گنبد نمکی پل، بندرعباس

نام انگلیسی:  Pol Salt Dome   

نام فارسی :  گنبد نمکی پل 

 

 

موقعیت جغرافیایی  

 گنبد نمکی پل در موقعیت جغرافیایی N2703 E5543 در استان هرمزگان واقع است. این گنبد در فاصله 100 کیلومتری غرب بندرعباس و در 4 کیلومتری شمال بندر پل قرار گرفته است . این گنبد نمکى در کناره خلیج فارس چشم اندازى سرخ رنگ پدید آورده است. یافت کانسار پتاس در این گنبد، ارزش پژوهشى و اقتصادى آن را زیادتر کرده است. در دامنه ها و پیرامون این گنبد نمکى مى توان پدیده‌هاى زیبایى از انحلال و رسوب گذارى نمک و بلورهاى گوناگون را یافت. جویبارهاى نمکى که از این گنبد سرازیر شده اند نوارهاى سپید رنگى را از خود به جاى گذارده‌اند که تا دور دست‌ها دیده مى‌شوند.

 

گنبد نمکی پل کوهی از نمک هرمز با نام جغرافیایی کوهستان خونونمکی است که به علت اشراف آن به بندر پل تحت عنوان گنبد نمکی پهل(Pohl)  مورد مطالعه قرار گرفته و بهتر است نام درست آن یعنی پل(Pol, Pohl)  به کار رود. نمک کوهستانی لوبیایی شکل را با کشیدگی شمالی جنوبی تشکیل داده که طول آن 8 و عرض آن 4 کیلومتر است, بنابراین 32 کیلومتر مربع وسعت دارد؛ بخشی از آن به وسعت چهار کیلومتر مربع با ارتفاع 600 متر از سطح دریا بیشترین افراز را دارد و یک قله 641 متری را در خود جای داده است؛ یک قله 721 متری نیز در نیمه شمالی گنبد کمی مرتفع تر از نیمه جنوبی است. بخش مرتفع گنبد نمکی پل بسیار شبیه به گنبدهای فعال هرمز از قبیل گنبد نمکی انگوران (30 کیلومتری شمال شرق پل) است اما تضاد کاملی با گنبدهای نمکی گچین (20 کیلومتری شرق پل) و نمکدان (جزیره قشم) دارد. رژیم دریایی که در 9,000 سال قبل گنبدهای گچین و قشم را تقریبا تا نزدیک سطح دریا فرسایش داده در حاشیه های گنبد نمکی پل پرتگاه های دریایی ایجاد کرده است که آثار آن را در کنار جاده بندر خمیر ـ کهورستان می توان مشاهده کرد.

گنبد نمکی پل در امتداد یک زون گسلی شمالی جنوبی انتهای شرقی طاقدیسی به طول 50 کیلومتر را در 60 کیلومتری غرب بندر عباس می برد و روند شرق جنوب شرق این طاقدیس برای 10 کیلومتر منتهی الیه شرقی آن به روند شرق شمال شرق تغییر می کند. کربنات های الیگوسن تا میوسن بخش عمده ای از رخنمون های مرتفع غرب کوه نمک را تشکیل داده و باعث جریان نمک به سمت شرق شده است. ارتفاع کربنات ها و آنهیدریت گچساران در حاشیه شرقی نمک در راس طاقدیس به بیش از 350 متر می رسد؛ در این قسمت محور طاقدیس به سمت شرق به زیر آبرفت دشت های مجاور دریا 25 درجه میل دارد. رودخانه های فصلی که به سمت شرق جریان دارد انتهای طاقدیس را فرسایش داده به طوریکه در جبهه شرقی نمک یک خلیج کوچک بریده شده است که در حال تبدیل به یک شکاف بین قسمت شمالی و جنوبی کوه نمک است. این آبراهه ها به طرف شرق جریان دارد و به رودخانه اصلی می ریزد, این رودخانه نیز در جنوب کوه نمک پل به خلیج فارس می ریزد. اگرچه نمک در کوه پل رنگ های متنوعی دارد (جگری, سبز, قرمز و خاکستری تا سیاه) و حاوی قطعات عظیمی از سنگ های ولکانیکی است اما بیشتر آن سفید است و ویژگی های نمک کامبرین را نشان می دهد تا خصوصیات نمک چرخه ای وندین. لایه هایی از نمک با اندازه دانه, خلوص و رنگ متفاوت طبقه بندی اولیه در نمک را حفظ کرده اند؛ بخشی از طبقه بندی در نزدیک مجرای خروجی بشدت شیب دارد اما بیشتر آن موازی توپوگرافی سنگ های بستر است. راس گنبد تا زمانی که خروج رخ می دهد هموار است اما اکنون پستی و بلندی هایی با اختلاف ارتفاع چند ده متر توسط فرسایش در آن ایجاد شده است. نمک بیشترین رخنمون را در پرتگاه های پر شیب دارد اما رخنمون آن در راس ارتفاعات کمتر است. شیب های نرم تر وهمچنین شبه فلات راس گنبد توسط 10 سانتیمتر تا ده ها متر مارن های برجای حاصل از فرسایش سازند هرمز و غنی از قطعات این سازند (اکسیدهای آهن و ولکانیک ها) پوشیده شده است؛ این پوشش در واقع باقیمانده های برجا پس از انحلال نمک است که البته توسط نمک بالا می آید و به سطح حمل می شود.

زمین شناسی ساختمانی گنبد نمکی پل
اکتشافات سطحی نشان داد که رخنمون های پتاس در کوه نمک پل یک رخساره رسوبی خاص را در سازند هرمز تعریف می کند و همچنین رخنمون آنها محدود به افق های توپوگرافی مشخصی است لذا توده های پتاس نشانه های لیتواستراتی گرافی خوبی در کوه نمک پل است. در نتیجه آثار طبقه بندی مشاهده شده در نواحی مختلف گنبد را با استفاده از رخنمون های قابل تعقیب پتاس می توان تا حدودی انطباق داد تا روند عمومی چین ها و چگونگی تاثیر آنها بر چینه بندی افقی اولیه نمک مشخص شود؛ به این ترتیب بهترین راهنمای اکتشافات تحت الارضی بدست می آید. ارتباط چینه شناسی را در کوه نمک پل می توان بر اساس اثر سطح محوری سه نسل چین خوردگی جریانی تفسیر کرد و برخی از این چین ها را در رخنمون های پراکنده می توان مشاهده نمود.

   جوان ترین چین ها(F3)  با سطح محوری قائم(upright fold)  سطح محوری چین های نسل دوم را تغییر شکل داده اند. اگرچه ارتباط بین نسل اول تا سوم به طور محلی در گنبد نمکی پل تفکیک می شود اما سن مطلق آنها در تمامی گنبد یکسان نیست. چین های نسل اول و دوم هر دو از نوع تنگ و تا حد زیادی ایزوکلینال هستند و بوضوح خصوصیات نوع متشابه(similar-type)  را نشان می دهد. در میان این چین ها طبقات پتاس آهن دار نیرو های بیشتری را می تواند تحمل کند(more competent)  و نسبت به نمک به کندی تغییر شکل می یابد و بودین هایی را روی یال چین ها تشکیل می دهد اما طبقات پتاس زرد رنگ با درجه خلوص بالاتر در برابر نیروها مقاومت کمتری نسبت به نمک دارد(less competent) و بنابرایـن خیلی سریع تغییر شکـل یافته و اغلـب در محـل لولای چین های جریانی توده های بزرگ را تشکیل می دهد و یا روی یال ها نازک می شود. فابریک هایی از قبیل گنایسی شدن به موازات سطح محوری چین های نسل اول و دوم, میلونیتی شدن, جهت رشد و شکل دانه با شدت های مختلف در بلورهای درشت و همچنین در ماتریکس دانه ریز به راحتی قابل مشاهده و مطالعه است اما ساختمان های بزرگ مقیاس اهمیت اکتشافی بیشتری دارد.

پتاس در کوه نمک پل
همانطور که در شکل یک دیده می شود, رخنمون های پتاس شماره 2 تا 8 (بزرگترین و پرعیارترین رخنمون ها) در محدوده ای به طول تقریبی یک کیلومتر و تقریبا در امتداد یک خط ردیف شده اند این رخنمون ها در سال 1383 طی پروژه پتاس پل توسط سازمان زمین شناسی مورد حفاری قرار گرفت گسترش طولی این رخنمون ها از روند کلی آثار لایه بندی (traces of bedding) تبعیت می کند. نحوه قرار گرفتن این رخنمون ها طوری است که برخی از ساختمان های نمکیر را نشان می دهد؛ برای مثال رخنمون های شماره 4 تا 6 به گونه ای قرار گرفته اند که بوضوح یک چین غلافی را تعریف می کنند. در این ساختمان مى توان حد اقل دو نسل از چین خوردگی های عمومی نمکیر را مشاهده کرد. بودیناژ از مهمترین ساخت ها در رخنمون های پتاس است که در نقشه های بزرگ مقیاس بوضوح دیده مى شود؛ شکل رخنمون ها تقریبا در تمام موارد دوکی است و قطع شدگی یا پاره شدن طبقه پتاس دار قابل تشخیص است. همچنین تمرکز در محل محور چین خوردگی نیز از دیگر ویژگی های ساختمانی رخنمون های پتاس است که در رخنمون شماره چهار بوضوح دیده می شود.

با توجه به مطالعات فرهادی (1381)، رخنمون هاى پتاس از نظز کانی شناسی و عیار به دو دسته به شرح زیر قابل طبقه بندى است:
الف ـ‌ توده هاى پتاس عیار بالا به رنگ زرد روشن در سطح زمین و به رنگ سفید در عمق بیش از یک متر با حداکثر عیار 80/92 درصد سیلویت. ترکیب کانى شناسى این نوع ذخیره سیلویت وهالیت است.
ب ـ توده هاى پتاس با عیار متوسط به رنگ سیاه تا قهوه اى تیره در سطح زمین و رنگ قهوه اى تا جگرى در عمق بیش از یک متر با حداکثر عیار 20/76 درصد کلرید پتاسیم. ترکیب کانى شناسى این نوع ذخیره غنى از آهن عبارت است از سیلویت، هالیت، ریــنئیــت(rinneite)، اریتـــروسیــدریــت(erythrosiderite)، آرکــانـیـت(arcanite) و هیدرومولاسیت(hydromolasite.

همانطور که قبلا اشاره شد حد اقل دو نسل چین خوردگی از عوامل اصلی تغییر شکل پتاس در گنبد نمکی پل است. این چین خوردگی ها به حرکت نمک تا محل مجرای خروجی و حرکت در امتداد مجرا و سپس به سرازیر شدن نمک در اثر نیروی ثقل بر روی بستر نمکیر مربوط می شود. شکل دو طرح کلی ساختمان پتاس را بر اساس مطالعات زمین شناسی ساختمانی طی پروژه حفاری در سال 1382 بر اساس بیشتر از 1300 متر حفاری نشان می دهد. این برنامه منجر به معرفی حد اقل 1,500,000 تن ذخیره احتمالی در بخش مرکزی کوه نمک پل با عیار متوسط حدود 27 درصد شد و ارزش این ذخیره 50 میلیون دلار آمریکا برآورد می شود. بر این اساس پروژه پتاس سنگی گری شیخ پس از برداشت نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی و پس از طراحی حفاری های جدید هم اکنون با هلی برد دستگاه حفاری به محل رخنمون های شماره نه (رخنمون های شماره 9 در شکل یک) در حال اجرا است.

نتیجه گیرى
طبقات پتاس در چین های خوابیده با ساختمان پیچیده در کوه نمک پل در بسیاری از شیب های بریده شده توسط فرسایش در نمکیر رخنمون دارد. اکنون که زون پتاس شناخته شده و درک خوبی از ساختمان تغییر شکل یافته آن ایجاد شده است (شکل دو) امکان انطباق این داده ها برای صدها متر از بخش های دیگر نمکیر وجود دارد. زون پتاس در یال های نیمه افقی چین های جریانی خوابیده نازک شده است, اما به صورت توده های شیب دار در محل خط لولای نیمه افقی چین ها در پیرامون گنبد نمکی پل تمرکز دارد. به نظر می رسد بزرگ ترین تمرکز در لولای چین ها پشت دیواره های پرتگاهی در بالای مجرای گنبد یا در حاشیه های آن وجود داشته باشد. فاصله هر ناو شکل تا طاق شکل(amplitude)  در این چین های خوابیده در نواحی مرکزی کوهستان ناچیز است(low amplitude)  اما به سمت پیرامون نمکیر افزایش می یابد. این ساختمان که در سایت حفاری تایید شده به تمام کوه نمک پل قابل تعمیم است و نه تنها راهنمای اکتشافی مناسبی است بلکه براساس آن می توان حجم زون پتاس و لذا ذخیره احتمالی آن را در هر قسمت از نمکیر تعیین کرد؛ از طرفی اجرای فنی برنامه های اکتشافی در کوه نمک پل قبلا تجربه شده است و اکنون دانش اکتشاف در این کوهستان از نظر علمی و اجرایی در اختیار ما است.


استخراج پتاس از ارتفاع 300 تا بیشتر از 500 متری کوهی از نمک که قابل انحلال است با مشکلات مهندسی مواجه خواهد شد. یک طوفان ساده در فصل زمستان کوه نمک را به حرکت در آورد, حجم عظیمی از مواد به داخل کارگاه حفاری سرازیر شد, توده های سنگ و نمک در سرازیری آبراهه های فصلی جریان یافت و بولدرهایی به ابعاد چند متر به راحتی در بستر سیلاب جابجا می شد. گمانه شماره 3 به صورت چاهی با قطر دهانه بیشتر از یک متر آماده بلعیدن دستگاه حفاری بود؛ در فاصله کمتر از یک ساعت اکیپ حفاری تقریبا همه تجهیزات خود را از دست داد و ساعقه یکی پس از دیگری بر شدت نگرانی می افزود؛ راه دسترسی با وجود اینکه روی سازند گچساران احداث شده است در چندین نقطه غیر قابل عبور شد. بالاخره طوفان همانطور که آنی شروع شده بود ناگهان فرونشست. تا مدت ها از هر حفره ای در کوه نمک پل شورآبه تراوش می کرد, انبوهی از نمک و پتاس شسته می شد و هیچ دره و حفره ای از خطر ریزش مصون نبود.   

     
احداث هر نوع راه دسترسی در نمکیر نه تنها از نظر اجرایی بسیار سنگین و پر هزینه خواهد بود بلکه شرایط مناسبی را برای انحلال فراهم می کند تا تنها طی چند سال حفراتی در زیر آن بوجود بیاید که می تواند به راحتی یک بولدزر را در خود جای دهد؛ بنابراین دسترسی به ذخایر سطحی کوه نمک پل از طریق راه سازی در نمکیر غیر علمی است. هر نوع تونل بری و یا معدنکاری زیر زمینی نیز در نمکیر در بالای سطح زهکش (افق 50 متر) همواره با خطر نفوذ آب و لذا سست شدن نمک و ریزش آن مواجه است, اگرچه روش های زیرزمینی اجرایی تر و امن تر به نظر می رسد اما انحلال همواره پایداری نمک را کاهش می دهد و کارگاه, تجهیزات و تاسیسات را تهدید می کند. بنابراین, استخراج سنگ معدن پتاس از نمکیر مخاطره آمیز و پر هزینه خواهد بود. از طرفی یون کلر همواره وجود دارد و کانی هیدرومولازیت مقدار آن را تشدید می کند, هر جا یون کلر حضور دارد مشکل خورندگی نیز جدی است و مسلح کردن تجهیزات فلزی به آلیاژ حاوی تیتان نیز هزینه ها را افزایش می دهد.


آب باران همواره حجم عظیمی از نمک و پتاس را حل کرده و از طریق رودخانه ها به خلیج فارس در فاصله 8 کیلومتری جنوب کوه نمک می ریزد (شکل یک). بنابراین با پمپاژ آب رودخانه یا خلیج و ایجاد باران مصنوعی روی رخنمون های پتاس در کوه نمک پل حجم عظیمی از پتاس به صورت محلول استخراج خواهد شد. مهندسی زهکش برای هدایت این محلول ها به داخل استخرهای تبخیری دانش جدیدی است که هم اکنون اکیپ اکتشاف پتاس سنگی سازمان زمین شناسی در حال بررسی و مطالعه آن است و یک نقشه توپوگرافی بزرگ مقیاس و فراگیر ابزار اولیه آن محسوب می شود. مطالعات فرآوری نیز بایستی برای استحصال پتاس از شورآبه برنامه ریزی شود. قیمت هر تن پتاس با معادل بیشتر از 60 درصد اکسید پتاسیم هم اکنون حدود 230 دلار آمریکا است. لذا پتانسیل اقتصادی ذخیره قطعی کوه نمک پل معادل 50 میلیون دلار آمریکا پیش بینی می شود.

1 نظر
  1. صفيه می‌گوید

    خیییییییلی بدردم خورد خیییییییییییییییییییلی ممنونم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.