بافندگان رویا و عشق
پرشکوه ترین تمدن جهان باستان را در همین سرزمین که امروز ایران می خوانیمش، بیش از ده هزار سال پیش مادران و پدران ما بنا نهادند و سپس بذر دانایی و عشق را در سراسر جهان افشاندند.
آنگاه که مردان در ده هزار سال پیش به دنبال خوراک می گشتند، در سرزمینی بین فرا رود و میاندورود، زنان در کنار نگه داشتن فرزندانشان نخستین دانه ها را در زمین مادر کاشتند.
نخستین چرخ سفالگری را بر پا داشتند تا خشت خانه و پیاله ی خوراک دوام گیرد و در آتش اجاق خانه قوام بگیرد تا خانواده گرسنه نماند.
زنان نخستین هنرورزان و صنعتگران و کشاورزان بودند.
سپس تا برا ی خانواده تن پوشی فراهم آرند، از الیاف گیاهان و موی حیوانات، رشتن و بافتن و دوختن آغاز کردند.
نخستین بافندگان نیز زنان بودند.
ایران از نظرپیدایش و سیر تحول و تکامل پارچه یکی از برجسته ترین ملل جهان است . نخستین شواهد تاریخی مربوط به هزاره پنجم قبل از میلاد درناحیه سه گابی کردستان یافته شده است که در ظروف محتوی اجساد کودکان ، قطعات پارچه نهاده اند .
درهزاره سوم قبل از میلاد از حفاری های تپه حصار دامغان و شوش مانده های پارچه هایی که درون گورها وجود داشته یا به دور اشیاء پِیچِده شده ، ابزار بافندگی مانند دوک نخ ریسی و میله مفرغی ویژه پارچه بافی بدست آمده است .
هخامنشیان دربافت پارچه های پشمی نرم و لطیف مشهور بوده اند. بافت پارچه هایی که درمتن آنها نخ های گلابتون به کار می رفت را به دوهزارسال پیش نسبت داده اند . در دوره ساسانی پارچه بافی ایران شهرت جهانی پیدا کرد . تأثیر هنرپارچه بافی چین ، تکمیل آن به وسیله پارچه بافان ایرانی و انتقال روش های جدید درچله کشی دستگاه بافندگی و بافت از راه ایران به ایتالیا و شمال اروپا دراین دوره صورت گرفت .
نقوش حیوانات مانند شیر ، سیمرغ و عقاب که زربفت شده اند بخصوص از دوره سلجوقی رایج شد .
از پارچه هایی که بیش از هزار سال پیش، از تارو پود ابریشم و زر و نقوش رنگین بافته می شد می توان به : نگار ، طراز ، ملحم ، سقلاطون ، قصب ، مثقل اشاره کرد . در دوره ایلخانیان کارخانه های فراوان پارچه بافی در تبریز شیراز ، شوشتر ، نیشابور و طوس وجود داشت و استادان پارچه بافی دربافت پارچه های اطلس ، زربفت و زرکش مهارت داشتند و پارچه های ابریشمی گیلان ، خراسان ، یزد و کرمان بسیار نفیس و گرانبها بود .
درقرن دهم هجری بافته های کارخانه های پارچه بافی نیشابور ، اصفهان ، شوشتر ، شیراز ، کاشان بخصوص یزد دارای ارزش فوق العاده ای بود . پارچه های ابریشمی ، مخمل ، زرباف و پارچه های قلمکار پنبه ای این کارگاه ها شهرت داشت و به گوشه و کنار جهان فرستاده می شد.
دکتر زکی محمد حسن،نویسنده ی کتاب تاریخ صنایع ایران می نویسد: از منسوجاتی که منسوب به شهر یزد است، پارچه ای است در مجموعه مستر ولیم مور که از آثار قرن ششم هجری است و دارای زمینه آبی رنگ مایل به سیاه است و حاشیه بسیار زیبایی از خطوط کوفی دارد. با گیاه های شکیل و زیبایی تزیین شده است.
در دوره صفویه پارچه های زرو سیم باف به ویژه برای لباس بانوان و زیبایی معماری داخلی منازل به کار می رفت . شاه عباس صفوی تمامی هنرمندان زری باف را برای برپایی کارگاه های زری بافی به اصفهان دعوت کرد که موجب بافت پارچه هایی ارزشمند گردید . پارچه های ابریشمی زرباف دارای انواعی چون " پارچه زرباف یک رو " ، " پارچه زرباف دو رو " و " مخمل زرباف " نقشدار بود که در رنگهای گوناگون بافته می شد .
در مجله آمریکایی انجمن فنون و آثار ایرانی در سال 1934 آمده است که: همکاری نساجان و نقاشان یزد و کاشان موجب به وجود امدن پارچه هایی شده که در فن نساجی شاهکاری به شمار می روند و چنین می نماید که کارخانه های نساجی شهر یزد با دستور و نظارت دولت کار می کرده است و از این کارخانه ها نمونه های بسیار عالی و قابل توجهی امروز در دو دارالا ثار العربیه موجود است که نقوش تزیینی آن ها را تصاویر آدمی تشکیل می دهد.
در این ج از غیاث الدین نامی از یزد که از خاندانی هنرمند برخاسته و کار بافندگی او بدانجا رسیده است که در دربار شاه عباس برای امیران و شاهان دیگر کشور ها پارچه می بافته است. هشت قطعه از کارهای این هنرمند یزدی در دست است. از ابریشم و مخمل با نقش هایی از گل و باغچه و بادبزن ها ی نخلی.
در یزد مدتی در محله گازرگاه زندگی می کردم. زندگی نمی کردم، به کوچه ها و سابات ها و آب انبارهایش عشق می ورزیدم. در این کوچه ها سماع می کردم.
با خود می گفتم چرا گازرگاه؟ گازر که همان رختشوی است و سپس دانستم که این کوچه ها بهشت رنگ بوده است. رنگ در رنگ می بافته اند، زنان و مردان یزدی. هر چه کویر ساده و یکدست بوده است، این انسان ها، غم ها، رنج ها، آرزوها و عشق هایشان را رنگ در رنگ می بافته اند. پارچه هایی همه رنگ. رنگین کمان.
و دانستم که: برای ثبات رنگ پارچه، پوست انار ساییده شده را در آب جوش ریخته، مقداری مغز روناس به آن می افزایند و حرارت می دهند. سپس پارچه را در داخل پاتیل می جوشانند. با بیرون آوردن و شستن دوباره آن رنگ های به کار رفته ثابت می ماند. به این مرحله «گازری کردن» پارچه می گویند.
یزد شهر پارچه بوده و هست. دست، دستان انسان یزدی عاشق است. آفرینشگر است.
ابرشم و کتان و موی در هم می بافد و رنگ بر رنگ می افشاند تا پرندی شگرف شکل بگیرد.
عشق، همان بافتن تار است بر پود. و من گمان می کنم همه ی پارچه بافان جهان عاشقند. و یزدی ها همه بافنده اند. در هر خانه ای به روزگار کودکی ما از بامدادان آواز ماسوره بود و چله کشیدن و تابیدن و بافتن.
بافته های رنگ به رنگ مادران ما، نان خانه بود. کمک زندگی بود. و چون تنهایی مادران ما تو در تو بود.
از پسین که خورشید کویر در شن می نشست تا بامداد که ستاره باران بود، آواز دختران بافنده شب را بیدار می داشت.
دنیای واقعی ما دو رنگ داشت: آبی آسمان وخاکی سوخته ی کویر
دنیای پارچه بافان اما هزار رنگ داشت: بوم این نقاشان جادوگر اما مخمل بود و ترمه و دارایی…. قالی و زیلو و… بافتن و رشتن و . تار و پود. عشق. عشق می بافند همه بافندگان جهان و نگاه کن! ببین! ببین که انسان یزدی چه ها می بافد! ببین! و بگو:
دنیا ! بیا تماشا!
قالی بافی :
بنا به نوشته تارنمای گسترش فرهنگ و ادبیات ایران:
با کشف «قالی پازیریک» به سال ١٩۴٩م. به همت «رودنکو» باستانشناس روس، در «بیاسک» در منطقه آلتایی نواحی جنوبی سیبری، که طرحها و نقوش آن، عیناً در دیگر آثار ایرانی چون بنای تخت جمشید نیز به چشم میخورد، و بنابر نظر هنرشناسان در ایران بافته شده و متعلق به حدود ۵٠٠ سال قبل از میلاد، یعنی دوره هخامنشی است، در این نکته کوچکترین تردیدی باقی نماند که زادگاه هنر بیهمتای قالیبافی، ایران بوده است.
این فرش، در ابعاد ١٨٣×٢٠٠ سانتیمتر هماکنون در موزه «ارمیتاژ» در «سنپطرزبورگ» (= لنینگراد سابق) نگهداری میشود و با توجه به نوع بافت و تعدد رنگهایش، سابقه بافت قالی در ایران و طبعاً در سطح جهان را به مراتب به بسیار پیشتر از سال پانصد قبل از میلاد مربوط میکند. این خود سنده زنده و گویایی است ازهنر و ذوق ایرانیان که دربسیاری از هنرها و دانشها سرآمد و پیشتاز دیگر کشورها بودهاند.
«قالی پازیک» در واقع یک «رواسبی» است و بر پایه پژوهشها، به دست یکی از شاهزادگان «سکایی» به فرمانروایی پازیریک هدیه شده بوده است. رجشمار این قالی را نیز ٣۶ برآورد کرده وطرحهای زیبا و متنوع ایرانی آن با رنگهای سرخ تیره، سبز، آبی، زرد گمرنگ و نارنجی، بر حاشیه و زمینهاش بافته شده است. این قالی تا به امروز، قدیمیترین قالی شناخته شده در جهان است، گو اینکه با عنایت به آنچه گفته شد، سابقه قالیبافی به بسیار پیشتر ازتاریخ بافت قالی پازیریک باز میگردد.
عمده ترین صنعت دستی یزد، فرشبافی است . هم اکنون در استان یزد ، نزدیک به ۶۵ هزار دارقالی برپاست و ١٣٠ هزارنفر بافنده به این هنر دیرینه اشتغال دارند ، تولید متوسط پنج متر مربع در سا ل به ازای هر بافنده است .هنرمندان بی نام و نشان. گمنامان نا.آور تاریخ. آنان که با رنج سرانگشت و رقص خیال، زیبایی می بافند. این پیامبران نقاش و بافنده.
از تولیدات قالی دستباف استان پنج درصد مصرف داخل استان ، چهل و پنج درصد خارج از استان و ۵٠ درصد راهی بازارهای خارج از کشور می شود .
نقشه های اصیل فرش یزد به نامهای هراتی ، گل وماهی ، سردار جنگل ، کرمانی و نقوش مشابه است . ۷۵ درصد فرش استان از خامه ی پشم و بیست و پنج درصد از خامه ی کرک بافته می شود . نقش همه قالیه نقش باغ بهشت است: هفت حاشیه دارد. سپس لچکی ها و درختان گل و میوه و بر هر شاخساری پرندگام و در هر بیشه حیوانات و در میان چشمه زمززم و حوض کوثر.تصویری از بهشت. درست شکل خانه یزدی ها. اتاق های پیرامون و تالار و سپس باغ و باغچه هایی شبیه همان لچکی قالی و در وسط حوض. همان باغ بهشت.
زیلو بافی :
از دیگر زیراندازهای معروف استان زیلو است، زیلو یکی از مناسبترین و بادوام ترین کف پوشها ، به ویژه برای مناطق کویری است .
مرکز زیلو بافی استان ، شهرستان میبد است که تا مدتها پیش مخارج صدها خانوار از تولید آن تامین می شد.
قدمت زیلو بافی در این شهر به دوره پیش از اسلام می رسد و قدیمی ترین زیلو ،با قرنها سابقه ی بافت هم اکنون در مسجد جامع میبد است .
زمانی تعداد بافندگان زیلو حدودیک هزار و پانصد نفر بود و بر سر هر کوی و برزنی آهنگ کوبیدن شانه ی زیلو بافی بیانگر حیات اقتصادی و شکوفایی این صنعت بود .
زیلو از نخ پنبه ای بافته می شود ، در بافت آن طرحها و نقشهای شایان توجهی به کار می رود و رنگ ها آبی و سفید است و گاهی از قرمز و نارنجی و سبز هم استفاده می شود .
هم اکنون زیلو های مرغوب به نام زیلوی نفتا ل شهرت دارند . در حال حاضر بیشتر تولید زیلو به مصرف کفپوش مساجد و تکایا می رسد . نقش های زیلو به نام های پرت توره ، زلفک ، رکنه دونی ( رکن الدین ) ، هشت پر کوچک و هشت پر بزرگ ، بند رومی و کلید مشهورند .
زیلو بیشتر با سفارش قبلی بازرگانان و اشخاص بافته می شده و در گذشته یکی از پایه های مهم تجارت استان بوده است .
زری:
از بافته های قدیمی است و قدمت آن به دوره ساسانیا ن می رسد . مراکز عمده ی تولید آن در گذشته اصفهان ، ابیانه ، یزد و کاشان بوده است . ماده ی اولیه آن ابریشم طبیعی ونخ زری است .
مخمل:
تولید این پارچه که به طور دستبا ف در یزد انجام می شود ، بافته نفیسی را به دست می دهد که انسانی را به شگفت وا می دارد . در بافت مخمل از ابریشم طبیعی استفاده می شود . گویی که انسان در بستر مخمل رویاهای خویش را می بافد. همه جلوه ی رنگ است و نازکای خیال و رویا.
نویسنده ی کتاب صنایع ایران می نویسد: یکی از اقسام مخمل ها که شهر یزد به بافت آن مشهور شده مخمل سیر عنابی است که در خانه ها به جای جانماز به کار می رفته و موضوع تزیین آن عبارت از چند عددگل های بزرگ ساقه بلند زرد طلایی با بعضی از برگ های سبز بود و در موزه ی ویکتوریا و آلبرت لندن یک قطعه پارچه از آثار شهر یزد موجود است. می گویند که این یکی از دوقطعه ای است که سفیر شاه عباس برای هدیه به دوک شهر ونیز آورده است.
شمد:
نوعی پارچه نازک است که در بافت آن نخ پنبه یا ابریشم مصنوعی به کار رفته و در فصل تابستان به عنوان رواند از از آن استفاده می کنند . شمد اغلب دارای نقشهای ساده به صورت چهار خانه است . در میبد با ان روکش می گویند. نازک و مهربان برای تابستان و بر بام های کاهگلی.
چادر شب:
چادر شب نوعی دیگر از دست بافته هایی است که در شهرستان یزد ، اردکان و بخش زارچ می بافند .
دو نوع چادر شب تولید می شود : نوع اول که نازک و منقوش است و به نام چادر شب رختخواب پیچ معروف است.
نوع دوم که ضخامت بیشتری داشته و چادر شب صحرایی نام دارد که برای حمل علوفه و محصولات کشاورزی استفاده می شود و دارای نقشهای راه راه است . به عنوان سفره نیز از آن استفاده می شود .
دستمال
دستمال یزدی در اندازه های مختلف و نگارهای گوناگون تولید می شود . انواع این دستمال ها به نامهای عشایری ، ابریشمی ، ومرسریزه معروفست .
ماده اولیه این بافته هااینک ابریشم مصنوعی است .
نویسنده و مسافری از روزنامه همشهری دیدار خود با یک دستمال یزدی فروش را چنین حکایت می کند:
انواع دستمال ابریشمی، بیا آقا دستمال یزدی، خانم ترمه یزدی بفرمایید.
حس کنجکاوی ام حسابی تحریک می شود، به سمت یکی از مغازه ها می روم، دستمالی با خط های قرمز و مشکی را در دست می گیرم، می بخشید. حاجی قیمتش چند است؟
جنسش ابریشم است. نهصد تومان. می پرسم حالا با این دستمال چه کاری می توان انجام داد؟ می گوید، هیچی، اول حسابی می چرخانیش بعد روی هوا با شدت زیاد تکانش می دهی تا صدایی بلند برایت ایجاد کند، مثل تو فیلم ها! البته اگر نمناک باشد صدایش چند برابر هم می شود !!
و بعد تاریخچه این دستمال ها را می گوید: از چهارصد یا پانصد سال پیش به این ور استفاده از این دستمال ها در یزد رایج شده است. این دستمال ها دو نوع بوده اند که برای دو کارکرد مختلف استفاده می شده اند. بعضی از این دستمالها مخصوص خشک کردن دست و صورت یا به قول امروزی ها حوله بوده است، اما یک مدل دیگر هم داریم که بزرگتر است. آن زمان ها که ساک وجود نداشته است، از این دستمال ها به عنوان بقچه استفاده می کردند. وسایل و بارهایشان را وسط دستمال می گذاشتند و بعد به حالت بقچه به سر چوبی آویزانشان می کردند و بارهایشان را راحتتر حمل می کردند.
او درباره استقبال مردم و بازار فروش این دستمال ها می گوید: تا همین ده یا بیست سال قبل داشتن دستمال یزدی یکی از نشانه های خاص یک مرد یزدی بود، اما حالا نه، دیگر همه مدرن شده اند و استفاده از دستمال یزدی را کسر شان می دانند. حالا بیشتر فروش ما در روزهای پنج شنبه و جمعه است که سربازان پادگان ها مرخصی می گیرند.
روتختی
از دیگر فرآورده های کارگاه های دستبافی ، تولید انواع روتختی در ابعاد ٢۴٠ در ٣٠٠سانتیمتر است . ماده اولیه آن از نخ ویسکوز و پشم است .
خورجین بافی ( لبافی )
بافت خورجین که وسیله ایست برای حمل بار ، از قدیم در شهرهای اشکذر و اردکان معمول بوده است. خور جین بر روی دارهای عمودی و شبیه زیلو با نقش کمتری بافته می شود .
ماده اولیه خورجین نخ پنبه ای است . گونه ای از خورجین کوتاه و برای بارهای کمتر را واله می نامند.
جیم
جیم بافته ای ساده و یکرنگ است ، مانند ارمک و کرباس که به وسیله زنان در خانه تولید می شود . ماده اولیه آن نخ پنبه ای است و برای تهیه لباس (شلوار ) از آن استفاده می شود .
سجاده
از سجاده برای نماز استفاده می شود و طرح ورنگ خاص خودش را دارد .
ماده اولیه آن نخ پنبه ای است که در رنگهای سیاه و آبی تولید می شود .
پتو
تولید پتوی دستباف در بخشهای اشکذر و خرانق به طور خانگی توسط زنان مرسوم است . ابعاد بافت ، نواری است به عرض پنجاه و طول بیست و دو متر که بعد از چهار تکه شدن به هم دوخته شده ، پتو به دست می آید .
بقچه ، لنگ
این بافته ها بیشتر به صورت پارچه های الوان و با رنگهای شاد تولید می شود که به مصرف بقچه و لنگ حمام می رسد . برای بافت لنگ از نخ پنبه ای استفاده می شود.
احرامی:
پارچه ی « احرامی » با تارو پود پنبه ای است.این پارچه بیشتر مورد مصرف حجاج قرار می گیرد .
قناویز:
قناویز نوعی پارچه است که در گذشته در یزد بافته می شده ولی در حال حاضر تولید نمی شود . نخ این پارچه ابریشم است .
دندانی :
دندانی یا گل خورد که به جامه ی زردشتیان یزد شهرت دارد ، دارای شیوه ی بافتی ساده اما پر زحمت است.
شال بافی
تهیه پارچه ای به نام « شال » نیز در شهر یزد در گذشته معمول بوده که به صورت کارگاهی تولید می شده . قسمت عمده مواد اولیه آن نخ پنبه ای است .
در بسیاری از مناطق روستایی که بافندگی در آنها رواج دارد تهیه نوعی سفره چهار گوشه رایج است . برای تهیه این نوع سفره از نخ پنبه ای کارخانه ای توسط زنان به صورت خانگی ویا دستگاه چاله ای ( با شانه ی بیست ) بافته و توسط خود بافنده رنگرزی می شود .
رو فرشی
نوعی پارچه نخ پنبه ای که معمولا با عرض ٩۶سا نتیمتر و به رنگهای سیاه و سفید یا آبی و سفید به صورت راه راه بافته می شود وبه تناسب سطح فرش به عنوان رو فرشی از آن استفاده میکنند .مصرف این پارچه امروزه کاهش یا فته است .
حصیربافی
حصیر بافی یا بافت بوریا از قدیمی ترین صنایع دستی در ایران است . در استان یزد در مناطقی چون بافق ، بهاباد ، مبارکه و روستای زردین اردکان با فت حصیر با استفاده از الیاف درخت خرما رواج دارد انواع تولیدات آنها شامل : حصیر زیرانداز ، انواع کلاه ، بادبزن ، جارو ، سبد وپادری است .
شعر بافی
شعردرلغت به معنی موی انسان یاحیوان است ودربافندگی ، نوعی پارچه است که با مویا ابریشم بافته می شود . بافت این پارچه توسط دستگاه نساجی چهاروردی انجام می گیرد.دربافت آن از نقشه خاصی استفاده نمی شودوبه دوشیوه ساده و میله ای یا راه راه بافته می شود.شعرساده دررنگهای بنفش ، زرشکی ،مشکی ، زرد،بادنجانی،سبزوگلیدرعرض دومتروطول دومتربرای لباس خانم هاوشعر میله ای به رنگ سیاه و سفید، به عرض دومترو طول یک و نیم متربرای آقایان بافته می شود . درج نام بافنده با نشان طلایى درسروته پارچه درکارگاه های بافندگی رایج است. بافت شعرابریشمی درکاشان و نوع پشمی آن در یزد واصفهان رایج است .
شهریزد دردوره صفویه باوجود "خواجه غیاث الدین نقشبند" و فرزندان او از مراکز مهم نپارچه بافی ایران شد. دریزد نام پارچه بافی با شعربافی مترادف است . دست بافته های محلی ماننددارایی بافی، ترمه بافی و مخمل بافی و … که بادستگاههای دورودی و چهاروردی بافته می شوند، تمامی با این نام خوانده می شوند. از دیگر فرآورده های شعر بافی یزد میتوان به پلاس ، ارمک و کرباس اشاره کرد .
دارایی بافی:
دارایی پارچه ای ابریشمی است ، با نقوش درهم هندسی که در یزد بافته می شود علت انتخاب این نام بدین جهت است که قواره هایی از این پارچه را به همراه ترمه ، هنگام تهیه جهیزیه به عنوان دارایی عروس به او هدیه می دادند . رشته های الیاف به صورت گره بسته شده و درون خم رنگ فروبرده می شود ، بعد از رنگرزی با رنگهای متفاوت ، الیاف باز شده و روی دستگاه دارایی بافی بسته می شود و با عبور پودها ، نقوش هندسی بارنگهای درهم پدید می آید . از پارچه های دارایی برای رویه لحاف ، روتختی ، رومیزی ، پرده ای و … استفاده می شود . دارایی دارای طرحهای تک گل ، چهارگل ، چهارخانه و دراندازه های خاص است . دارایی بافی درشهر یزد رواج دارد .
خاستگاه این نوع بافندگی که سالیان درازی درایران رونق و رواج داشته هنوز هم درْْْیزد،رشت وروستاهای اطراف آن دارایی بافته می شود. گروهی ازپژوهشگران بر این باورند که رشدوگسترش این نوع بافت دربین اقوام وملل بافرهنگ های مختلف بصورت مستقل صورت گرفته است وگروهی به استناد بافته هایی باروش های مشابه که در جزایرمامی سومبا،سوماتراو برنئو ازگذشته های دور یافت شده ، خاستگاه آنرا اندونزی حدس زده اند واْین درحالی است که قدیمی ترین نمونه مربوط به کشورمصراست که درحدودهزار و صدمیلادی بافته شده است .
آیا در جهان امروز بسیاری از این هنرها را نمی توان زنده کرد؟ زنده داشت و گسترش داد؟ میراث فرهنگی همین ها نیز هست و رستاخیز فرهنگی از همین ریشه ها و ارزش های آن آغاز می گردد. بنا به نوشته تارنمای تبیان که صنایع دستسی ایران را معرفی می کند:
((به دلیل کاربرد روش ایکات در مورد تار یا پود و یا هر دو، باید میان ایکات تار و ایکات پود و ایکات دوگانه فرق نهاد. لازمه این هر سه روش آن است که نخ ها روی نوعی چوب کشیده شوند تا بتوان آنها را به صورت نقشی جمع کرد و به هم بست. ایکات های تار معمولاً ثابت هستند بدین معنی که همین که روی دستگاه بافندگی نصب شوند دیگر به آنها دست نمی زنند و فقط پود رنگین واحدی را به آنها می بافند. این قاعده استثنایی نیز دارد و آن اینکه هنگامی که تارها را به صورت افقی می بندند، بعد باید آنها را به ترتیب و توالی به جلو بکشند تا نقش پیکان شعله ای از آن پدید آید. ایکات های پود به کار بیشتر بر روی دستگاه بافندگی نیاز دارند زیرا هر گرهی باید در جایی دقیق ومعین زده شود تا نقش ظاهر گردد. بافنده تا اندازه ای می تواند با حرکت دادن و جلو و عقب بردن پود نقش هایی را که خود در نظر دارد بیافریند. ایکات های دوگانه به مهارت های فوق العاده که در این هر دو روش باید به کار بسته شود نیاز دارد و گاه تکمیل این بافت های ظریف پیچیده یکسال یا بیشتر زمان می گیرد. مقدار بستن تابع اندازه ظرافت نقش هاست برای رنگ زدن به حکم سنت همیشه از رنگ هایی طبیعی استفاده شده است. از شمار رنگ های که به کار می رود باید نیل را برای رنگ آبی، روناس و قرمز دانه را برای رنگ قرمز و پوست درخت گل را برای رنگ زرد و مواد معدنی و خاکی گوناگون را برای رنگ سیاه نام برد.
با دوام سنت این روش ها در بافت ایکات، نقش هایی بی شمار از ساده ترین صور راه راه و هندسی تا پیچیده ترین سبک زاکار از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. هیچ گاه دو گونه ایکات همسان نمی توان یافت بلکه هر بافت نرمی و مواجی ویژه ای دارد که آن را از انواع دیگر بافت های رنگین و کلاقه ای (باتیک) ممتاز می کند.))
و اما ترمه… جادوی رنگ! جادوی نقش! جادوی خیال!
ترنج، نیم ترنج و بته جقه … زنبق، بوته گلدانی، گل سرخ و گل توپ نارنجی
هلالیهای مخملی مینشینند بر صفحهای قهوهای با دوردوزیهای ظریف.
بافته ای از پشم و کرک نازک. بته در بته.
گوشواره کشی که می آید و می رود و می بافد این جادو را!
شال بندی! شال چارقدی! شال محرمات! شال اتابکی! شال رضایی! شال امیری
دانه دانه اشک است که بر ابریشم می چکد. قطره قطره لبخند و رویا است که می بینی.
بر سفره ی عروس. بر شانه ی داماد. تن پوش دیوان حافظ شیراز.
در فرهنگ زرتشتیان آمده است : سرو به دلیل آن که درختی همیشه سبز است ، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته است و سرو پنج هزار ساله ابرقو نیز که آن را سرو زرتشت می نامند، نمادی از همین امر به شمار می رود.
غیر از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافی ها هم به گونه ای گیاه ، درخت و همان سرو خمیده که بعدها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده ، دیده می شود. سرو ابرقو در دیگر هنرهای ایرانی نیز به چشم می خورد.
ترمه یزد گرچه یکی از قدیمیترین پارچه های دستباف این استان است اما اینک ترمههای ماشینباف هجوم بیامانی را به سوی بازار ترمهای یزد آغاز کردهاند.
ترمهبافی در زمان صفویان و شاه عباس به اوج شکوفایی و توانایی رسید. این دوران زمانی بود که ترمه خانهنشین اشراف و پادشاهان بود و به طور کامل با دست بافته میشد.
پس از قرن سیزدهم دستگاههای نساجی سنتی وارد کار ترمهبافی شد و کیفیت آن را افزود اما امروز دستگاههای مدرن نساجی اصالت را از ترمهبافی میگیرند.
با توجه به اینکه بافت دستی خیلی سخت است و وقت زیادی هم لازم دارد دیگر کسی دنبال آموختن این نوع از ترمهبافی نمیرود .
هفترنگ بودن، رنگآمیزی یکنواخت و ثابت و ابریشم طبیعی و خالص از ویژگیهای منحصر به فرد ترمه یزد است.
«مسلم عاشقطوسی» پشت چهارم یک خاندان ترمهباف، یکی از پیشکسوتان ترمهبافی سنتی یزد نیز که مدتی است به دلیل سکته قلبی خانهنشین شده است، درددلی طولانی دارد که کمتوانی کوتاهش میکند. «این آخریها مانند خیلیهای دیگر کارگاه ترمهبافی سنتی را تعطیل کردم و ترمهبافی ماشینی راه انداختم.»
او هنوز به یادگار دو دستگاه سنتی ترمهبافی را حفظ کرده و میخواهد اگر عمری ماند و از بستر برخواست از نو دمی به کالبد بیجان ترمهبافی سنتی یزد بدمد.
عاشقطوسی میگوید: «البته حتی اگر ترمهبافی سنتی را احیا کنیم هم شاگرد و کارگر پیدا نمیشود. شاگرد و کارگری که بخواهد اول آموزش ببیند و بعد کار کند چون حمایت نمیشود و نمیتواند درآمد کافی داشته باشد تن به این کار نمیدهد.»
به اعتقاد این استاد ترمهباف نابلدی کارگران تازهکار هم مشکل بزرگی است که هیچ کارگری نمیتواند چنین زمانی را برای آموختن در نظر بگیرد.
ترمههای بافت ایران در مقاممقایسه با آنچه در کشمیر تولید میشده نه فقط چیزی کم ندارد، بلکه گاهی از نظررنگآمیزی و طرح از تولیدات کشمیر نیز پیشی گرفته است و تنها آنچه باعث شهرتترمههای کشمیر گردید، استفاده از نوعی نخ است که از کرک بز کوهی به دست میآید وچون زیستگاه اصلی این بز در ارتفاعات هیمالیاست، ترمه بافان کشمیری دسترسی بیشتریبه آن داشته اند، در حالیکه بافندگان ایرانی پشم را مورد استفاده قرار دادهاند.نخستین مرحله ی بافت ترمه، تهیه کردن مواد اولیه ان است که در این رابطه تهیه ی پشم،شستشو و رنگرزی پشم با گیاهان رنگدار و ریسیدن و تابیدن آن اهمیت زیادی دارد. بافت ترمه نیاز به پشم مرغوب با الیاف بلند دارد و معمولا از نخ پشمی دولا جهت پود استفاده بهعمل میآید. دستگاه بافندگی ترمه تقریبا شبیه سایر دستگاههای نساجی سنتی و چوبیاست و در خود مناطق تولید، توسط صنعتگران محلی ساخته میشود. این نوع دستگاه چهار وردی است که وردها توسط پدالهایی که در زیر پای بافنده قرار دارد به حرکت در میآیند. بعد از تهیه ی مواد اولیه وتدارک دستگاه بافندگی، کار چله کشی به شکلی که در بافت سایر منسوجات دست باف رایجاست انجام و به دنبال آن عمل بافت آغاز میگردد. هر دستگاه ترمه نیاز به یک گوشواره کش دارد که استاد کار در پشت دستگاه نشسته و گوشواره کش در بالای آن قرار میگیرد و کاروی انتخاب و تعیین نخهای مخصوص جهت ایجاد نقش بر روی پارچه میباشد و نقوشی کهمعمولا برروی ترمههای ایرانی دیده میشود حاصل و نتیجه ی همکاری گوشواره کش بااستاد کار است. بافت ترمه کاری بسیار حساس، دقیق و وقت گیر است. به طوری که هربافنده، به شرط برخورداری از مهارت کافی در یک روز کار فقط قادر به تولید بیست تا بیست و پنج سانتی متر پارچه ی مرغوب خواهد بود. رنگهای مصرفی در بافت ترمه به ویژه متن آن بیشتررنگهای عنابی، قرمز روشن، سبز، نارنجی و سیاه میباشد و طرح هایی که آن را زینتمیبخشد در اکثر موارد شامل نقوش بوته جقه، بوته خرقه، شاخ گوزنی در هم، امیری، راهراه، وته سروی، بوته بادامی و… است. ترمه به عنوان پارچه یی نفیس موارد مصرف فراوانی دارد به همین جهت در ابعاد و اندازههای مختلف بافته میشود:
-1 نوعی از ترمه به نام شال چار قدی در اندازه یک و نیم در یک و نیم و بیشتر جهت رومیزی و بقچه تولید میشود.
-2 شال بندی نوع دیگر ترمه است که نقشه ی آن شبیه لانه ی زنبور میباشد و داخل هرخانه آن یک گل قرار میگیرد و بیشتر به مصرف بقچه و رومیزی میرسد.
-3 شال راه راه که بر دو نوع راه پهن و راه باریک تقسیم میشود.
-4 شال اتابکی که از نوع ترمههای کشمیری است و نیاز به پشم بسیار لطیف دارد، درگذشته بافته میشده و چون خیلی ریز بافت است قیمت گرانی داشته و بیشتر به مصرفدوخت لباسهای فاخر میرسیده.
-5 شال کشمیری که بیشتر بصورت بوته جقه شاخ گوزنی و… تزیین میشود و برایدوخت لباس مورد استفاده قرار میگیرد
-6 شال زمردی که رنگ سبز در آن بیشمار است.
-7 شال رضایی که از بهترین نوع ترمه است و دارای نقوش درشت و مصرف پرده ییمیباشد.
علاوه بر این، در حال حاضر از ترمه برای دوخت جلد قرآن، سجاده، سوزنی، رویه ی، پشتی،جلیقه، سر پایی، کلاهگ آباژور، رویه کوسن، کمربند و… نیز استفاده به عمل میآید و درترکیب با دیگر محصولات دست ساز و به صورت کالاهایی تکمیلی به شکل قوطی سیگار،کیف عینک، کیف زنانه، کیف پول زنانه و مردانه، جعبه ی دستمال کاغذی و… هم مورداستفاده قرار می گیرد.
نگهداری ترمه
پارچه ی ترمه به سبب بافت منحصر به فرد خود، و به دلیل تراکم زیاد، پودهایش ازیک مقاومت نسبی مطلوب برخوردار است و در مجموع پر دوام تر از بقیه ی انواع پارچهمیباشد. با این وجود، نور و رطوبت از بزرگترین عوامل رنگ پریدگی ترمه است. زیراقسمت های سیاه آن در برابر نور و حرارت حساستر از بقیه ی قسمتها بوده و به راحتیآنها را جذب میکند. هم چنین بید یکی از دشمنان ترمه است و به همان گونه که دیگرپارچههای پشمی در برابر بید زدگی محافظت میشود، میبایست در نگهداشت ترمه اقدامشود. برای شتشوی پارچههای ترمه در صورتیکه از رنگ ثابت گیاهی برخوردار باشد از هرنوع محلول شوینده یی میتواناستفاده کرد، ولی اگر الیاف آن با رنگهای شیمیایی رنگآمیزی شده باشد باید آن راخشکشویی نمود تا رنگ پس ندهد.
زیر گذر سیدجعفر چند دکان کوچک هنوز هست که پارچه های دستبافت یزدی می فروشد و ترمه نیز. برای بساط عروسی. که هر دختر یزدی با خود دارد.
ترمه، جادوی رویا و خیال است. ترمه دستبافی زیبا و پرشکوه است . این هنر ارجمند را پاس داریم.
محمود کویر