های مود نیاز علاقمند و تشویق گردند.
14- چون توان های نهفته تالاب گاوخونی از نظر علمی از جمله خواص درمانی لجن ها و دیگر منابع طبیعی آن به درستی شناخته نشده است، اولویت مطالعت کویرشناسی مذکور به کشف اینگونه توانهای نهفته حوضه تالاب اختصاص یابد.
15- از آنجا که آلودگیهای صنعتی، شهری ، روستائی و زه کشی اراضی شور بالادست و انتقال مستقیم و غیر مستقیم آنها به زاینده رود از مهمترین موانع توسعۀ گردشگری حوضۀ تالاب گاوخونی بشکار می رود تدابیری سهل الحصول و لازم الاجرا برای جلوگیری از ورود آن آلودگیها به زاینده رود و در نهایت به منطقۀ تالاب اندیشیده و اجرا شود.
16- در رابطه با سرمایه گذاری های مربوط به انتقال آب از سرچشمه های مجاور زاینده رود تسریع گردد و سهم مناسبی از آب رودخانه به حفظ حیات تالاب و امور گردشگری آن اختصاص داده شود.
17- نظام خاصی جهت پیگیری پیشنهادات فوق و تقویت هماهنگی بین سازمانهای ذیربط در رابطه با گردشگری حوضۀ تالاب و کویر پیرامون ، طراحی شود.
خیلی ممنون امیدوارم این باتلاق دوباره مثل قدیم شه
آفرین
با سلام از دقت نظر وریز بینی شما کمال تشکر را دارم .خیلی خیلی ممنونم