چاله مرکزی لوت

خواننده گرامی، سفر به مناطق مختلف لوت بغیر از ناحیه کلوت های حاشیه شهرستان شهداد فاقد فاکتورهای ایمنی لازم برای گردشگری است. سایت کویرها و بیابان های ایران سفر به این مناطق را به هیچ عنوان توصیه نمیکند.

 

همسفران: آقایان کیومرث بابازاده، کیان بابازاده، اشکان هدایتی، سیاوش خاضعی، حسین ایمانی، امید میرجلالی، محمد معتمدی، دانیال شفیع نژاد، احمد رونقی، کامران منصوری و  محسن ادیب

 

وجه تسمیه

معنای واژه لوت بدرستی روشن نیست. در کتب جغرافیایی و سفرنامه های تاریخی در مورد این منطقه هیچ کجا نامی از لوت برده نشده است. در کتب تواریخ افضل کرمانی، تاریخ طبری و افضل البلدان نامی از لوت به میان نیامده است. حال آنکه بیشتر نبردها و جنگ های داخلی ایران در نزدیکی این سرزمین رخ داده است. تنها در شرح محمد ابن ابراهیم از فرار حشم غزها از کرمان به نام "لوط" اشاره شده که آن هم نامی بوده است که به شهر خیالی کلوت ها اطلاق می گردیده است. می توان نتیجه گرفت که در زمان های گذشته تمام بیابان لوت کنونی، نام لوت نداشته و تنها  بخشی از منطقه کلوت ها، "لوط" نامیده می شده است.

معنای لغوی لوت به معنی برهنه، عریان و فاقد همه چیز است که عموما مترادف با لات به کار میرود.

"سر پرسی سایکس"  بدون ذکر منبعی اشاره کرده است که لوت مشتق از نام لوط پیامبر (ع) برادرزاده حضرت ابراهیم نبی (ع) است. توصیفی که از سرزمین قوم لوط در تورات و قرآن آمده است بسیار شبیه به بیابان لوت است که پس از نفرین حضرت لوط به سرزمین خشک و بایر تبدیل شده است. در کتب مختلف تاریخی به کلوتهای غربی چاله مرکزی لوت اشاره شده است. شهری با خانه های ویران که در آن چشمه و آبی وجود ندارد و به شهر لوط شهرت دارد. جالب اینجا است که در منطقه بحرالمیت واقع در مرز فلسطین اشغالی و اردن نمونه های کوچکتری از کلوت ها قرار دارند و نام دیگر بحرالمیت بحر لوط است. این منطقه همچون چاله مرکزی لوت در ایران فاقد زندگی نباتی است. این فرضیه که اطلاق نام لوت به این منطقه در دوران پس از اسلام و به دلیل شباهت ظاهری این دو منطقه، توسط اعرابی که قصد سفر به خراسان را داشته اند انجام گرفته باشد، دور از تصور نیست. ولی آنچه که در حال حاضر از معنای  لوت استخراج می شود همان معنای لغوی مورد اشاره است.

لوت زنگی احمد (لوت جنوبی) نام دیگری است که از منشا آن اطلاعات دقیقی در دست نیست. بیشتر اسامی زنگی مربوط به قوم کوچ و بلوچ است که مدتها در بیابان های لوت و کرمان به تاخت و تاز پرداخته اند و احتمالا اطلاق نام زنگی به این قسمت لوت از این جهت بوده است.

 

مشخصات اقلیمی

بیابان لوت به سه قسمت لوت شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم می شود که لوت جنوبی به لوت زنگی احمد و لوت مرکزی به چاله مرکزی لوت شهرت دارند. لوت شمالی به لوت بیرجند و لوت خراسان نیز شناخته می شود. این نوشتار به بررسی منطقه لوت مرکزی و مناطق حاشیه ای آن خواهد پرداخت و بررسی سایر مناطق لوت در گزارش های جداگانه ای در سایت کویر ها و بیابان های ایران ارایه خواهند شد.

بیابان لوت دارای وسعتی در حدود 80 هزار کیلومتر مربع است که از این مقدار 30 هزار کیلومتر مربع از آن مربوط به چاله مرکزی لوت است. لوت شمالی شکلی شبیه به مثلث دارد که یک راس آن ده سلم، راس دیگر آن گدار باروت و راس سوم کوه مرغاب است. شاید بتوان مرز لوت شمالی و مرکزی را محور ارتباطی شهداد به نهبندان دانست.ارتفاع لوت شمالی از حدود 600 متر در نواحی جنوبی آغاز می شود و تا 1000 متر در نواحی شمالی و غربی افزایش می یابد. در این دشت انباشت های ماسه ای  زیاد نیست و بیشتر دشت پوشیده از ماسه ها و سنگریزه های آتشفشانی است. همین وضعیت در قسمت شمالی و مرکزی لوت مرکزی هم صادق است. لوت مرکزی در نواحی شمالی دارای ارتفاعی در حدود 600 متر است که با حرکت به سمت جنوب کاهش می یابد. کم ارتفاع ترین نقطه فلات ایران در قسمت شرقی کلوت ها با ارتفاع 112 متر از سطح آب های آزاد در این منطقه قرار دارد (ثبت شده توسط مهرداد قزوینیان).

شیب عمومی لوت از شمال به مرکز و از شرق به غرب در حدود 3% کاهش می یابد. ارتفاعات پراکنده ای در لوت مرکزی قرار دارند که عمدتا منشا آتشفشانی دارند. این ارتفاعات پراکنده در نواحی شمال شرق چاله مرکزی و غرب ریگ یلان قرار دارند و عمدتا جهتی شمالی جنوبی دارند. همچنین ارتفاعات پراکنده ای نیز در مرز لوت شمالی و مرکزی قابل مشاهده است. از ارتفاعات مهم لوت مرکزی می توان به کوه ملک محمد در غرب ریگ یلان و کوه سیمرغ در شمال لوت مرکزی اشاره کرد. لوت جنوبی به کوه های شاهسواران، کوه سرخ و کوه بزمان محدود است. میزان بارش سالانه حاشیه لوت در حدود 200 میلیمتر و در داخل چاله مرکزی کمتر از 50 میلیمتر است. بارش ها عموما در اواخر زمستان و اوایل بهار است و گاه ممکن است در طول سال بارانی نبارد. بدلیل گرمای زیاد هوا در طول سال، میزان تبخیر بسیار زیاد و در حدود 1000 میلیمتر در سال است که وزش بادهای شدید موجب تشدید آن می شود. معدل رطوبت نسبی در لوت مرکزی در حدود 30% و در تابستان کمتر از 10% است و گاهی تا حدود 0% تنزل میکند. با مطالعه میزان دمای ایستگاه های هواشناسی حاشیه بیابان لوت مرکز پست لوت واقع در حاشیه شرقی کلوت ها بیشترین دما را داشته و با حرکت به اطراف این منطقه دما کاهش می یابد تا جایی که در ارتفاعات در حدود 15 درجه از مرکز لوت خنک تر است.

فرضیه قطب گرمایی زمین در لوت ابتدا در سال 1952 توسط پروفسور استراتیل استاد دانشگاه وین در اتریش مطرح شد. وی پس از بررسی های هوایی، غرب نصرت آباد واقع در ریگ یلان را به عنوان گرمترین نقطه زمین مطرح کرد. درسال های بعد تئودور مونو همان مکان را به عنوان قطب گرمایی زمین تایید کرد. با استناد به نقشه ثبت شده ناسا بالاترین دمای ثبت شده در کره زمین 70.3 درجه سانتیگراد در سال 2003 در منطقه ریگ یلان در شرق لوت به ثبت رسیده است. این دما هرگز در لوت تکرار نشد ولی بعد از این سال منطقه ریگ یلان تا سال 2009 بالاترین دمای هر سال زمین را به خود اختصاص داد.. متاسفانه در بسیاری از مقالات و وب سایت ها منطقه گندم بریان را گرمترین نقطه زمین معرفی میکنند که چنین قضیه ای فاقد اعتبار است.

در تابستان وزش بادهای 120 روزه سیستان مانع بالا رفتن دما در روز و پایین آمدن آن در شب میشود. بدین معنا که باد علاوه بر نقش تخریبی خود، عامل تعدیل دما در لوت است.

لوت مرکزی از نظر ساختار ظاهری به 5 بخش تقسیم می شود.

1-در مرکز، دشت وسیعی قرار دارد که کاملا توسط سنگریزها و قلوه سنگهای آتشفشانی و گچی پوشیده شده است. بعضی کارشناسان معتقدند این منطقه فاقد حیات است.

2-کویرهای نمکی و گچی که به صورت پراکنده در قسمت مرکزی قابل مشاهده هستند همچون چاله ملک محمد در غرب ریگ یلان.

3-بیابان رسی که دارای تجمع گیاهی موقت است و عمدتا در شمال و جنوب لوت مرکزی قرار دارند.

4-بیابان ماسه ای که در شرق به ریگ یلان شهرت دارد و در غرب مابین کلوت های پراکنده قابل مشاهده است.

5-انباشتهای رسی در غرب که در اثر فرسایش، اشکال مختلفی پیدا کرده اند و به کلوت شهرت دارند.

 

برخلاف تصور قبلی نگارنده، آبهای روان در اطراف لوت کم نیستند. وضع بسترهای خشک‏ رودها و شست ‏و شوی زمین در چاله مرکزی لوت و در داخل کلوت، نمودار جریان بسیار زیاد آب در زمانهای گذشته در بعضی‏ فصول است. در منطقه غربی به واسطه نزدیکی کوههای مرتفع کرمان به دشت لوت چندین رود از ارتفاعات سرچشمه گرفته و وارد چاله مرکزی میشوند و غالب این رودها در تمام سال آبی‏ نسبتا کافی دارند. رود شور در شمال غربی حوضه، آب زیادی دارد و این آبها در چاله‏ های بین کلوت روی زمین‏ پخش میشوند و زمینهای این منطقه همیشه مرطوب هستند. در اطراف شهداد دو رود بزرگ دیگر بطرف لوت میروند که مقدار کمی از آب آنها به مصرف آبیاری میرسد.

 

پوشش گیاهی و جانوری در لوت مرکزی

در قسمت مرکزی دشت لوت به نظر می رسد که زندگی نباتی و جانوری وجود ندارد. اما می توان تصور کرد که در ماه های مناسب که شرایط آب و هوایی مناسبتر است زندگی موقت در آنجا پدیدار گردد.

پوشش جانوری منطقه در نواحی ریگزار شرقی (یلان) شامل انواع پرندگان لاشه خوار، پامسواکی، جرد، روباه شنی، گربه شنی، انواع آگاما و گکو، شاهین، مرغ حق (خانواده جغدسانان)، سنگ چشم، چکاوک کاکلی، دلیجه مارهای منطقه سیستان (به بخش مارهای ایران در سایت کویرها و بیابان های ایران مراجعه شود) و… است. این پوشش عمدتا از جانورانی تشکیل شده اند که یا آب نمی نوشند و آب خود را از تغذیه سایر جانوران تامین میکنند و یا به آب بسیار کمی نیاز دارند. تا کنون 70 گونه پرنده در لوت شناسایی شده اند که 50 مورد پرنده بومی مناطق بیابانی و 20 مورد مهاجر هستند. این پرندگان خود را با شرایط سخت محیط سازگار کرده اند. به عنوان مثال در هوای گرم، بی حرکت می مانند و یا در لای شاخ و برگ گیاهان و یا سوراخهای زمین پنهان می شوند. پوشش پر بعضی از این پرندگان همچون قلاب در هم فرو می رود و مانع نفوذ اشعه خورشید و گرما می شود. همچنین بسیاری از این پرندگان آب مورد نیاز خود را از اختلاف دمای روز و شب و تشکیل شبنم تامین میکنند. پرندگان حشره خوار آب خود را از خوردن حشرات تامین میکنند. نکته قابل تامل درباره پرندگان رنگ روشن آنهاست. اغلب پرندگان مناطق بیابانی دارای رنگ روشن هستند تا کمترین جذب دما را داشته باشند.

عموما پرندگان مهاجر مسیرهای سخت را برای مهاجرت انتخاب نمی کنند ولی از آنجا که هوا در زمستان در لوت کمی معتدل تر است احتمال دارد که این منطقه را برای مهاجرت انتخاب کرده باشند. پرندگانی همچون باقرقره که به آب کمی نیاز دارد و می تواند تا 100 کیلومتر از منابع آبی فاصله بگیرد و لانه سازی کند. پرندگان معمولا علاقه زیادی به لانه سازی در میان بوته ها و درختچه ها دارند تا به این طریق آشیانه خود را استتار کنند تا از حمله سایر جانوران در امان بمانند. از آنجا که پوشش گیاهی لوت بسیار ضعیف است این پرندگان از سوراخ هایی که توسط سایر جانوران در زمین ایجاد شده و دیگر مورد استفاده آنها قرار نمی گیرد استفاده می کنند. این سوراخ ها به دلیل اینکه رطوبت بالاتری نسبت به محیط دارند و عدم تابش مستقیم نور خورشید باعث می شوند که تحمل گرمای لوت را برای این موجودات فراهم کنند. همچنین برای تحمل گرمای منطقه منقار خود را باز نگاه میدارند تا باد وارد دهان آنها شود و از این طریق مقداری از گرمای بدن را خارج کنند. پرندگانی همچون شاهین و کرکس در ارتفاعات شرقی ریگ یلان معروف به ارتفاعات اسپی آشیانه می سازند و برای شکار در این منطقه پرواز می کنند.

بر خلاف چاله مرکزی لوت که کاملا خالی از پوشش گیاهی است وضعیت در ریگ یلان متفاوت است و پوشش گیاهی بسیار ضعیف و پراکنده ای هر چند به سختی قابل مشاهده است. گیاهان منطقه عمدتا گیاهان ماسه پسند همچون نسی، تاغ ، اسکنبیل و شور هستند و با پیشروی به سمت شرق این پوشش افزایش می یابد.

 

یکی دیگر از عوارض استثنایی لوت، وجود گونه‌ای از نبکاها  در حاشیهٔ غربی آن است. در حدود ۲۰ کیلومتری شهداد، درختان و درختچه‌های گز در گلدان‌های بیابانی لوت جای گرفته‌اند که به آن نبکا یا تلهٔ گیاهی گفته می‌شود و گاه طول آنها به ۱۰ متر می‌رسد. در حالی که ارتفاع بلندترین نبکاهای صحراهای آفریقا به زحمت به سه متر می‌رسد. زمین ‌های بین نبکاها پوشیده از ماسه‌ است. نبکاها عموماً در سطح همواری می‌رویند که میزان ماسه آن متوسط و سطح آب زیرزمینی آن بالا و یا رطوبت کافی برای رشد گیاه در آن فراهم باشد. عناصر تشکیل دهنده نبکا شامل ماسه، لای، رس و سیلت است. شکل نبکا تابعی است از اندازه، تراکم و میزان رشد گیاه میزبان. در لوت گیاه گز از عمده ‌ترین گونه‌های میزبان نبکاها است.

 

تفاوت لوت و سایر مناطق بیابانی و کویری

آنچه که لوت را از سایر مناطق کویری ایران متمایز می کند ساختار و پیشینه تاریخی آن است. در شهداد، نصرت آباد و یا کشیت چنانچه سراغی از لوت بگیرید کسی از آن عبور نکرده است و اطلاعات بسیار اندکی از آن موجود است. حال آنکه در دشت کویر ساکنین پیرامون آن از وضعیت مراتع، چشمه ها و مسیرهای قابل عبور آن اطلاعات زیادی در اختیارتان می گذارند. چنانچه از چادرنشینان منطقه نارویی در ارتفاعات اسپی شرق ریگ یلان از سفر به لوت بپرسید تنها خطرات سفر را گوشزد می کنند و عملا اطلاعات چندانی از آن ندارند. طبیعی است وقتی منطقه ای اینچنین ناشناخته باشد افسانه سرایی و تخیلات پیرامون آن شکل خواهد گرفت. در این که علت ناشناخته ماندن لوت فقر نباتی آن است شکی نیست چرا که  در سایر بیابان ها و کویرهای ایران هم آب همچون لوت کم است ولی آب مشکل اساسی نیست چرا که شتر تا 20 روز بدون آب هم زنده می ماند.

مشکل اصلی زمین لوت است که در یک عرصه 500 کیلومتری حتی یک بوته خشک هم یافت نمی شود. با توجه به  تحمل اندک شتر در برابر گرسنگی که در حدود 3 روز است، اگر کاروان یا شخصی قصد عبور از لوت را داشته، باید برای شترها علوفه و خوراک حمل می کرده است. با توجه به 6 روز زمان لازم برای عبور از لوت، چنانچه مصرف غذای  هر شتر را 10 کیلوگرم و آب و غذای مورد نیاز ساربان را نیز 10 کیلوگرم فرض کنیم، هر شتر برای خود و ساربانش توشه ای برابر 6 روز را میتوانسته حمل کند. در نتیجه حمل بار و کالا بوسیله شتر از توجیه اقتصادی برخوردار نبوده است. این بدان معنی نیست که هیچ عبوری از چاله مرکزی لوت اتفاق نمی افتاده بلکه مسیر جنوب به شمال لوت از مسیرهای شناخته شده گذشته بوده است. درمسیر جنوب به شمال  لوت بر خلاف کویر مرکزی که مناطق زیادی توسط باتلاقهای نمکی پوشیده شده است و حتی در فصول گرم هم دارای آب فراوان است، بغیر از چاله شور گز در لوت زنگی احمد واقع در جنوب و آبگیر رود شور در غرب و کویر کوچک ملک محمد در مرکز عارضه ای که مانع حرکت شود وجود ندارد. سه منطقه ذکر شده در فصول بارش می توانند خطری برای عبور محسوب شوند ولی در فصول گرم همین باتلاقها خشک شده و عملا مشکل خاصی برای عبور محسوب نمیشوند. درلوت برخلاف دشت کویر چون اطراف حوضه‏ را ارتفاعات فرا گرفته و شیب دامنه‏ ها و دشتها زیاد است جریان آب بطرف چاله مرکزی راحت‏ بوده و آب روی زمین نمیمانده تا کفه ‏های مرطوب  و باتلاقی همانند کویر مرکزی ایجاد نماید.

مشکل دیگر طوفانهای منطقه لوت است. کلوتهای عظیم فرسایش یافته در غرب و توده های عظیم ماسه ای در شرق خود روایتی از شدت این طوفان ها در بیابان لوت است.

وجود عوارض طبیعی مشکل دیگر لوت است. کوه های عظیم ماسه ای که ارتفاع آنها تا 350 متر (در بعضی نسخ بیشتر از 350 متر)  میرسد و کلوتهای عظیم فرسایش یافته که عبور از آنها عملا غیر ممکن است. این دو عارضه سبب شده اند که عبور از لوت فقط از شمال به جنوب یا بالعکس مقدور باشد.

عدم وجود اطلاعات  و نقشه های دقیق در مورد لوت از دیگر معضلات ناشناخته ماندن در حال حاضر است. هرچند اگر نقشه ها و عکسهای دقیق هوایی هم از این منطقه در دست باشد نمیتوان در مورد زندگی نباتی و حیوانی آن اطلاعات چندانی استخراج کرد. در سال های گذشته عبور اشرار مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر و سوخت از این عرصه، مزید بر علت شده تا لوت همچون گذشته ناشناخته باقی بماند.

با توجه به افزایش محسوس امنیت در منطقه در چند سال اخیر، لزوم توجه به این منطقه ناشناخته کشور بیش از پیش احساس می شود.

 

تمدن های حاشیه لوت

بیابان لوت  دارای آثار فراوانی از تمدن انسانی از هزاره سوم قبل از میلاد در حاشیه بوده است. بم و نرماشیر در جنوب، کشیت و شهداد در غرب و اسپی در شرق، در منطقه بیابانی لوت قرار دارند.

حاشیه‏ بیابان لوت از لحاظ کاوشهای باستانشناسی،  بسیارقابل توجه است زیرا عوارض طبیعی‏ مناطق مسکونی را محدود نموده ‏اند. انتشار تمدن شمالی (منطقه‏ خراسان و ترکستان) بطرف دریاهای جنوب یا بالعکس باید از طریق لوت مرکزی‏ انجام می گرفته است. انتشار تمدن غرب ایران از بین النهرین و خوزستان بطرف شرق نیز باید از حاشیه‏ های لوت بگذرد. در‏ بررسی های انجام شده در جنوب شهر شهداد، زمینهای کویری بواسطه وزش بادهای سخت در زمان‏ های طولانی شکافهایی یافته و در داخل این شکافها در میان باتلاقهای کویری کلوت که منشا پیدایش‏ جدیدی دارند اشیای سفالی و برنزی زیادی یافت شده است. این منطقه‏ مسکونی قدیمی، چندین کیلومتر طول و عرض دارد و چون با وجود شرایط طبیعی منطقه که اجتماع کوچکی نمی‏تواند در آن پدید آید، فرض بر این است که این آثار متعلق به شهری باستانی است.‏

آنچه در مورد کشف مزبور اهمیت دارد آن است که این آثار در لای تشکیلات رسی‏ و نمکی که لوت را ساخته‏ اند دفن گردیده است. یعنی پیدایش کویر و لوت حتی در زمانهای تاریخی انجام‏ شده و شاید اولین تمدن انسانی در نتیجه تغییرات اقلیمی از بین رفته باشد. کاوشهای باستان شناسی محل و وضع سالم آثار تمدنی، نشان میدهد که به علت پیش آمدی ناگهانی این تمدن‏ از بین رفته است. علائم جریان آب در حاشیه لوت حاکی از پیدایش سیل های بسیار خطرناک و ناگهانی است‏ که با وجود باران کم در این مناطق جاری شده است. در داخل منطقه کلوت ها مسیل هایی وجود دارد که نشانه هایی از عبور جریان شدید آب در خود دارند. همین جریان شدید آب باعث شست و شوی زیاد زمین‏ و ته نشین شدن مواد کویری در حاشیه اطراف لوت است. شاید بر اثر بروز سیل عظیمی که گل و نمک‏ و گچ کویری همراه داشته شهر مزبور بکلی از بین رفته و در داخل کلوت دفن شده باشد.

در مرکز دشت لوت در شمال چاله زنگی احمد جایی که هیچ اثری از آب، آبادانی‏ و زندگی نیست آثاری بشکل بنای مخروبه برجی شکل وجود دارد که در پای آن بقایای سفال‏ و شیشه‏ های رنگی شکسته یافت شده است.

در جنوب دشت لوت نیز آثاری از این بناهای مخروبه هست که از علت وجود آنها اطلاعات درستی در دست نیست اما افسانه‏ های محلی و روایاتی که در کتب جغرافی‏ نویسان دیده میشود مؤید این نظریه است که پیش از اسلام مراکز جمعیتی بزرگی در دشت لوت وجود داشته و افسانه شهر لوت به این علت رواج یافته است. در کتب قدیمی و یادداشت‏ مسافرانی که از دشت لوت گذشته ‏اند غالبا بحث از آثار مخروبه شهر لوت است. هر جا از شهر لوت یاد شده سخن از تپه ‏ها و برجهای ستونی شکل است که در نتیجه فرسایش باد پدیدار گشته و از دور شباهتی به شهری ویران دارند. ولی شاید حقیقت این باشد که در گذشته شهر لوتی وجود داشته و از بین رفته و در اذهان اسمی‏ از آن بجا مانده و بعدها برای مشخص داشتن آن هرجا اشکال کلوت دیده شده آنرا شهر لوت‏ گفته ‏اند.

 

تاریخچه عبور از لوت

در قسمت غربی چاله مرکزی لوت ریگ یلان قرار دارد که بزرگترین انباشت ماسه ای کشور است. آلفونس گابریل در کتاب عبور از صحاری ایران به سفر خود به دور این انباشت ماسه ای اشاره کرده است. در کتاب جغرافیای طبیعی لوت دکتر احمد موستوفی به عبور از عرض ریگ یلان به همراه پروفسور مونو از آکادمی علوم پاریس اشاره کرده است  ولی هیچ اطلاعات و یا عکس از این سفر منتشر نکرده اند. در قسمت غربی چاله مرکزی، کلوت ها قرار دارند که تا کنون کسی نتوانسته از عرض آنها عبور کند. این سختی عبور باعث شده که اطلاعات بسیار اندکی از نحوه تشکیل آنها در دست باشد. آلفونس گابریل در کتاب عبور از صحاری ایران به نحوه عبور خود از قسمت جنوبی این کلوتها که از تراکم کمتری برخوردارند اشاره کرده است.

هموار بودن نسبی چاله مرکزی لوت باعث شده است که سفرهای زیادی از آن انجام شود. چنانچه از چند معبر باریک در باتلاقهای لوت زنگی احمد گذر کنید عارضه ای که مانع حرکت شود در کل مسیر تا لوت شمالی مشاهده نمی شود.

دانشمند روسی به نام توماشک تحقیقات جالبی در مورد راه های ارتباطی در لوت انجام داده و به 5 راه اشاره کرده است. راه اول از شهداد به راور، راه دوم از شهداد به بیرجند، راه سوم از شهداد به ده سلم (مسیر آسفالته کنونی شهداد به نهبندان)، راه چهارم از نرماشیر به مرکز چاله مرکزی لوت و از آنجا به ده سلم که به راه نو شهرت داشته است و راه پنجم راه نرماشیر به بم (راه کنونی زاهدان به بم) بوده است. از دیگر افرادی که تحقیقات و یا سفرهایی در این منطقه انجام داده اند میتوان به آبوت (اواسط سده نوزدهم)، خانیکوف روس (1858)، فردریک گلداسمیت (1870) و ژنرال ماک گرگور انگلیسی (1882) اشاره کرد.

 

سفر به چاله مرکزی لوت

در تاریخ 27 اسفند سفر به سوی یکی از ناشناخته ترین بیابان های ایران آغاز شد. گروه در شهرستان بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی در محل هتل کوهستان که از بخت خوش ما به تازگی افتتاح شده بود گرد هم آمدند. نفرات گروه شامل 9 نفر از تهران، 1 نفر از شهرستان  بیرجند و  1 نفر از شهرستان مشهد بودند. طبق هماهنگی های انجام شده توسط آقای مهندس احمد رونقی با مسئولین استان خراسان جنوبی از جمله فرمانداری و میراث فرهنگی،  کلیه امکانات رفاهی در اختیار گروه قرار گرفت. پس از صرف نهار در هتل کوهستان، گروه به سمت شهرستان نهبندان در 130 کیلومتری جنوب بیرجند و در مجاورات لوت مرکزی حرکت کرد. در ساعت 10 شب تیم وارد شهرستان نهبندان شد و مورد استقبال رییس میراث فرهنگی شهرستان قرار گرفت. پس از اقامت در مهمانسرای میراث فرهنگی شهرستان نهبندان کلیه خودروها برای پرکردن باک و گالن های سوخت به سمت پمپ بنزین نهبندان حرکت کردند. طبق برنامه هر خودرو می بایست 240 لیتر بنزین به همراه 200 لیتر آب با خود حمل میکرد. شایان ذکر است در شهرستان های شرقی کشور به دلیل قاچاق سوخت، پر کردن گالن های بنزین غیر مجاز است. از این رو قبل از حرکت تیم مجوزهای لازم جهت تحویل بنزین از سوی فرماندار محترم نهبندان صادر شده بود که جای سپاس فراوان دارد.

پس از استراحت در مهمانسرای میراث فرهنگی در روز 28 اسفند گروه آماده حرکت به سمت چاله مرکزی لوت شد. پیش از حرکت فرماندار محترم نهبندان، فرمانده نیروی انتظامی شهرستان، فرمانده راهنمایی و رانندگی شهرستان به همراه جناب شبانی رییس میراث فرهنگی شهرستان تیم را مورد استقبال گرم قرار دادند و سپس حرکت آغاز شد. تیم پس از طی مسافتی در حدود 35 کیلومتر در محور ارتباطی نهبندان به شهداد به آخرین پمپ بنزین مسیر واقع در دهستان چاه داشی رسید و باک خودروها در این مکان پر شد. سپس حرکت به سمت ده سلم آخرین آبادی مسیر انجام شد. ده سلم روستای کوچکی است که زمانی از رونق بسیار برخوردار بوده است.

 

ده سلم

دقیقا مشخص نیست که نام ده سلم از کجا اقتباس شده است. احتمال می رود نام یکی از سرداران مسلم خراسانی به نام سلم ابن زیاد باشد که در زمان حکومت یزید حاکم خراسان بود. ساکنین ده سلم این نام را برگرفته از نام سلم برادر ایرج و پسر فریدون میدانند. این منطقه در پایان راه شمال به جنوب لوت معروف به راه نو قرار داشته است. در حال حاضر ده سلم آبادی کوچکی است که مردم آن بیشتر از کشت خرما و دامداری امرار معاش میکنند. خرمای ده سلم مرغوب نیست و در شهر نهبندان به فروش میرسد. اولین تپه های ماسه ای ریگ یلان در 35 کیلومتری جنوب ده سلم قابل مشاهده است و از این حیث موقعیت مناسبی برای جذب گردشگر دارد. تنها آثاری که از رونق ده سلم در گذشته حکایت دارد قنات های فراوان آن و قلعه ای در 3 کیلومتری آن است که تنها مخروبه ای از آن بر جای مانده است. پس از اقامتی کوتاه در ده سلم به سمت یگان تکاوری نیروی انتظامی در مجاورت ده سلم حرکت کردیم. ابتدا قرار بر این بود که یک تیم حفاظتی از تکاوران نیروی انتظامی گروه را همراهی کنند که با توجه به طولانی بودن زمان سفر، تصمیم بر این شد که گروه بدون اسکورت نیروی انتظامی وارد بیابان لوت شود. این منطقه در گذشته گذرگاه اصلی ترانزیت مواد مخدر و قاچاق سوخت بوده و از این جهت حرکت در داخل لوت نیازمند رعایت تمهیدات حفاظتی است. در چند سال اخیر و پس از تاسیس یگان تکاوری ، امنیت در منطقه برقرار شده ولی کماکان رعایت نکات ایمنی لازم به نظر می رسد. از ده سلم به سمت منطقه بالا زرد و میخ کوه حرکت میکنیم. در این منطقه تیم از محور نهبندان به شهداد خارج شده و وارد لوت مرکزی میگردد.

 

بالا زرد

20 کیلومتر پس از تپه های کوه سرخ و در 130 کیلومتری غرب نهبندان تپه ای قرار دارد که زمینهای آن پوشیده از خاک زرد رنگ است. زمینهای منطقه از ماسه و کویر شسته تشکیل شده است. این منطقه کاروان گذر نبوده و جاده باستانی شهداد به ده سلم از 20 کیلومتری شمال این منطقه عبور می کرده است. از فراز تپه مجاور به بالا زرد منطقه ای وسیع با رنگی زرد رنگ خودنمایی میکند. از بالا زرد عبور می کنیم و از مسیر اصلی خارج می شویم. در ابتدا به چندین تپه ماسه ای کوچک برخورد میکنیم که پس از آن دشتی فراخ با ریز سنگهای گچی و آتشفشانی خود نمایی می کند.

 

چاله مرکزی لوت

در سال 641 هجری  قمری سیل عظیمی در سیستان جاری شده است که تا کرمان به زیر آب رفته و کلیه غلات سیستان در آن سال نابود گشته است. تصور بر این است چنانچه اینچنین سیلی در سیستان در اثر بارندگی ایجاد شده قطعا چاله مرکزی لوت از این سیل بی بهره نبوده و اکثر مسیلهای خشک چاله مرکزی لوت در آن زمان شکل گرفته اند و در سالهای بعد توسط باد عمیقتر شده اند. از این رو تصور یک دشت صاف و هموار در مورد چاله مرکزی لوت صحیح نیست.

مسیر به دلیل وجود مسیلهای فراوان که عمدتا از کوه سیمرغ سرچشمه میگیرند و جهتی به سمت جنوب غربی دارند نا هموار و پر دست انداز است و اجازه حرکت سریع از خودروها را صلب کرده است. در سمت غرب  دره ای قرار داشت که منطقه کلوتها را از چاله مرکزی جدا میکرد. با توجه به اینکه مسیلها در نزدیکی دره عمیق تر میشدند از این رو باید زاویه مسیر طوری تنظیم می شد تا گروه با حفظ فاصله مناسب از دره، بر فراز دشت زبان مار به لبه تیغه می رسید. باد نسبتا شدید شده و غبار آسمان را فرا گرفته است. دمای هوا نسبت به روزهای گذشته افزایش محسوسی دارد و به نزدیک 40 درجه سانتیگراد رسیده است. پس از طی 70 کیلومتر در مسیر ناهموار به اولین کال بزرگ مسیر می رسیم و کلوت های شرقی لوت نمایان میگردند. هر لحظه بر شدت باد افزوده می شود به نحوی که ایستادن خارج از خودرو سخت و دشوار شده است. در ساعت 5 بعد از ظهر در نزدیکی دره زبان مار طوفان خاک و شن آغاز می شود و وسعت دید در حدود نیم متر و شدت باد در حدود 70 کیلومتر در ساعت است. تصمیم بر این می شود برای در امان ماندن از طوفان به سمت دره زبان مار حرکت کنیم.

 

دره زبان مار (کوچه)

در بعضی نقاط لوت فرسایش در اثر باد بسیار شدید است. فقدان پوشش گیاهی که در قسمت عمده کویر لوت به چشم می خورد تاثیر بسزایی در فرسایش و رفته شدن خاک دارد و اگر گیاهی هم در بعضی نقاط به چشم می خورد قادر به حفظ و پابرجا نگهداشتن خاک نیست. یکی از این مناطق فرسایش یافته، دره زبان مار در شرق منطقه کلوتها و غرب چاله مرکزی لوت است (نامگذاری توسط مهرداد قزوینیان). این دره در نسخ تاریخی به کوچه نیز شهرت دارد. شکل دره شبیه به زبان مار است که در قسمت انتهایی به دو زبانه مجزا تقسم می شود. جهت دره شرقی غربی و طول آن در حدود 9 کیلومتر است. ارتفاع دیواره ها در ابتدای دره در حدود 30 متر که با حرکت به سمت غرب از ارتفاع آن کاسته می شود. کف دره پوشیده از ماسه است که توسط باد به درون دره ریخته شده اند. علت پیدایش دره احتمالا توسط آب زه کش لوت یا سیل عظیم سیستان است که توسط باد تشدید شده است. ارتفاع کف دره از سطح دریا در حدود 190 متر است که جزئ مناطق پست لوت محسوب میگردد و کلیه مسیل های شرقی دشت به این  نقطه متصل می شوند. در زمانهای گذشته این منطقه یکی از باراندازهای مسیر شهداد به ده سلم بوده است. در درون دره رد روباه شنی مشاهده گردید که گمان می رود، باد لاشه پرندگان و جانوران را به درون این دره می اندازد و از این رو لاشه خواران بیابان در این مکان به دنبال غذا میگردند.

متاسفانه پس از رسیدن به دره زبان مار شدت طوفان افزایش یافت و وجود دره هم باعث درامان ماندن از طوفان خاک و شن نشد. دیواره های دره در حال ریزش بود و گرچه شدت باد در دره به طور محسوسی کاسته شده بود ولی ریزش دیواره ها و سرازیر بودن خاک و شن از بالای دره شرایط بسیار نا مساعدی را در داخل دره برای تیم به وجود آورده بودند. پس از 1 ساعت توقف در دره زبان مار و به امید کاهش طوفان، چند نفر از افراد تیم دچار مشکلات تنفسی حاصل از خاک و شن موجود در هوا شدند. گروه برای جلوگیری از مسمومیت تنفسی و خطرات احتمالی غیر قابل پیش بینی تصمیم به بازگشت به یگان تکاوری نیروی انتظامی در حاشیه ده سلم گرفت. نکته قابل تامل در این طوفان آن بود که مسمویت تنفسی بسیار راحت تر از آنچه که تصورش را می توان کرد ظاهر می شود از این رو فعالیت در محیط طوفان به هیچ عنوان توصیه نمی گردد. در زمان بازگشت شدت طوفان در حدی بود که میزان دید را در حد 0 کاهش داده و برای بازگشت ملزم به اعتماد کامل به جی پی اس بودیم که با توجه به گرد و غبار معلق در هوا دارای خطایی بیش از 10 متر بود. برای بازگشت می بایست از دو کال عمیق و دره حد فاصل کلوتها و چاله مرکزی بالا میرفتیم. پس از بالا رفتن از دیواره های دره، وزش باد باعث به حرکت درآمدن سنگهای کف دشت شده بود، در حدی که صدای برخورد سنگها با اتومبیل مرتبا به گوش میرسید. پس از 6 ساعت رانندگی در طوفان شن در جهت خلاف وزش باد، به جاده نهبندان به شهداد رسیدیم. مسیر جاده نیز بی نصیب از طوفان نمانده و تپه هایی با ارتفاع 30 تا 40 سانتیمتر بر روی بستر آسفالت تشکیل شده بود. پس از مراجعت به یگان از شدت طوفان تا حدودی کاسته شد ولی خسارات مالی فراوانی به رنگ خودروها وارد شده بود به نحوی که لایه فلز خودروها نمایان شده بود و چراغ ها و شیشه تمامی خودروها سند بلاست شده و شفافیت خود را از دست داده بودند. حتی دیفرانسیل و بخشهایی از شاسی و زیر بندی اتومبیل ها نیز رنگ خود را از دست داده بودند. پس از اقامت در نمازخانه یگان تکاوری و استراحت، در روز بعد تغییراتی در اجرای برنامه انجام شد. مسیر حرکت این بار از سمت ده سلم به سمت جنوب و ریگ یلان تعیین گردید و مسیر برگشت از سمت دره زبان مار انتخاب شد.

 

ریگ یلان

ریگ یلان در محدوده جغرافیایی 30 درجه و 57 دقیقه شمالی تا 29 درجه و 21 دقیقه شمالی و 59 درجه و 5 دقیقه شرقی تا 59 درجه و 55 دقیقه شرقی در شرق استان کرمان، شمال غربی استان سیستان و بلوچستان و جنوب استان خراسان جنوبی قرار دارد. نقطه تلاقی 3 استان در ناحیه ای در نزدیکی شمال ریگ یلان قرار دارد. منطقه شرقی لوت تجمعی عظیم از انواع ساخت های ماسه بادی به وسعت 10 هزار کیلومتر است. دراین ناحیه بلندترین هرم های ماسه ای ایران به ارتفاع نزدیک به 350 (مهرداد قزوینیان) متر وجود دارند. در بعضی از سایت ها و کتب بلندترین ارتفاع این منطقه را در حدود 500 متر (احمد رونقی) نیز معرفی کرده اند (در سایت ویکی پدیا انگلیسی ارتفاع ثبت شده 470 متر ارایه شده است) . اطلاق صفت بلندترین تپه های ماسه ای جهان به این منطقه با وجود تپه های ماسه ای چرا بلانکو در کشور پرو  با ارتفاعی در حدود 1176 متر از کف دشت صحیح نیست. طرح چنین مسایلی بیشتر به دلیل ناشناخته بودن و تحقیقات اندک صورت گرفته در این منطقه  مطرح می گردد که متاسفانه توسط مطبوعات به صورت گسترده ای در کشورانتشار می یابد. در هر صورت طرح مسایلی همچون گرمترین نقطه کره زمین، بلندترین تپه های ماسه ای جهان و عدم وجود حیات، حتی باکتری در لوت نه تنها به واقعیت نزدیک نیست، چه بسا در گستره جهانی موجب کم اعتبار شدن تحقیقات بسیاری از محققان کشور خواهد شد. از نقطه نظر ارتفاع با احتساب بلندترین نقطه 500 متری، ریگ یلان در رتبه سوم جهانی بعد از چرا بلانکو در کشور پرو با ارتفاع 1176 متر از کف دشت و بادیان جاران در کشور مغولستان با ارتفاع ثبت شده 550 متر از کف دشت قرار خواهد گرفت.

ریگزار شکلی شبیه به مستطیل دارد و گستره ای شمالی جنوبی دارد. فاصله شمال تا جنوب ریگزار در حدود 150 کیلومتر و فاصله شرقی غربی آن در حدود 70 کیلومتر است که آنرا به بزرگترین اجتماع تپه های ماسه ای ایران تبدیل کرده است. خط الراس تپه ها جهتی جنوب غربی- شمال شرقی دارند که در نواحی شمالی تر، این شیب بیشتر به سمت شمال و در نواحی شرقی جهتی غربی شرقی به خود میگیرند. این ریگزار از غرب به چاله مرکزی لوت، از شمال به ده سلم از شرق به نصرت آباد و ارتفاعات اسپی و از جنوب و جنوب غربی به لوت زنگی احمد و کال شور لوت محدود میگردد و تا بلوچ آب ادامه می یابد. ارتفاع کف دشت از سطح آبهای آزاد در نواحی حاشیه غربی ریگ یلان، در حدود 550 متر و در نواحی شرقی در حدود 830 متر است. شیب نواحی غربی به سمت غرب تا مرکز چاله لوت کاهش می یابد. در نواحی حاشیه شرقی ریگ یلان، این شیب به سمت شرق افزایش می یابد.

در حاشیه غربی ریگ، کوه های ماسه ای، با فاصله از یکدیگر قرار گرفته اند و با پیشروی به سمت مرکز این کوه های ماسه ای به یکدیگر می پیوندند. در نقطه تلاقی این کوه ها چاله های ماسه ای قرار دارند که به دلیل شیب زیاد دیواره ها خروج از آنها توسط جانوارن با دشواری بسیاری همراه است که بیشتر به چاله های مرگ شباهت دارند. این چاله ها توسط بادهای 120 روزه سیستان که در تابستان جریان دارند ایجاد می شود. این منطقه دارای دمای روز بالایی است و در فصول گرم دمای بالای 55 درجه و در فصول سرد در گرمترین زمان روز دمای 30 درجه در منطقه ثبت شده است ولی نسبت به مرکز و منطقه کلوت ها از دمای کمتری برخوردار است. همانند منطقه ریگ جن در کویر مرکزی ایران تپه ها بصورت دیوارهایی در جهت شمال شرقی امتداد دارند و در بین دیوارها سرزمین های ریگی، ماسه ای و آهکی قرار گرفته که دره  نامیده می شوند. این دیواره ها در نواحی مرکزی به یکدیگر پیوند می خورند و تشکیل هسته مرکزی ریگ یلان را می دهند. در 1 فروردین حرکت به سمت ریگ یلان آغاز شد.

مسیر حرکت به سمت جنوب و هوا نسبت به دو روز گذشته از سکون بیشتری برخوردار بود. همانند مسیر زبان مار رد خودروهای زیادی به صورت موازی در مسیر قابل رویت بودند که عمدتا متعلق به قاچاقچیان و اشرار منطقه است. در کل مسیر  طبق درخواست نیروی انتظامی حرکتی بر روی ردها انجام نشد تا از خطرات احتمالی انفجار مین یا سایر مهمات عمل نکرده اجتناب شود. پس از طی 30 کیلومتر اولین اجتماع تپه های ماسه ای ریگ یلان قابل رویت شد. در این نقطه کماکان زمین پوشیده از اجتماعات مختلف گیاهی به ویژه درختچه های تاغ بود. هر چه به سمت چاله مرکزی لوت حرکت می کردیم از تراکم این پوشش کاسته می شد به نحوی که در مجاورت چاله اکثر تاغ ها خشک شده بودند. دلیل این امر احتمالا پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی در منطقه است که هشداری جدی نسبت به گسترش بیابان زایی لوت در اثر برداشت بی رویه آب از بسترهای زیرزمینی جهت مصارف کشاورزی است. همچنین ارتفاع تپه های ماسه ای در جهت جنوب افزایش می یافت. از اینجا بدلیل وجود یک لایه ماسه بر روی زمین های آبرفتی حرکت با سرعت بیشتری انجام شد. در قسمت مرکزی لوت، دشت دچار یک شکست 20 تا 30 متری می گردد که در سرتاسر شرق تا غرب چاله مرکزی لوت ادامه داشته و در جنوب آن چاله ملک محمد قرار دارد. کوه ملک محمد نیز در قسمت شرقی شکست و در شمال آن قابل رویت است.

 

چاله ملک‌ محمد (چشم لوت)

این چاله از شرق با ریگ ‌یلان هم‌ مرز است. چاله ملک‌ محمد 10کیلومتر مربع مساحت دارد و ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد در حدود 300 متر است. این چاله در 105 کیلومتری شرق شهداد (در مجاورت شرقی ناحیه کلوت‌ها) قرار گرفته است؛ البته برخی به اشتباه این چاله را چاله مرکزی لوت تصور می‌کنند اما این چاله محل بروز یکی از زهکش‌های چاله مرکزی لوت است. در انتهای این چاله که مانند کاسه است زه آبی وجود دارد که به شکل یک رودشور بر روی زمین جاری می شود و جریان تبخیری دارد. در بیابان لوت، چاله‌های متعددی نظیر چاله ملک‌ محمد وجود دارد. چاله شورگز هامون و چاله گود نمک (وسیع‌ترین فروافتادگی در چاله مرکزی لوت) با بیش از یک کیلومتر مربع وسعت از دیگر چاله‌های این بیابان است. در قسمت شمال شرقی چاله ملک محمد کوه ملک محمد قرار گرفته است که یکی از عوارض طبیعی مورد استفاده مسافران لوت برای حرکت در جهت صحیح بوده است. چاله و کوه ملک محمد به نام راهنمای ایرانی دکتر آلفونس گابریل در سفر به لوت نامگذاری شده است.

در تاریخ 1 فرودین بازدیدی از چاله ملک محمد انجام نگرفت و بازدید از چاله به روز دوم فروردین موکول گردید. به سرعت به سمت محل کمپی که قبل از سفر بر روی نقشه توسط کیان بابازاده نویگیتور مسیر مشخص شده بود حرکت کردیم. پس از استراحت در محل کمپ و برپایی آتش مقدمات حرکت فردا از جمله کم کردن باد لاستیک ها برای قابلیت حرکت بر روی ماسه و خالی کردن بار خودروها برای سبک شدن خودروها انجام گرفت. هدف حرکت روز بعد به سمت عمق ریگ اسکنبیل واقع در 30 کیلومتری جنوب محل کمپ است. نامگذاری ریگ اسکنبیل بر اساس درخت اسکنبیل 4 متری است که در عمق این دره و بر فراز یکی از کوه های ماسه ای قرار گرفته و ریشه آن توسط باد از ماسه ها خارج شده است .در روز دوم فروردین به سمت ریگ اسکنبیل حرکت کردیم. مسیر پوشیده از دیوارهای ماسه ای متعدد است که توسط دشت های فراخ از یکدیگر جدا شده و عمود بر رشته کوه ماسه ای اصلی قرار گرفته اند. فاصله دو رشته کوه ماسه ای که جهتی به سمت شمال شرق دارند در حدود 3 کیلومتر است و دارای مناظری بی نظیر است. شایان ذکر است که برای ورود به این دشتها میبایست ابتدا از ماسه های بلندی که با جهت های پیچیده و در هم در ابتدای ورودی دشتها قرار دارند عبور نمود که عبور از آنها بسیار پیچیده است. تنها دشتهایی که به راحتی قابل ورود هستند دشتهای نواحی جنوب غربی ریگ یلان است که ورودی آنها مسدود نشده و قابل دسترس میباشد. پس از طی مسافتی در حدود 30 کیلومتر هوایی در جهت جنوب و ورود به ریگ یلان و 20 کیلومتر هوایی در جهت شرق در نواحی انتهایی دشت، به اسکنبیل معروف میرسیم. بعد از عکاسی به سمت کلوت هایی که در فاصله 5 کیلومتری شرق این اسکنبیل قرار دارند و در یک چاله ماسه ای عمیق قرار گرفته اند حرکت میکنیم.

مسیر حرکت دارای شیب های تند فراوان ماسه ای است که حرکت در آنها احتیاط زیادی را طلب میکرد. برای رعایت نکات فنی و ایمنی در بسیاری از قسمتها خودروی پیشرو مسیر را مشخص نموده و راه برگشت را مورد آزمایش قرار میداد و سپس بقیه خودروها به مسیر ادامه میدادند. پس از رسیدن به کلوت ها، کوزه ای که بر روی آن نام کلیه افراد گروه به همراه نام عباس جعفری پیشکسوت کویرنوردی حک شده بود، بر روی غربی ترین کلوت منطقه قرار گرفت و هر یک از افراد به رسم یاد بود و برای گروه های بعدی که به منطقه سفر میکنند یادگاری هایی در کوزه قرار می دهند. به سرعت به سمت غرب بازمیگردیم تا در فرصت باقی مانده دیداری از نقطه سفید رنگی که بر روی نقشه ها در جنوب چاله ملک محمد قرار دارد، داشته باشیم. پس از عبور از دره ماسه ای و رسیدن به دشت سنگلاخی چاله مرکزی به سمت غرب و شمال غربی تغییر مسیر میدهیم تا به نقطه مشخص شده بر روی جی پی اس برسیم. بعد از 2 ساعت رانندگی در زمینهای ناهموار چاله مرکزی به منطقه ای میرسیم که دارای چند دق سله بسته است و احتمالا سفیدی عکس های هوایی به دلیل وجود همین دق ها بوده است. به سمت چاله ملک محمد در شمال شرقی این نقطه حرکت میکنیم و در زمان غروب خورشید به چاله ملک محمد میرسیم. در چاله ملک محمد با گروه آقای مهرداد قزوینیان و جمعی از دوستان از جمله جناب اینانلو، بابک قزوینیان، شبیر محمدیان و بهراد طوقی برخورد کردیم و پس از خوش و بشی با اعضای گروه و بازدید از چاله ملک محمد به محل کمپ باز میگردیم تا ضمن استراحتی برای سفر روز بعد و حرکت به عمق ریگ یلان آماده شویم.

روز سوم فروردین پس از پر کردن باک خودروها، تیم به سمت طولانی ترین دره  ریگ یلان حرکت کرد. این دره بدلیل وجود تپه های ماسه ای عریض و درهم در مدخل ورودی، یکی از سخت ترین دره های ریگ یلان محسوب می شود. برای عبور از تپه ماسه ای  و ورود به دره باید ابتدا چندین تپه را از شمال به جنوب و بالعکس طی کرد و دقیقا از قسمتی غیر قابل تصور وارد دره شد. پس از عبور از تپه های ماسه ای وارد دره شدیم. این دره نسبت به سایر دره ها دارای طول و عرض بیشتری است. دشت های عریض به همراه بلندترین کوه های ماسه ای ریگ مناظر بدیع و زیبایی خلق کرده اند که در نوع خود در کشور بی نظیر است. در مسیر حرکت چند دق سله بسته در منطقه شناسایی شد که دارای پوشش گیاهی تاغ بودند و به نام "دق دو تاغ" نامگذاری گردیند. نکته جالب توجه در ارتباط با پوشش گیاهی ریگ یلان آن است که شیبهای غربی و یا رو به چاله مرکزی لوت کاملا فاقد پوشش گیاهی هستند در صورتی که شیبهای شرقی یا پشت به چاله دارای پوشش گیاهی هرچند اندک هستند.

بر روی تپه های ماسه ای در نقاط مختلف ریگ یلان بخصوص در مجاورت چاله مرکزی پوشش سیاه رنگی به صورت پراکنده قابل مشاهده است. احتمالا این پوشش ماسه ای از جنس سنگهای بازالتی است که به دلیل دارا بودن جرم حجمی بیشتر نسبت به سایر سنگها، توسط باد جابجا نشده اند و ماسه سایر سنگها با باد همراه شده نمایی از پوشش یکدست سیاه رنگ را بر جای گذاشته اند. همچنین در نزدیکی تاغ ها پرندگانی همچون چکاوک کاکلی، سنگ چشم و دلیجه قابل مشاهده است. پس از نفوذ به عمق 35 کیلومتری کوچه و عبور از بلندترین ماسه های منطقه، شناسایی کامل برای عبور از عرض ریگ در سفر آینده انجام گرفت. پس از بازدید از طولانی ترین کوچه ریگ یلان به سمت کمپ اصلی حرکت کردیم و قبل از غروب آفتاب به محل کمپ رسیدیم. پس از رسیدن به کمپ بعضی از اعضای تیم به شناسایی اطراف کمپ پرداختند و در تلاشی کوتاه توانستند با خودرو به بالای بلندترین کوه ماسه ای حاشیه کمپ با ارتفاعی در حدود 320 متر صعود کنند. نکته جالب در بالای این کوه ماسه ای رویت ارتفاعات شهداد در فاصله 150 کیلومتری بود.

 

کلوت و یاردانگ

آخرین روز سفر حرکت به سمت غرب چاله مرکزی در مجاورت کلوت ها و مگا یاردانگ های لوت بود. در 40 کیلومتری شرق و شمال شرقی شهداد ناهمواری های فرسایش یافته کلوخی وجود دارد که به کلوت شهرت دارد. کلوت ترکیبی از واژه کل و لوت است و به کلوخهای فرسایش یافته حاشیه غربی لوت اطلاق میگردد. کل در مناطق مختلف ایران دارای معانی متفاوتی است. مثلا در خراسان و سیستان ریشه اصلی  کلات و کلاته است که کلات به معنی قلعه و کلاته به معنی کلات کوچک است. در مناطق کرمان، دشت کویر و لوت، کلات به معنی دره یا بستر رودخانه ای است که درخت دارد. همچنین در مناطق ساحلی دریای خزر کل به صورت کلا مورد استفاده قرار گرفته است.

کلوت ها به شکل دالانهای موازی هستند که جهتی شمال غربی- جنوب شرقی دارند. عرض این عارضه طبیعی در حدود 60 کیلومتر و طول آن در حدود 180 کیلومتر است. این ناحیه بکلی فاقد زندگی نباتی است. در نواحی شمالی کلوت ها پوشش بسیار فقیری از درمنه دشتی قابل مشاهده است. در پیدایش کلوتها فرسایش آبی و بادی تاثیر داشته است. باد در مناطق صحرایی بویژه در زمین‌های سست و نرم موجب تشکیل شیارهای طولی و طویل گردیده که یاردانگ نامیده می‌شود. بدین نحوکه عامل رطوبت باعث نرمی وسستی سطح منطقه می‌‌گردد و  پس ازخشک شدن به سهولت با کوچک‌ ترین حرکت باد مواد برداشته می‌‌شوند.

این نوع شیارها در جنوب غربی چاله مرکزی لوت دیده می‌شوند. یاردانگ ها سطح وسیعی را درلوت مرکزی پوشانده اند. به طوری که 4 درصد کل بیابان لوت را شامل می‌‌شود. پس از طی مسافتی در حدود 30 کیلومتر به دره عمیقی  با ارتفاع 185 متر میریسیم. کف دره پوشیده از کلوت های فرسایش یافته و یاردانگ های پراکنده بود. در سمت غرب این دره در میان کلوتها کم ارتفاعترین نقطه فلات ایران با ارتفاع 112 متر ثبت شده است (مهرداد قزوینیان 30 24 02 N 58 29 29 E 112). مسیر را به سمت شمال از میان کلوت ها ادامه میدهیم تا پس از طی 30 کیلومتر به دشت زبان مار برسیم. دشت زبان مار مدخل ورودی هرزآب های لوت به دره زبان مار است. وارد دره شدیم و در حدود 3 کیلومتر در درون دره پیشروی کردیم. در این نقطه به دلیل ریزش کلوخ ها ادامه مسیر با خودرو امکانپذیز نبود، از این رومسیر را به صورت پیاده در طول دره  پیمودیم. پس از بررسی دره از آن خارج شدیم و مسیر حرکت را به سمت شمال و محور نهبندان به شهداد ادامه دادیم و از چاله مرکزی لوت خارج شدیم.

شایان ذکر است که لوت مرکزی شامل مناطق مهم دیگری است که در سفرهای گذشته این مناطق مورد بازدید قرار گرفته بودند که برای آشنایی خوانندگان به اختصار به آنها پرداخته می شود:

 

گدار باروت و گندم بریان

پس از رود شور زمینهای ماسه ای قرار دارند که شیب تندی به سمت شمال دارند که این مکان به گدار باروت شهرت دارد. پس از گدار باروت دشتی ریگی با رسوبهای آتشفشانی در سمت شرق قرار دارد که پس از آن دشت گندم بریان واقع شده است. بر روی دشت قشری از بازالت قرار گرفته است که عبور از آن را دشوار میکند. در بسیاری از مقالات، جراید و وب سایت ها این نقطه را گرمترین نقطه کره زمین عنوان کرده اند که فاقد اعتبار است.

 

گوجار

گوجار محلی در کنار منطقه کلوت است و معنای لغوی آن مشخص نیست. در این محل تپه کوچک بیضی شکلی به ارتفاع یک و نیم متر و طول 2 متر بسیار شبیه به قبری است که در بلندی بنا شده باشد. در نسخ تاریخی به این مکان گور حاجی یا گور خارجی گفته شده و احتمالا گوجار برگرفته از همین نام است. هر دو کلمه برای این مکان مصداق دارد. ار آنجا که مسلمانان گور های خود را در زمین حفر میکنند و این قبر در بلندی قرار دارد به آن گور خارجی گفته شده همچنین در لوت مکان های زیادی به گور مسافر یا گور پیر مسافر نامگذاری شده و بعید نیست که این محل گور حاجی نامگذاری شده باشد. گوجار در 20 کیلومتری شمال شرقی ده سیف قرار گرفته و منطقه فاقد پوشش گیاهی لوت از این نقطه آغاز می شود. گوجار محلی باستانی بوده که شاخه ای از راه شمال به جنوب لوت (راه نو) به مسیر شهداد به ده سیف پیوند میخورده است. در اطراف گوجار مناظر کلوت ها بسیار دیدنی و بدیع است. در کنار قبر حاجی منظره ای شبیه به ابوالهول قرار دارد و در شرق آن تپه کلوتی شبیه به قلعه ای قرار دارد که تا نزدیکی آن نمیتوان به فرسایشی بودن آن پی برد.

 

پوزه کال

کال به معنی مسیل خشک و پوزه زبانه ای از جدار دره کال است که از دور به شکل تپه ای از رسوبات فرسایشی کلوت قابل مشاهده است. این چاله در شرق دره رود شور قرار دارد و ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد در حدود 260 متر است. در این منطقه زمینهای خیس کویری متاثر از رود شور وجود دارد و تنها قسمت کویری لوت مرکزی محسوب می شود. از جاده ارتباطی شهداد به نهبندان تا پوزه کال در حدود 20 کیلومتر فاصله است که به دلیل وجود ناهمواریها و تپه ها به هفت گود شهرت دارد.

 

رود شور

رود شور، تنها رود دایمی است که در اعماق  لوت جریان دارد و در طول سال پرآب است. رود شور از کوه های شمال غرب بیرجند سرچشمه می گیرد و 200 کیلومتر مسیر پرپیچ و خم را در لوت می پیماید و سرانجام به کوه نمک سریا و معدن نمک شهداد ختم می شود. آب این رودخانه بسیار شور است و هر چه به چاله مرکزی لوت نزدیک تر می شود بر اثر گذشتن از بسترهای شور و نیز تبخیز شدن آب غلظت املاح در آن به حدی زیاد می شود که در کناره های قسمت پایینی آن کیلومترها اثری از گیاه دیده نمی شود.علی رغم خشکسالی های اخیر جریان آب در رود شور متوقف نشده است.

در پایان شایسته است از کلیه دوستان و عزیزانی که ما را در انجام این سفر یاری کردند تشکر و قدردانی نمایم. جناب کیومرث بابازاده پیشکسوت کوهنوردی که همسفری با ایشان افتخاری برای کلیه اعضای گروه بود.

مهندس کیان بابازاده که زحمات زیادی در مسیریابی و نویگیشن مسیر متحمل شدند، مهندس احمد رونقی که علی رغم مشغله فراوان ما را در این سفرهمراهی کردند، فرماندهی نیروی انتظامی نهبندان و یگان تکاوری ده سلم، جناب شبانی رییس میراث فرهنگی نهبندان، فرمانداری نهبندان، میراث فرهنگی بیرجند، فرمانداری بیرجند، آقایان سیاوش خاضعی، اشکان هدایتی، امید میرجلالی، محمد معتمدی، دانیال شفیع نژاد، کامران منصوری و حسین ایمانی

 

محسن ادیب

مدیر سایت کویرها و بیایان های ایران

 

منابع مورد استفاده

جغرافیای طبیعی لوت، احمد موستوفی، دانشگاه تهران

عبور از صحاری ایران، دکتر آلفونس گابریل

سیمای طبیعی فلات ایران، قبادیان،ع، دانشگاه شهید باهنر کرمان

رسوب‏شناسی، موسوی حرمی، آستان قدس رضوی

شالوده آمایش سرزمین، مخدوم،م ، دانشگاه تهران

گزارش اجتماعی روزنامه آرمان با کانون سبز فارس

سایت کویر ها و بیابان های ایران www.irandeserts.com

سایت ویکی پدیای انگلیسی www.wikipedia.org

۱۴ نظرات
  1. آرش نقافی می‌گوید

    ایکاش نقشه هایی از مناطقی که ذکر کردید رو هم در بین عکسهای زیبایی که نمایش دادید ارائه می کردید تا درک بهتری در خواننده از حوزه و گستره ی مناطق ایجاد شود.

  2. سیدسلطان می‌گوید

    بسیار بسیار عالی بود

    من خودم عاشق کویر و اهل سیستانم

    واقعا لذت بردم

    ممنون

  3. مجتبی می‌گوید

    نگارش خیلی جالب و هیجانی داشت . کلا لذت بردم ….

  4. ناسا می‌گوید

    در مورد گرمترین نقطه زمین:http://earthobservatory.nasa.gov/Features/HottestSpot/page2.php

  5. محمد رضا می‌گوید

    درود بر شما اطلاعات بی نظیر و مفیدی را جمع آوری کردید امیدوارم فیلمبرداری کرده باشید

  6. امیر حسین می‌گوید

    من چی زدم تو چی آوردی

  7. reza می‌گوید

    goodly

  8. سپیده می‌گوید

    سپاس از اینهمه اطلاعات مفید برای عاشقان طبیعت . پایدار باشید

  9. پويا منصوريان می‌گوید

    با سلام و درود
    از گزارش سفر شما بسیار لذت بردم ، و خوشحالم که بازم سایتو آپدیت کردین ، کاش بخش تورها فعالتر میکردید

  10. اشکان بروج می‌گوید

    محسن ادیب عزیز
    خیلی راحت بگم…..دم شما گرم و سرتون خوش و تنتون سالم
    قسمت نشد بیام باهاتون ولی واقعا دلم باهاتون بود…..امیدوارم این مسیرهای جدید،توسط کسانی که قدر این طبیعت زیبا را میدانند حفظ بشه و توسط جاهلان و نادانان به خرابی کشیده نشه….
    همیشه چرختون بچرخه برای همین کارا

  11. بهمن ایزدی می‌گوید

    بادرودوتشکرفراوان ازتلاش حضرتعالی واعضاتیم وهمچنین گزارش برنامه.به نظرمیرسدبرخی ازاطلاعات مندرج در گزارش اگر اصلاح وکاملتر شودموثرترخواهدشد،درصورت نیاز در اینخصوص در خدمتم،همواره سبزوپایدارباشید. ارادتمند بهمن ایزدی

  12. ابراهيم معيني می‌گوید

    با سلام و درود فراوان خدمت شما جناب ادیب
    گزارش جالب و خواندنی بود. بابت اطلاعاتی که داده بودبد بسیار سپاسگزارم. امیدوارم همیشه در نیل به اهدافتان موفق باشید

  13. احمد رونقی می‌گوید

    با سلام و درود
    گزارش بی نظیر و دقیقی بود
    لذت بردم…سپاس

  14. رضا شهریاری می‌گوید

    جناب ادیب از گزارش سفر شما ودیگر عزیزان این تیم ماجراجو بسیار خوشحال شدم امیدوارم در نیل به اهداف خود همیشه پیروز وسربلند باشید

    با احترام به شما ویکایک اعضای تیم……رضا شهریاری

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.