گوزن FAMILY CERVIDEA 3 گونه زیر در کشور ما هنوز یافت میشود.
1- گوزن معمولی یا مرال با نام علمی CERVUS ELAPHUS MARAL و یا RED REER که اختصاصاً در محدودههای جنگلی شمال کشور زندگی میکند.
2- شوکا (RED DEER) با نام علمی CAPREOLUS CAPREOLUS
که علاوه بر یافت شدن در بیشتر مناطق زیستی گوزن معمولی در پارهای نقاط جنگلهای غرب کشور علی الخصوص منطقه بوزین و مره خیل کردستان زندگی میکند.
3- گوزن زرد یا PERSIAN FALLOW DEER با نام علمی CERVUS DAMA MESOPOTAMICA که به طور طبیعی فقط در دو نقطه نزدیک به هم در ایران زندگی میکرده ولی اکنون در چند نقطه از کشور مثل دشت ناز ساری – جزیره اشک در دریاچه ارومیه و … زندگی میکند.
در این مقاله بیشتر مطالب معطوف به تاریخچه کشف و ماجراهایی است که بر این حیوان بینظیر گذشته است، هر چند که بیان خصوصیات مختصری از وضعیت جسمی و اندازههای طبیعی آن لازم است.
گوزن زرد در دنیا در 2 گونه یافت میشود:
گوزن زرد اروپایی با نام علمی CERVUS DAMA DAMA
گوزن زرد ایرانی با نام علمی CERVUS DAMA MESOPOTAMICA
میشود گفت گوزن زرد ایرانی یکی از انواع چهارپایان بسیار مقاوم است که به خوبی میتواند خود را در شرایط مختلف زیست محیطی تطبیق دهد و حتی راز بقا و زنده ماندن این حیوان در مناطق بسیار بد آب و هوای دز و کرخه همین قدرت سازگاری اوست.
اندازههای بدن
وزن بین 100 تا 150 کیلوگرم
طول کلی بدن 150 تا 250 سانتیمتر
طول دم 20 تا 30 سانتیمتر
ارتفاع شانه 90 تا 140 سانتیمتر
مدت حاملگی 7 تا 8 ماه
حداکثر عمر 20 سال
این گوزن دارای جثهای کوچکتر از مرال است. نرها دارای شاخهای نسبتاً پهن ولی کوتاهتر از شاخهای گوزن معمولی (مرال)اند. مانند گوزن معمولی شاخها در اواخر زمستان میافتد و در بهار دوباره رشد میکند و در تابستان شاخها کامل میشوند.
جثه این گوزن زرد از نوع اروپایی آن بزرگتر اما شاخهای گوزن زرد اروپایی خیلی پهنتر و حتی بلندتر است.
در فصل تابستان موهای بدن کوتاه است و رنگ پشت و پهلوها زرد متمایل به قرمز و زیر بدن و کفلها و دم سفید است. در قسمت پشت و پهلوها خالهای سفید مشخصی دارد. در زمستان موها بلندتر و به رنگ متمایل به خاکستری در میآید و خالها به صورت محو دیده میشوند.
این حیوان معمولاً در صبح زود یا وقت غروب به تغذیه میپردازد، حس بینایی بسیار قوی دارد و شناگر قابلی است.
علاوه بر خصوصیات فوق، این حیوان در اسارت قابل تکثیر بوده و حتی مانند حیوانات اهلی پرواربندی و تولید گوشت از آن ممکن است.
با ذکر این مقدمه میپردازیم به تاریخچه
میدانید که هیتلر در دوره قدرت خود در آلمان همواره با انگلیسیها رقابت داشت، چه در زمینه تسلیحاتی و نظامی و چه در زمینههای علمی و صنعتی و اجتماعی.
از جمله کارهایی که انگلیسیها در آن شهرت داشتند تحقیق در مورد انواع جانوران و گیاهان وحشی اطراف و اکناف عالم بود. آنها چه در سفرهای گردشگری و چه علمی و نظامی و سیاسی که به کشورهای مختلف در دنیا رفت و آمد میکردند اقدام به جمعآوری نمونه (و علی الخصوص شاخ و پوست جانوران وحشی میکردند به همین دلیل امروزه در موزه تاریخ طبیعی لندن نمونههایی هر چند بیجان از حیوانات منقرض شده میبینید که حتی آن نمونهها را در کشور و یا زیستگاه گذشته آن حیوانات نخواهید یافت.
اگر درست به خاطرم باشد سال 1359 که من از این موزه دیدن کردم یک نمونه تاکسیدرمی شده شیر ایرانی در آنجا وجود داشت.
البته باید حدس زد که آنچه را که به نمایش گذاشتهاند خیلی کمتر از آن گنجینههایی است که در اختیار دارند. خدا میداند.
همان طور که گفته شد هیتلر میخواست در همه زمینهها پیش بیافتد، اگر چه در زمینههای نظامی و صنعتی واقعاً توفق داشت اما تحقیقات برای جانوران را نیز بسیار با اهمیت تلقی میکرد و دستور داده بود علاوه بر جستجوی دانشمندان و زیستشناسان برای یافتن چیزهای تازه، نمونههای زنده از حیوانات وحشی در باغوحشهای آلمان گردآوری شوند.
منجمله یک قلاده ببر خزر CASPIAN TIGER که تا سال 51 – 1950 زنده بود و در یکی از باغوحشهای آلمان نگهداری میشد و اتفاقاً تنها عکس رنگی از ببر خزر در همین سالها از این حیوان تهیه شده است.
انشاالله یک روز هم خبرهای داغی از احتمال وجود و زیست ببر خزر تقدیم خواهم کرد.
برگردیم به ماجرای گوزن زرد.
نوعی گوزن زرد که در خاورمیانه زندگی میکرد مورد توجه دانشمندان و زیستشناسان آلمانی بود. نام این گوزن که MESOPOTAMINA FALLOW DEER گفته میشود از کلمه MESOPOTAMINA یعنی بینالنهرین گرفته شده که چون در ایران فقط یافت شد ما آن را PERSIAN FALLOW DEER مینامیم یعنی گوزن زرد ایرانی.
دانشمندان آلمانی با استناد به کتب قدیمی، نقاشیها و حتی کتب مذهبی و مهمتر از آنها در حجاریهای تاریخی منطقه خاورمیانه و علیالخصوص ایران مطمئن بودند که روزی این گوزن در این منطقه میزیسته و نقوش برجسته تخت جمشید وجود آن را در ایران ثابت میکرد.
حتی گفته میشد که این نوع گوزن در ترکیه هم وجود دارد اما تمامی نمونههایی که بررسی کردند مربوط بود به گوزن زرد اروپایی یا CERVUS DAMA DAMA و هیچ نمونهای زنده از گوزن زرد ایرانی یافت نشد و پس از این جستجوها پرونده آن در بین دانشمندان آلمانی بسته شود به لیست حیوانات منقرض شده اضافه گردید.
چگونه گوزن زرد ایرانی پیدا شد؟
برای شرح این ماجرا ابتدا لازم است ضمن تقدیر و تشکر از دوست دانشمندم آقای WERNER TRENSE که در واقع کاشف این حیوان هستند، ایشان را به شما خواننده عزیز معرفی میکنم آقای WERNER TRENSE در سال 1922 در آلمان متولد شد، در جنگ جهانی دوم به عنوان افسر نیروی هوایی خدمت میکرد و در رشته جانورشناسی و گیاهشناسی از دانشگاه هامبورگ فارغالتحصیل گردید. سپس در دانشگاه مونیخ به تحصیل در رشته انسانشناسی (قومشناسی) پرداخت و فوقلیسانس دریافت کرد.
آقای TRENSE از بنیانگذاران تشکیلات جهانی CIC (شورای جهانی شکار) و در حال حاضر یکی از قدیمیترین اعضای این مجموعه بینالمللی است. سالهای زیادی به عنوان دبیر کل CIC انجام وظیفه نموده و اینک این سمت را به صورت افتخاری داراست.
آقای TRENSE دارای تألیفات متعددی است که اینجانب 2 جلد از کتابهای ایشان را در اختیار دارم که در این مقاله از آنها به عنوان مرجع نیز استفاده کردهام.
یکی کتاب BIG GAME OF THE WORLD که واقعاً مرجع معتبری است و دیگری کتاب WILD KENNT KEINE GRENEEN که ترجمه نام کتاب فارسی میشود.
«حیات وحش مرز نمیشناسد» کتاب اخیر در سال 2003 به چاپ رسیده و اتفاقاً پنجاه و یکمین اجلاس سالانه CIC که در شهر بوخارست رومانی و با حضور نخستوزیر رومانی برگزار گردید با تم و پایه «حیات وحش مرز نمیشناسد» و تاکید بر خدمات و سوابق TRENSE برگزار و از ایشان تجلیل به عمل آمد.
در حاشیه این اجلاس اینجانب با آقای TRENSE مصاحبهای کردم که در واقع تاریخچه کشف و بقای این گونه ارزشمند است که افتخار میکنم آن را تقدیم دارم. آقای TRENSE اظهار داشتند:
در سال 1956 از طریق دوستان ایرانیام در آلمان با خانواده دولتشاهی آشنا شدم از اعضای این خانواده که از شاهزادههای قاجار به حساب میآمدند آقای حسین دولتشاهی در تهران به کار فروش اسلحه و مهمات شکاری اشتغال داشت و در یکی از خیابانهای تهران مغازهای باز کرده بود و علاوه بر فروش لوازمات شکار، تورهای شکار را در ایران ترتیب میداد و من هم از طریق ایشان ترتیب اولین شکار را برای خودم در ایران دادم.
من و دوستم HERMANN در سپتامبر 1956 (شهریور 1335) وارد تهران شدیم و میزبان ما آقای حسین دولتشاهی ترتیب اجاره یک فولکس استیشن را داد و به اتفاق دو نفر شکارچی به نامهای عبدالله و سعید و یک نفر آشپز عازم گرگان شدیم.
هدف ما شکار گراز – مرال – قوچ، کل و قرقاول و صید ماهی قزلآلا بود.
20 سپتامبر به گرگان رسیدیم و فرماندار گرگان با غذایی لذیذ از ما پذیرایی کرد و جواز شکار در منطقه گرگان را دریافت کردیم.
روز 22 سپتامبر به سمت منطقه پارک وحش گلستان حرکت کردیم و منتظر شدیم تا اجازه مخصوص شاهزاده عبد الرضای پهلوی را برای شکار دریافت کنیم.
ماجرای شکار در این منطقه هر چند شنیدنی و خواندنی است اما چون از مسئله گوزن زرد دور میشویم از آن صرف نظر میکنیم اما این قضیه را بگوییم که آقای TRENSE گفت: من در راه بازگشت از شکارگاه در جنگل هنگامی که از کنار یک دره کوچک در جنگل گلستان میگذشتم به علت لیز بودن مسیر پایم سر خورد و حدود 3 الی 4 متر به پایین لغزیدم و احساس کردم که روی یک جسم خیلی نرم و بزرگی افتادم که ناگهان غرش بزرگی برخاست و ببری از جا جهید و فرار کرد.
آنقدر ترسیده بودم که یادم رفت تفنگی در دست دارم.
نظرات بسته شده است.