شیوه نامه طرح ملی ریگزارهای کشور
« تعیین اشکال ناهمواریها ، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و مینرالوژیکی شنزارهای کشور»
مجری مسئول : حمید رضا عباسی
بخش تحقیقات بیابان
مقدمه:
نوشتار پیشرو، شیوهنامهای است که کوشیده است جزئیات بیشتری از مراحل روش تحقیق طرح ملّی « تعیین اشکال ناهمواریها ، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و مینرالوژیکی شنزارهای[1] کشور » را به منظور تشریح چگونگی اجرای آن، برای مجریان 18 استان تهران، سمنان، خراسان، اصفهان، کرمان، خوزستان، بوشهر، هرمزگان، سیستان و بلوچستان، فارس ،قم، قزوین،مرکزی ، یزد،آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی،ایلام و کرمانشاه آشکار سازد. اساس اولیه روش کار این تحقیق برپایه استفاده از نقشههای رقومی پراکندگی ریگزارهای ایران است که توسط محمودی(1380) تهیه وگزارش آن توسط موسسه چاپ شده است(4). بهمین منظور براساس روش تحقیق ارایه شده، ابتدا جزئیات انجام روش و سپس کلیاتی از تعاریف ناهمواریهای ماسهای ارایه میشود. لازم به ذکر است که تعاریف ارایه شده بر پایه منابع معتبر موجود(منابع شماره 1و 2 و 3)تهیه شده است.
روش انجام تحقیق:
بطور کلی این تحقیق در 3 مرحله متوالی بشرح زیر انجام خواهد گرفت:
1- شناسایی و تعیین شکل ناهمواریهای ماسهای:
فرآیند فرسایش بادی از سه مرحله متفاوت تشکیل شده است، مرحله برداشت، مرحله حمل و مرحله رسوب. این تحقیق با مرحله سوم فرآیند مذکور یعنی مرحله رسوبگذاری سروکار دارد و امیدوار است که در آینده بتواند به مراحل دیگر نیز توجه کند.
برای تعیین شکل ناهمواریهای ماسهای با استفاده از نشانیهای موجود در کتاب پراکندگی جغرافیایی ریگزارهای مهم ایران[2] ، موقعیتهای شننزارهای هر استان مشخص خواهد شد. با استفاده از تصاویر رقومی مناسب و پردازش آنها و بازدیدهای میدانی، مرز عوارض تپههای ماسهای با کمک نرمافزار مناسب بارزسازی خواهد شد.
تعداد برداشتهای زمینی و تعیین موقعیت با دستگاه GPS، بستگی به نوع تصویر انتخابی و وسعت عوارض مذکور دارد.
محدودههای بدست آمده از این قسمت با نقشههای رقومی ریگزارهای ایران[1] رویهمگذاری شده و در صورت تغییر در عوارض مذکور، سمت و سوی حرکت و یا تغییرات آن مشخص میشود.
در ادامه، در داخل هر یک از محدودهای تفکیک شده در مرحله اول، اشکال مختلف ناهمواریهای ماسهای مشخص میشود. برای دستیابی به این امر، با کمک تصاویر رقومی و در صورت عدم وضوح و یا گپ با کمک عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی، واحدهای همگن ناهمواریهای ماسهای از یکدیگر جداسازی میشوند.
همچنین معیارهای زیر از هریک از واحدهای همگن تفکیکشده، در بازدیدهای میدانی برداشت و در فرمهای مربوطه درج خواهد شد:
ارتفاع تپهها، عرض تپهها، جهت استقرار تپهها، حجم حدودی ماسه، رنگ ، وجود یا عدم وجود پوشش گیاهی ، جهت بادها، فعال یا غیر فعال بودن ناهمواریها .
همچنین برای دریافت بهتر موضوع، گلباد نزدیکترین ایستگاه سینوپتیک منطقه نیز ترسیم خواهد شدتا در تفسیر اشکال ناهمواریها استفاده شود.
1- تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی:
از هریک از واحدهای مختلف شکل ناهمواریهای ماسهای که در مرحله الف تفکیک شدهاند با ثبت مشخصاتی مانند: موقعیت جغرافیایی(با کمکGPS )،ارتفاع محل، نوع تشکیلات ماسهای،پوشش گیاهی شنزارها، نوع تثبیت، نام مطالعه کننده،تاریخ مطالعه و… روی فرمهای ویژه، نمونهبرداری انجام میشود.
برای نمونهبرداری از هر واحد بنابر شکل ناهمواری تپه ماسهای اقدام خواهد شد. بدین منظور از سه بخش تپه، شامل جلو(پیشانی پرشیب)، میان و انتها(قسمت کم شیب) سه نمونه برداشت کرده ، باهم مخلوط نموده سپس دو نمونه جداگانه مرکب به وزنهای1 کیلو(برای انجام آزمایش فیزیکی-شیمیایی) و4 کیلوگرم (برای آزمایش مینرالوژیکی) تهیه میکنیم.سعی شود نمونهها از مناطق تیپیک برداشت شود.
نمونههای جمعآوری شده به آزمایشگاه مربوطه انتقال و پارامترهای زیر در آنها اندازهگیری میشود:
1- دانهبندی با استفاده از الکهای استاندارد(گرانولومتری)
2- pH،Ec(در صورت وجود املاح زیاد،پارامتر SARنیز تعیین میشود)
3- بافت خاک،درصد آهک کل، مقدار گچ
4- تعیین خصوصیات مینرالوژیکی:
خصوصیات مینرالوژیکی ماسهزارهای کشور، با استفاده ازنتایج دانهبندی و گرانولومتری(اندازهگیری قطر ذرات) و فراوانی کانیهای ماسهزارهای کشور تعیین میشود.
4-1- دانهبندی:
دانهبندی راهنمای بسیار خوبی جهت شناخت وضعیت کلی ماسهها است.برای دانهبندی از غربالهای استاندارد استفاده خواهد شد. با توجه به جمعآوری نمونههای ماسه(تشکیل بانک ماسههای بادی کشوردر ستاد موسسه)، هریک از نمونهها را از غربالهای استاندارد عبور داده و در کیسههای پلاستیکی کوچک ریخته و شماره آن بصورت دو عددی(عدد اول شماره نمونه و عدد دوم شماره غربال و سپس نام استان و محل برداشت)بر روی آن درج میشود.
با استفاده از اعداد بدست آمده از وزن نمونه هریک از غربالها، منحنی درصد دانهها، منحنی تجمعی، منظم و یا نامنظم بودن و نامتجانسی و یا ضریب نامتقارنی ماسهها را با کمک محاسبه ضریب کو-دو-اف بدست میآوریم..
4-2- کانیشناسی:
دستیابی به نوع کانیهای موجود در واحدهای همگن ناهمواریهای ماسهای نیز یکی دیگر از اهداف این طرح است که نتایج آن کمک شایانی برای منشاءیابی تپههای ماسهای خواهد نمود.
معمولا برای مطالعه کانیها پس از تمیز کردن سطح آنها و شستشو با اسید کلریدریک رقیق با استفاده از یکی از سه روش الکترومغناطیسی، محلولهای شیمیایی و میکروسکوپی ومقایسهبا مدلهای موجود در کتابهای کانیشناسی، نوع کانیها از یکدیگر تشخیص داده میشود.
4-3-مرفوسکپی دانهها:
مرفولوژی یا شکل سطح دانهها از جهت تعیین عوامل تخریب و فرسایش حایز اهمیت میباشد. بدین منظور از نمونههای غربال شده قسمت 4-1 ، تعداد 25 دانه برداشته و در داخل شیشه مخصوص ریخته و با استفاده از بینوکولر، وضعیت سطح دانهها را مشخص میکنیم. زاویهدار بودن و یا نبودن، درخشانی و یا کدری در تعیین عوامل تخریب کمک خواهد نمود.
*: جهت محور تپه نسبت به جهت باد یا برآیند جهت بادهای مختلف
همانطور که از مضمون جدول فوق برمیآید طبقهبندی مذکور تنها برای تپههای شنی است و دیگر اشکال تراکم ماسهها را در بر نمیگیرد ولی آنچه مسلم است معادل هریک از اشکال ارایه شده در این طبقهبندی با طبقهبندی رایج همخوان است.
بسیاری از مطالعات موجود در کشور از طبقهبندی اولی استفاده کردهاند و اصطلاحات رایج بین کارشناسان اهل فن نیز از آن گرفته شده است. برهمین استدلال روش طبقهبندی در نظر گرفته شده برای این تحقیق نیز همان روش معمول است که اصطلاحات آن در زیر تعریف شده اند(1و2):
1- پیکان ماسهای:
ساده ترین و ابتداییترین اشکال تراکم ماسه، پیکان ماسهای است. باتوجه به اینکه بیشترین حجم ماسههای بادی از طریق جهش جابجا میشوند، چنانچه در مسیر این دانهها به مانعی برخورد کنند به زمین افتاده و تحت تاثیر فشار باد به پشت مانع انتقال مییابند. تراکم ماسهها در پشت مانع به اندازه ارتفاعی کمتراز ارتفاع مانع و به شکل پیکان انجام میگیرد بطوریکه نوک پیکان در فاصله دورتر از مانع در و پهنای آن در پشت مانع و باندازه پهنای باد پناه آن تشکیل میشود. این اشکال تراکمی معمولا در مناطق استپی و در پشت بوتههای گیاهی تشکیل میشوند. شکل 1 وضعیت موصوف را نشان میدهد.
چنانچه مانع مربوطه از جنس سنگ و یا بصورت یک تپه، حجم بزرگتری داشته باشد، ماسهها به صورت یک پشته متراکم و اغلب بیشکل در جبهه پشت به باد روی هم انباشته میشوند(شکل 2) که آن را در اصطلاح تل ماسهای مینامند.
2- نبکا یا تل نباتی(Nebka)
هنگامی که تراکم ذرات ماسه در توفانها زیاد باشد و از مسیرهایی بگذرد که پوشش نباتی نسبتا متراکمی داشته باشد، حجم قابل توجهی از ماسهها دورتادور بوتهها متراکم شده، به تدریج براثر رطوبت بیشتر خاک در حاشیه بوته، تثبیت میشوند.تکرار این عمل در اثنای توفانهای مکرر، مرتب بر حجم تراکم ماسه میافزاید. بوته گیاهی به خاطر ادامه حیات و جلوگیری از مدفونشدن در زیر ماسه به رشد خود ادامه میدهد. به طوریکه با افزایش ارتفاع ماسه، هریک از شاخههای بوته اولیه به صورت بوتهای جداگانه در سطح ماسه نمایان میشود. این تحول تا زمانی که امکان رشد گیاه فراهم باشد ادامه مییابد. بطوریکه تل نباتی به صورت تپهای پرحجم شکل میگیرد که بر فراز آن بوتههای متعددی به چشم میخورند.با مطالعه برش یکی از این تپهها، متوجه میشویم که ساختمانی لایهای دارد و لایهها از تناوب ماسه و برگ بوتههای بوجود آورنده تپهها تشکیل شدهاند.به عبارت دیگر بعد از هر توفان و تمرکز مقداری ماسه، بخشی از خزان برگهای بوته برسطح آن ریخته و در ارتباط با رطوبت محلی ماسه به طور نسبی تثبیت میشوند. سپس در سالهای بعد و توفانهای دیگر، تناوب این لایهها تکرار میشوند.به طوری که میتوان از شمارش لایههای گیاهی یا ماسهای سن آنرا به احتمال نزدیک به یقین تشخیص داد. تا زمانی که گیاه امکان حیات داشته باشد، نبکا به رشد خود ادامه میدهد.اما به محض خشک شدن بوته، تخریب آن آغاز شده و نهایتا تنه و شاخههای خشک شده گیاه در محل آن به جای میمانند[2]. در اکثر بیابانهای دنیا، نمونههای فراوانی از مراحل تشکیل و یا انهدام آنها مشاهده میشوند. وسیعترین نبکازارهای ایران، دشت جازموریان در بلوچستان است و مرتفعترین این عارضه با قطر چندینمتر و ارتفاع حداکثر 10متر در دشت تکاب در شرق شهداد شناسایی شدهاند.
الف- اشکال مختلف ناهمواریهای ماسهای:
هنگامی که باد در مناطق خشک و فراخشک پس از برداشت و حمل به مانعی برخورد کند و یا به پایینترین سرعت حد لازم برای حمل و نقل ماسه برسد، رسوبگذاری آغاز میشود. نحوه رسوبگذاری در اثر عمل باد و یا بادها، موجب ایجاد اشکال مختلفی از ماسهها میشود که تعیین این اشکال یکی از اهداف طرح پیشرو است. از روی اشکال تپهها میتوان به میزان فعال بودن آنها پی برد.
لازم به یادآوری است که تپههای شنی موجود در بیابانهای کشور مد نظر این تحقیق بوده و تپههای شنی سواحل جزو آن بشمار نمیآیند.
بطورکلی اشکال معمول تراکم ماسهها بشرح زیر است(1و2):
1- پیکان ماسهای؛
2- تل ماسهای؛
3- نبکا یا تل نباتی؛
4- برخان(پیکرا)؛ که شامل
– برخانهای wشکل
– برخانهای نامتقارن(طولی)
– برخانهای عرضی
– رشتههای عرضی
– رشتههای طولی
5- شمشیر(سیف)؛
6- سیلک: که برحسب عوامل مختلف به شکلهای زیر تقسیم بندی میشود
– براساس ضریب شکل
– براساس طول و شعاع انحناء: که بر دو نوعاند
1- سیلکهای منظم: که به سه دسته زِر تقسیمبندی میشوند
– سیلک نیم دایره
– سیلک دندانهای
– سیلک کمانی
2- سیلکهای غیر منظم
– براساس درجه انحناء: که می توان سه نوع سیلک را مشخص کرد
1- سیلکهای خطی
2- سیلکهای غیر همگن
3- سیلکهای مارپیچ
– برحسب منشاء
– سیلکهای مرکب
7- هرمهای ماسهای؛
8- ریگ(ارگ)؛
9- چین وشکنهای ماسهای (ریپل مارک).
رفاهی(1380) رسوبات حاصل از ماسههای بادی را به چهار دسته مختلف تقسیمبندی کرده است که عبارتند از: پهنههای شنی مواج(Sand ripples)، تپههای شنی(Sand dunes)، تپههای شنی پوشیده از گیاه(Vegtated sand dunes) و پهنههای شنی(Sand sheets). همچنین او از وجود روشهای زیادی برای تقسیمبندی انواع تپههای شنی خبر داده است و یک طبقهبندی کلی برای آنها که توسط مک کی(1979) [1]و گریلی و ایورسن(1985)اصلاح و ارایه شده، پیشنهاد کرده است. این طبقهبندی براساس شکل، تعداد و جهت دامنههای پرشیب تپهها نسبت به جهت باد غالب تهیه شده است که در جدول شماره 1 آمده است(3).
3-برخان یا پیکرا
یکی از فراوان ترین و مشخص ترین چهره تراکم ماسه، تپه های هلالی شکلی است که در بیابانهای ترکستان به برخان شهرت دارند و در ایران پیکرا نامیده می شوند. برخانها از ماسه های متحرک میباشند. اما در اثنای حرکت شکل خود را حفظ نموده و حتی اغلب بر حجم آنها نیز افزوده می شود. برخان از یک بدنه هلالی شکل با شیب ملایم در جبهه رو به باد تشکیل شده و در دو انتهای هلال دو بازوی مشخص دارد که در امتداد باد کشیده شده اند (شکل3 ). وجود بازوها نشانه سرعت بیشتر باد در حاشیه این عارضه است. زیرا در قسمت مرکزی جبهه پشت به باد پرتگاهی وجود دارد که در پای آن فشار باد به حداقل ممکن می رسد.
حرکت ماسه ها دانه به دانه بر سطح شیب ملایم رو به باد انجام می شود. هنگامی که ماسه ها به قله آن می رسند، بر اثر دخالت نیروی جاذبه به پای پرتگاه سقوط می کنند. بنابراین جابجایی دانه به دانه ماسه ها با حفظ شکل آن موجب حرکت و جابجایی برخان در مسیر باد می شوند. حجم برخانها متغیر است. بزرگترین پیکراهای شناخته شده حدود 80 متر ارتفاع دارند. هر اندازه حجم پیکرا کوچکتر باشد، سرعت حرکت آن بیشتر است. بنابراین در نواحی مساعد تشکیل این عارضه، برخانها به صورت گروهی وجود دارند و چون از حجم برابری برخوردار نیستند، سرعت حرکت آنها متفاوت است. از طریق علامت گذاری می توان به حرکت برخانها پی برد و حتی میانگین حرکت سالیانه آنها را محاسبه نمود. سرعت حرکت آنها در دشتهای هموار و خشک و نسبتاً مقاوم بیش از دشتهای ناهموار و سست است. میانگین حرکت آنها بسته به نواحی مختلف از 10 تا 30 متر در سال متفاوت است. اما در توفانهای شدید و استثنایی به چندین صدمتر هم می رسد. در اثنای حرکت به دلیل اختلاف سرعت، اغلب پیکراها به یکدیگر متصل می شوند. برحسب چگونگی اتصال، اشکال متنوعی می سازند که مهمترین آنها برخانهای دابل یو (w)، میدان برخان و سرانجام برخانهای طولی و عرضی است. برخان دابل یو از اتصال جانبی دو برخان به وجود می آید (شکل 4). چنانچه برخانهای متعددی، پهلو به پهلو به یکدیگر متصل شوند، برخان عرضی تشکیل می شود که امتداد آنها گاهی به چند کیلومتر می رسد. از توالی برخانهای عرضی پهنه ای وسیع مملو از برخان به وجود می آید که آن را اصطلاحاً میدان برخان می نامند (شکل 5).
چنانچه علاوه بر باد مسلط مولد برخان، بادهای فرعی دیگری با جهتی غیر از باد اصلی ولی در همان امتداد وجود داشته باشند، رشد بیش از حد یکی از بازوهای برخان اولیه را به دنبال خواهد داشت و به شکلی شبیه عصا تبدیل می شود (شکل 6) که آنرا برخان نامتقارن می نامند. از اتصال بازوهای طویل برخانهای نامتقارن، برخانهای طولی به شکل رشته هایی بسیار ممتد در امتداد ده ها کیلومتر شکل میگیرند (شکل 7).
یکی دیگر از اشکال مهم و شناخته شده، رشته های موازی از تپه های ماسه ای است که غالباً نامتقارن می باشند. یعنی شیب یکی از دامنه ها، کمتر یا بیشتر از دامنه دیگر است. اگر امتداد این تپه ها عمود بر جهت بادهای مسلط باشد آن را رشته عرضی می نامند. اما اگر امتداد بادهای توفان زا با جهت تپه ها یکسان باشند، آنرا رشته های طولی می گویند (ریگ جازموریان، ریگ جن و …). هنوز علل اصلی تشکیل این نوع تپه ها شناخته نشده اند. بعضی از محققین بادهای نزولی را علت تشکیل آن می دانند.
4-سیف یا شمشیر
سیف تپه ماسهای کشیده است، به طوری که نوک آن تیز و انتهای آن مدور میباشد، شکل کلی آن شبیه شمشیر و قسمت پیشانی آن مثلثی با یالهای تیز و گاهی قوسی شکل است. بنابر این دامنههای ایجاد شده پرشیب بوده به طوری که در نیمرخ یک سیف، دامنه مخالف باد، شیب تندتری نسبت به دامنه جهت باد دارد. به طور کلی نیمرخ سیفها، نامتقارن و دارای دامنههای محدب و مقعر میباشند(احمدی،1377ب و مقعر می دامنه به طوری که در نیمرخ یک سیف، دامنه مخالف باد، شیب تندتری نسبت به دامنه جهت باد دارد. ).
محمودی(1374) معتقد است چنانچه جهت بادها به طور متناوب در عکس جهت یکدیگر بوزند، رشته های جدیدی به اسم شمشیر (سیف) تشکیل می شوند. این شمشیرها رأس تیز و مارپیچی شکلی دارند و دامنه های متقابل آن نامتقارن هستند که تقارن دامنه ها در طول این رشته های سیف مرتب تغییر می کند. یعنی اگر در یک محل شیب دامنه کم باشد، در طرفین آن و روی همان دامنه، شیب یکباره افزایش می یابد (شکل8). در دامنه مقابل قضیه دقیقاً عکس آنست. یعنی همیشه در برابر یک شیب ملایم در یک دامنه، شیب تندی در دامنه مقابل وجود دارد. بنابراین نه تنها رشته های سیف نامتقارن می باشند بلکه شیب دامنه های متقابل در امتداد عارضه، مرتب تغییر می کند. این عارضه بر اثر جریان بادهای متقابل به وجود می آید.
احمدی(1377) با استفاده از مطالعات انجام گرفته بر روی عکسهای هوائی ثابت کرده که تمام انواع تپههای ماسهای فعال از سیف بوجود میآیند و سیف را به عنوان واحد اصلی تشکیل تپههای ماسهای دانسته است.
مراحل چگونگی تشکیل تپه سیف بشرح زیر است(1):
الف-مرحله تجمع مواد و تشکیل با حالت تحدب در قسمت پیشانی تپه.
ب-توسعه و گسترش تپه تا تشکیل قله آن،
ج-مرحله تحول شکل تپه، این مرحله نه فقط بستگی به میزان ماسه حمل شده دارد بلکه به شدت باد و میزان ریزش ماسه روی یکدیگر و تشکیل یال اصلی دارد که موجب شیب ملایم در جهت باد و شیب تند در خلاف باد میگردد.به طور کلی سیفها دارای سه نوع نیمرخ بشرح زیر میباشند: (شکل 10 )
1- در اعلب موارد شیب قسمت مقعر بیشتر از شیب قسمت محدب است. علامت متبت شیب تند و علامت منفی شیب کم یا ملایم را نشان میدهد.
2- شیب تند همیشه در جهت مخالف باد و تحدب سیف در جهت باد است.
3- شیب دو طرف یکسان است ولی همیشه قسمت مقعر در جهت باد و قسمت محدب در قسمت خلاف باد است.
5- سیلک:
سیلکها سادهترین ناهمواری ماسهای هستند و از سیف نتیجه میشوند و به صورت خطوط موجداری از اتصال سیفها بوجود میآید و تشکیل آن بستگی به باد غالب منطقه دارد. به طور کلی سیلکها مهمترین ناهمواری ماسهای را پس از بارخان در ارگ تشکیل میدهند به طوری که گاهی منطقهای به طول 40 کیلومتر و به عرض 50 تا 200متر را اشغال میکنندولی در مرکز ارگ، عرض آن کاهش یافته و به 30تا50متر میرسد.
شکل کلی سیلکها دندانهدار و مارپیچی است.سیلکها ممکن است که فعالیت چندانی ندارندو به عبارت دیگر پیشروی نمیکنند. دلیل فعال نبودن آنها را فعال نبودن دامنه روبه باد میدانند (احمدی،1377 ).
احمدی(1377)سیلکها را برحسب عوامل مختلف به انواع زیر تقسیمبندی کرده است:
الف- براساس ضریب شکل: که بستگی به تعداد دندانههای سیلک دارد(شکل11)
ب- براساس طول و شعاع انحناء:
1-برحسب طول و شعاع انحناء در بخش معقر سیف، سه نوع سیلک وجود دارد: الف- سیلک نیم دایره ب- سیلک دندانهای ج- سیلک کمانی
2- برحسب بی قرینگی یا عدم تقارن که در سیلک بوجود میآید، موجب پیچیدگی شکل سیلک میگردد و سیلکهای غیرهمگن را بوجود میآورند. این نوع سیلکها از سیفهای نامنظم بوجود میآیند.
ج-براساس درجه انحناء: بر این اساس سه نوع سیلک را میتوان مشخص نمود:
1- سیلکهای خطی: که همان پیکان ماسهای است و در اثر مانعی بوجود میآید.
2- سیلک غیرهمگن:این سیلکها از منحنیهائی به اشکال مختلف تشکیل یافتهاند که اغلب به صورت نیمدایره و یا دندانهای دیده میشوند.
3- سیلک مارپیچی: این گونه سیلکها به شکل مارپیچی و نامتقارن هستند و پیدایش آنها در شرایط خاصی انجام میگیرد.
د- برحسب منشاء: این سیلکها در اثر طویل شدن یکی از بازوهای بارخان بوجود میآیند و ابعاد آن کوچکتر از انواع دیگر سیلک است.
ح- اشکال مرکب سیلک: سیلکها همیشه بصورت منفرد دیده نمیشوند و ممکن است بصورت گروهی مشاهده شوند.این سیلکها اغلب در کنارههای ارگها دیده میشوند و دارای دو قسمت ساقه و خوشه هستند. سیلکهای مرکب به انواع زیر تقسیم میشوند:
1- سیلک متقارن: در صورتی که جهت باد غالب تابت باشد در این صورت سیلک متقارن تشکیل میشود که از دو بخش اصلی ساقه و خوشه بوجود میآید.
2- سیلک نامتقارن: در صورتی که علاوه بر باد اصلی، بادهای فرعی دیگری در منطقه وجود داشته باشد سیلکهای نامتقارن تشکیل میشوند.
3- سیلک راست گرا:در صورتی که جهت باد غالب طوری بوزد که خوشه سیلک به طرف راست ساقه منحرف شود سیلک راست گرا بوجود میآید.
4- سیلک چپ گرا:در صورتی که جهت باد غالب طوری بوزد که خوشه سیلک به طرف راست ساقه منحرف شود سیلک چپ گرا بوجود میآید.
5- سیلک حدواسط: این نوع تپهها در اثر دو باد مختلف بوجود میآیند.
6- الب: از اشکال دیگر سیلکهای مرکب الب است که در ارگ یافت میشوند و از ترکیب سیلک و بارخان بوجود میآید.البها از سیف بوجود میآطند و تفاوت آن در عرض الب است که در مقاطسه با سیلک زیادتر بوده و به کیلومتر میرسد در صورتیکه عرض سیلک کم و اغلب به صورت خطی و باریک است.
6- هرمهای ماسه ای و ریگ:
عالی ترین و مرتفع ترین شکل تراکم ماسه، هرمهای ماسه ای است که از تراکم برخانها بر روی یکدیگر و اتصال سیفها با دخالت گردبادها به وجود می آیند. این عوارض همیشه در محل تلاقی بادهای مختلف الجهت شکل می گیرند. هرمها با قلل مرتفع و مشخص، اشکال عظیمی هستند که از تلاقی بازوهای بسیار عظیم به وجود آمده و در فواصل این بازوها حفره های گود و بسیار بزرگ بدون ماسه وجود دارند. بسته به موقع و شرایط محلی هر هرم ماسه ممکن است از حداقل 3 تا حداکثر 6 بازوی همگرا داشته باشد. قله هرم در محل همگرایی بازوها قرار دارد (شکل …). مرتفع ترین هرمهای شناخته شده دنیا حداکثر 300 متر ارتفاع دارند (لیبی). اما در ایران ارتفاع تعدادی از هرمهای ریگ لوت حداکثر به 475 متر می رسد که مرتفع ترین هرم ماسه ای دنیا نیز خواهد بود. تعداد هرمهای بیش از 300 متر در ریگ لوت فراوان است. وسعت قاعده بعضی از هرمهای ریگ لوت گاهی به دو کیلومتر می رسد.
باد مجموعه اشکال ماسه ای را در محلی به دور هم متمرکز می سازد که وسعت آنها بسیار متفاوت است. هر چند در بیابانهای مختلف اصطلاحات گوناگونی درباره آنها به کاربرده می شود، اما رایج ترین آن هارگ[1] است که معادل آن در ایران ریگ نامیده می شود (ریگ لوت، ریگ حلوان، بندریگ و …) وسیعترین ریگهای دنیا در ربع الخالی عربستان حدود 500000 کیلومتر مربع وسعت دارد. در حالیکه بزرگترین ریگ ایران به نام ریگ لوت فقط کمی بیش از 10000 کیلومتر مربع است. اما یکی از پیچیده ترین ریگهای دنیا می باشد(محمودی، 1374). اشکال ریگها از تنوع فراوانی برخوردارند (عکس …).
7- ریپل مارک یا چین و شکن ماسه ای:
یکی دیگر از فراوان ترین اشکال بادی، چین و شکنهایی[2] سطحی به صورت امواجی موازی است که حتی نوعی از آن بر سطح کلیه اشکال بادی شکل گرفته اند.
مهمترین نوع آنها که از درشت دانه ترین ماسه های بادی نیز به وجود آمده اند به صورت یک لایه نازک ماسه ای در داخل و حواشی ریگها مشاهده می شوند. امتداد آنها عمود بر جهت بادهای توفانزا می باشد و برش عرضی آنها نامتقارن است. طبق معمول شیب ملایم آنها رو به باد و شیب تند در جهت مقابل باد قرار دارد. ارتفاع آنها از چند سانتی متر تجاوز نمی کند. درشت ترین ذرات در بخش گود این چینهای ملایم قرار دارند .
– ویژگی ماسه های بادی
بادرفتها دارای ویژگیهای خاصی هستند که از طریق این ویژگیها شناسایی می شوند. ماسه هایی که کاملاً وسیله باد ساییده شده باشند، گرد وکدر می باشند. به عبارت دیگر درشت ترین دانه ها که از طریق غلتیدن جابجا می شوند، کاملاً گرد می شوند و ساییدگی دانه های دیگر بر اثر مالش در اثنای جهش حاصل می شوند. اما ضربات دانه های در حال جهش تیرگی سطح آنها را توجیه می کند. گرد و غبارهای بسیار ریز و معلق، چهره مشخصی ندارند.
باد قادر است رسوبهای هم اندازه را کاملاً از هم تفکیک کند، چینه بندی ذرات معلق در اثنای فرود تابع توپوگرافی زمین می باشند و ساختمان خاصی ندارند، اما دانه های در حال جهش می توانند در اثنای توفانهای مکرر چینه بندی متقاطع به وجود آورند که از ویژگیهای خاص رسوبهای بادرفتی است. هر چند در اثنای یک مرحله رسوب گذاری از شیب سطحی عارضه قبلی تبعیت می کند و در پایان توفان شیب جدیدی به وجود می آورد. چینه بعدی به همین ترتیب از آن شیب جدید پیروی کرده و بسته به قدرت توفان و حجم ماسه بادی ممکن است بخشی از چینه قبلی را نیز از بین ببرد. لذا چینه ها نسبت به هم متقاطع خواهند بود .
فهرست منابع:
1. احمدی،حسن.1377.ژنومرفولوژی کاربردی، جلد 2:بیابان-فرسایش بادی. انتشارات دانشگاه تهران، 570 صفحه.
2. محمودی، فرجالله.1374.ژئومورفولوژی دینامیک(رشته جغرافیا). انتشارات دانشگاه پیام نور. ازسری انتشارات آزمایشی متون درسی.شماره 328.326 صفحه.
3. رفاهی، حسینقلی.1380.فرسایش بادی و کنترل آن. انتشارات دانشگاه تهران، 320 صفحه.
4. محمودی، فرجالله.1380.پراکندگی ریگزارهای ایران. انتشارات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع،شماره ،278ص.
5. معتمد، احمد.1353.رسوبشناسی، انتشارات دانشگاه تهران، شماره 1038، چاپ دوم،300صفحه.
6. دفتر تثبیت شن(1381) طرح شناسائی کانونهای بحرانی فرسایش بادی، دفتر تثبیت شن و بیابانزدایی سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزداری کشور.
نظرات بسته شده است.